سلام من یک کارمند یکی از شرکت های معروف هستم دو سال و نیم قبل با دختری آشنا شدم که واقعا از نظر نجابت و متینی و خلاصه همه چی تموم هست.رابطه عشق ما پنهونی شروع شد تا جایی که دوبار با والدین دختر حرفم شد و دیگه اینکه از طرف خونواده من همه از دوستی من با اون باخبر هستند ولی تا سر صحبت میشه خونوادم میگن این دختر راهش باهات چن صد کیلومتر دوره نمیتونی یعنی خسته میشی بعدشم غریبه هست ما نمیشناسیم و این حرفای تکراری که همه میدونن چی میگم.خلاصه دو سال و نیم رو حرفم ایستادم و مرغم یپا داره که داره تموم ولی با پیشنهاد هایی که از طرف خونوادم میشد ناگهان حرف دختر عموم که چندین سال قبل خونواده ها قهر بودن ولی بعد آشتی کردن شد.یروز که رفته بودیم خونشون دختر عموم رو دیدم که چقد با خواهر هایش فرق داره نمی دونم چم شد با شرایطی که داشتم مهرش بدلم نشست ولی خدا شاهده تا الان حرفی بهش نزدم خلاصه خونوادم حرف اونو بزبان انداختن موندم واقعا با هر پسری باشه خوشبخت ترین مرد دنیا میشه ، برا همین ماندم سر دوراهی اگه با عشقم ادامه بدم ازدواجم حداقل به پنج سال ختم میشه چون قبل اون خواهرش هست و تا اون نره بما هم نمیدن اونم که قربونش برم به هر مردی عیبی میذاره چنبارم خودم خواستم کیس بفرستم واسش که با برخورد و قهر یک هفته ای عشقم شد. واقعا قاطی کردم خونوادمم گفتن اگه حرف پدر و مادرتو گوش ندی واقعا بد میبینی چون دختر واقعا دختر خوبیه انصافا هم مورد تاییدم هس ولی واقعا موندم لطفا شما بگین عشق اولمو ول کنم آه دخترو چیکار کنم عشق دختر عمومو ول کنم هم عبورومرورم طول میکشه و هم واقعا دختر عموم رو چیکار کنم؟ لطفا راهنماییم کنید...