نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: تردید در زندگی یا طلاق

1776
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    278
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    تردید در زندگی یا طلاق

    سلام

    نامزدم رو خیلی دوست دارم و حدودا 2 سال از من بزرگ تره قبلا هم یک نفر رو دوست داشته یا به گفته خودش پرستشش میکرده که اومده خواستگاریش ولی پسره کارش توی یه شهر دیگه بوده که خانوادش اجازه ندادن زندگیشون در شهر دیگه ای باشه .
    بعدش با پسر خالش نامزد کرده و بعد از یکسال و 4 ماه جدا شدن .
    منم دو سالی بود دوستش داشتم حتی موقعی که نامزد بود و یه جورایی حس میکردم آخرش مال خودم میشه که خدا رو شکر همین جورم شد .

    ولی همیشه وقتی از خاطراتش برام میگه در مورد عشق اولش میگه که بهش نرسیده و منم از این حرفاش خیلی عذاب میکشم و حس میکنم هنوزم دوستش داره و وقتی هم ازش میپرسم میگه دیگه دوستش ندارم .
    دیروزم بهش گیر دادم و گفتم من بهتر هستم یا اون بهم گفت اون که منم اعصابم خورد شد و باهاش قهر کردم و حتی به فکر جدایی هم افتادم .

    الان واقعا نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید

  2. 2 کاربران زیر از Capit4n بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    278
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چیکار کنم ؟ بمونم یا برم ؟

    لطفا کمک کنید که چه جوری این مشکل رو حل کنم

  4. کاربران زیر از Capit4n بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    289
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چیکار کنم ؟ بمونم یا برم ؟

    من نمیفهمم چرا همش از خاطرات شخصیتون صحبت میکنین اصلا چرا ازش میپرسی ؟؟
    چرا اون ار عشق گذشتش میگه؟؟؟؟
    به نظرم شما باید اول پیش یه مشاور برین گذشته رو واسه همیشه حل کنین بعد وارد زندگی شین

  6. 4 کاربران زیر از marjijoon بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    278
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چیکار کنم ؟ بمونم یا برم ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط marjijoon نمایش پست ها
    من نمیفهمم چرا همش از خاطرات شخصیتون صحبت میکنین اصلا چرا ازش میپرسی ؟؟
    چرا اون ار عشق گذشتش میگه؟؟؟؟
    به نظرم شما باید اول پیش یه مشاور برین گذشته رو واسه همیشه حل کنین بعد وارد زندگی شین
    خب من روش خیلی حساسم و این سوالا همش میاد توی ذهنم .

    یه چیز از دختر خانوم ها میپرسم ، خانومم میگه من اگه چیزی از دلم بره بیرون دیگه رفته آیا راست میکه به نظرتون دختر خانوم ها اینجورین ؟

  8. 2 کاربران زیر از Capit4n بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    46
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    391
    تشکر شده 145 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چیکار کنم ؟ بمونم یا برم ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Capit4n نمایش پست ها
    سلام
    نامزدم رو خیلی دوست دارم و حدودا 2 سال از من بزرگ تره قبلا هم یک نفر رو دوست داشته یا به گفته خودش پرستشش میکرده که اومده خواستگاریش ولی پسره کارش توی یه شهر دیگه بوده که خانوادش اجازه ندادن زندگیشون در شهر دیگه ای باشه .
    بعدش با پسر خالش نامزد کرده و بعد از یکسال و 4 ماه جدا شدن .
    منم دو سالی بود دوستش داشتم حتی موقعی که نامزد بود و یه جورایی حس میکردم آخرش مال خودم میشه که خدا رو شکر همین جورم شد .
    ولی همیشه وقتی از خاطراتش برام میگه در مورد عشق اولش میگه که بهش نرسیده و منم از این حرفاش خیلی عذاب میکشم و حس میکنم هنوزم دوستش داره و وقتی هم ازش میپرسم میگه دیگه دوستش ندارم .
    دیروزم بهش گیر دادم و گفتم من بهتر هستم یا اون بهم گفت اون که منم اعصابم خورد شد و باهاش قهر کردم و حتی به فکر جدایی هم افتادم .
    الان واقعا نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید
    نقل قول نوشته اصلی توسط marjijoon نمایش پست ها
    من نمیفهمم چرا همش از خاطرات شخصیتون صحبت میکنین اصلا چرا ازش میپرسی ؟؟
    چرا اون ار عشق گذشتش میگه؟؟؟؟
    به نظرم شما باید اول پیش یه مشاور برین گذشته رو واسه همیشه حل کنین بعد وارد زندگی شین
    نقل قول نوشته اصلی توسط Capit4n نمایش پست ها
    خب من روش خیلی حساسم و این سوالا همش میاد توی ذهنم .
    یه چیز از دختر خانوم ها میپرسم ، خانومم میگه من اگه چیزی از دلم بره بیرون دیگه رفته آیا راست میکه به نظرتون دختر خانوم ها اینجورین ؟
    سلام
    به مشاور خوش اومدین
    خب تقریبا تا الان بهترین جواب رو دوست بالاییمون دادن (علیرغم اینکه عضو تیم مشاوره هم نیستن) و ازشون هم سپاسگزارم

    اما ببینید دوست عزیز یه نکته ی اساسی هست اون هم اینکه شما وقتی تبدیل به مرد زندگی ایشون شدید دیگه نباید با سؤال کردن و اتخاذ یک مقایسه، ایشون رو در معرض یک انتخاب سخت قرار بدید که در نهایت به نارضایتی یکی از طرفین منجر بشه

    اینکه فرمودید "اگه چیزی از دلم بره بیرون دیگه رفته" هم با اینکه بنده خانم نیستم و مسئولیت پاسخگویی به آقایان رو بر عهده دارم باید عرض کنم در بسیاری از اشخاص اینگونه نیست و خاطرات معمولا به این سادگی از ذهن اشخاص پاک نمیشن، خصوصا اگر این خاطرات مربوط به مسائل مهمی در زندگی بوده باشد

    اما درباره ی مشکل اصلی تون هم باید عرض کنم یکی از دلایل تعریف کردن ایشون از نامزد سابقشون، میتونه نشونه ای از تداوم داشتن علاقه شون به اون فرد باشه، راحت تر به شما بگم که احتمال داره برای ایشون اون قضیه هنوز در ذهنشون تموم نشده باشه

    اونچه که مهمه اینه که سعی کنید در این شرایط زیر یک سقف نرید و مراسم ازدواجتون رو تا حل این مشکل به تعویق بندازید

    اما مهمتر از اون، اینه که این مشکل قطعا با ابراز ناراحتی و غضب از جانب شما در وهله ی اول حل نخواهد شد و چه بسا منجر به ایجاد فاصله بین شما و ایشون هم خواهد شد، پس سعی کنید با آرامش با این مسئله برخورد کنید و حتما با همدیگه به یک مشاور حضوری جهت بیان و ارائه راهکار لازم مراجعه فرمایید ...

  10. کاربران زیر از Moshaver بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد