نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: نمیتونم نامزدم را دوست داشته باشم.

2284
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    Unhappy نمیتونم نامزدم را دوست داشته باشم.

    سلام دوستان. خوبید؟؟؟
    من به تازگی نامزد کردم.قبل ازینکه نامزد کنم با یک پسر(امید) هم دانشگاهی دوست بودم نزدیک به 9 ماه ولی رابطمون تو چهارچوب بود خانوادها از علاقمون خبر داشتن .خانواده من اصرار داشتن تا ایشون و خانوادش بیان خونمون جهت اشنایی ولی اون وقتی با پدرش صحبت میکرد باباش مخالفت میکرد و بهونه میاورد که زوده و بعد درست میریم جلو خانواده من حتی به زنگ باباش هم اکتفا کردن ولی باباش حتی یک زنگ هم نزد.تااینکه خاستگار خوب امد این خواستگارم 2 سال پیش هم امد خواستگاریم و بابام مخالفت کرد باشون ولی خانواده خوبی هستن خیلی پسره مردونه است.اونقدر دوستم داره که گاهی کم میارم پیشش اما من دوستش ندارم ی جورایی بخاطر دل مامان بابام ازدواج کردم باش ما هنوز نامزدیم و عقد نکردیم ازطرفی گاهی حس دوست داشتن دارم بهش گاهی چهره امید میاد جلو چشمم و به نامزدم حس بد پیدا میکنم.گاهی از تیپ و چهره اش بدم میاد قدش بلند و هیکلی و بخاطر شغلش که پلیسه موهاش کم پشته دارم دیوونه میشم بخاطر ابروی خانوادگی نه میتونم بهم بزنم نامزدیمو نه کاری کنم.ی جا رفتم مشاوره گفت باید امید رو فراموش کنی و بهش فکر نکنی اما چه جوری؟؟؟؟؟؟؟ 9 ماه عشق رو چه جوری سر یه هفته یا نهایت دو هفته بیرون کنم؟؟؟؟
    بعضی وقتا میگم خودمو بکشم بلکم راحت شم من نامزدمو خیلی دوست ندارم.
    خواهش میکنم شما ی چیزی بگید من چ کار کنم
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیتونم نامزدم را دوست داشته باشم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط DELBAR نمایش پست ها
    سلام دوستان. خوبید؟؟؟
    من به تازگی نامزد کردم.قبل ازینکه نامزد کنم با یک پسر(امید) هم دانشگاهی دوست بودم نزدیک به 9 ماه ولی رابطمون تو چهارچوب بود خانوادها از علاقمون خبر داشتن .خانواده من اصرار داشتن تا ایشون و خانوادش بیان خونمون جهت اشنایی ولی اون وقتی با پدرش صحبت میکرد باباش مخالفت میکرد و بهونه میاورد که زوده و بعد درست میریم جلو خانواده من حتی به زنگ باباش هم اکتفا کردن ولی باباش حتی یک زنگ هم نزد.تااینکه خاستگار خوب امد این خواستگارم 2 سال پیش هم امد خواستگاریم و بابام مخالفت کرد باشون ولی خانواده خوبی هستن خیلی پسره مردونه است.اونقدر دوستم داره که گاهی کم میارم پیشش اما من دوستش ندارم ی جورایی بخاطر دل مامان بابام ازدواج کردم باش ما هنوز نامزدیم و عقد نکردیم ازطرفی گاهی حس دوست داشتن دارم بهش گاهی چهره امید میاد جلو چشمم و به نامزدم حس بد پیدا میکنم.گاهی از تیپ و چهره اش بدم میاد قدش بلند و هیکلی و بخاطر شغلش که پلیسه موهاش کم پشته دارم دیوونه میشم بخاطر ابروی خانوادگی نه میتونم بهم بزنم نامزدیمو نه کاری کنم.ی جا رفتم مشاوره گفت باید امید رو فراموش کنی و بهش فکر نکنی اما چه جوری؟؟؟؟؟؟؟ 9 ماه عشق رو چه جوری سر یه هفته یا نهایت دو هفته بیرون کنم؟؟؟؟
    بعضی وقتا میگم خودمو بکشم بلکم راحت شم من نامزدمو خیلی دوست ندارم.
    خواهش میکنم شما ی چیزی بگید من چ کار کنم
    سلام

    نمیدونم چند سالتونه عزیز ولی اصلا آماده نیستید و به درد ازدواج نمیخورید!؟

    شما هیچ چیز راجب انسان و عشق نمیدانید بهتره بیشتر بخوانید و بدانید.

    این ازدواج نیز حتما غلطه و بهتره بدون ترس بهم بزنیدش علاقه حتما باید دو طرفه باشه و الا پشیمون خواهید شد.

    از یکی از همکاران حاذق خانم مشاوره بگیرید.

    موفق باشید
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10779
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    314
    تشکر شده 360 بار در 123 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیتونم نامزدم را دوست داشته باشم.

    ببخشید که خیلی صریح می گم

    کسی که شما رو لایق یه تلفن زدن ندونسته چطور می تونه شما رو دوست داشته باشه؟

    خانواده کسی که ادعا داره دوستون داره، چطور نخواستن حتی تلفنی حرف معمولی بزنه؟

    به فرض که پسره نتونسته باشه خانوادشو راضی کنه، خانواده پسره چرا به نظرش اهمییت ندادن؟

    یا حتی خود شما وقتی ارزش نداری پیش خونوادش چطور می تونی دوسش داشته باشی؟

    نه ماه که چیزی نیست اگه نه سالم بود وقتی قدرتو نمی دونن وقتی ارزش نداری باید فراموش کنی

    آنکه بودنت را قدر ندانست لایق حضور در قلبت نیییییست.

    اون کسی رو که دوست داره و بدون هیچ شناختی، به خاطر خودت دوست داره

    به نظر من باید بپرستی.

    درضمن صورت زیبا مهم نیست سیرت زیبا مهمه.

    (موفق باشید)
    امضای ایشان
    . وقتی به کسی،به طور کامل
    وبدون هیچ شک وتردیدی
    اعتماد
    می کنید درنهایت دونتیجه کلی خواهد داشت. :
    یا شخصیبرای زندگی
    یادرسیبرای زندگی

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیتونم نامزدم را دوست داشته باشم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط DELBAR نمایش پست ها
    سلام دوستان. خوبید؟؟؟
    من به تازگی نامزد کردم.قبل ازینکه نامزد کنم با یک پسر(امید) هم دانشگاهی دوست بودم نزدیک به 9 ماه ولی رابطمون تو چهارچوب بود خانوادها از علاقمون خبر داشتن .خانواده من اصرار داشتن تا ایشون و خانوادش بیان خونمون جهت اشنایی ولی اون وقتی با پدرش صحبت میکرد باباش مخالفت میکرد و بهونه میاورد که زوده و بعد درست میریم جلو خانواده من حتی به زنگ باباش هم اکتفا کردن ولی باباش حتی یک زنگ هم نزد.تااینکه خاستگار خوب امد این خواستگارم 2 سال پیش هم امد خواستگاریم و بابام مخالفت کرد باشون ولی خانواده خوبی هستن خیلی پسره مردونه است.اونقدر دوستم داره که گاهی کم میارم پیشش اما من دوستش ندارم ی جورایی بخاطر دل مامان بابام ازدواج کردم باش ما هنوز نامزدیم و عقد نکردیم ازطرفی گاهی حس دوست داشتن دارم بهش گاهی چهره امید میاد جلو چشمم و به نامزدم حس بد پیدا میکنم.گاهی از تیپ و چهره اش بدم میاد قدش بلند و هیکلی و بخاطر شغلش که پلیسه موهاش کم پشته دارم دیوونه میشم بخاطر ابروی خانوادگی نه میتونم بهم بزنم نامزدیمو نه کاری کنم.ی جا رفتم مشاوره گفت باید امید رو فراموش کنی و بهش فکر نکنی اما چه جوری؟؟؟؟؟؟؟ 9 ماه عشق رو چه جوری سر یه هفته یا نهایت دو هفته بیرون کنم؟؟؟؟
    بعضی وقتا میگم خودمو بکشم بلکم راحت شم من نامزدمو خیلی دوست ندارم.
    خواهش میکنم شما ی چیزی بگید من چ کار کنم
    خب عزیزم شما خودتون رو وصل کردید به یک عشق پوچ و از بین رفته که در گذشته برای شما بصورتی گذرا اومده و رفته

    و از طرفی زندگی رو شورع کردید که هیچ علاقه ای بهش ندارید و این یعنی خیانت به خودتون و به این پسر ....

    بهتره به جای اینکه همش با احساسات رفتار کنید بدونید که ازدواج گره خوردن دوخانواده است و باید قاطعانه در این مورد تصمیم گیری کنید

    متاسفانه شما در این مورد بسیار بچگانه رفتار میکنید پس بهتره با مشاوره حضوری بتونید به یک جمع بندی کلی در مورد هدفتون در زندگی برسید
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیتونم نامزدم را دوست داشته باشم.

    چشم عزیزم.خودمم به این نتیجه رسیدم که برم مشاوره
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم
    توسط nazybahooooone در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-05-2021, 12:00 AM
  2. نمیتونم به خانواده بگم دختری رو دوست دارم
    توسط fardayenik در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-11-2014, 02:38 PM
  3. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-08-2014, 04:55 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد