سلام
پسری هستم 24 ساله
چه طوری با گذشته نامزدم کنار بیام / اون در گذشته خیلی آزاد بوده طوری که گفته با دوستش به مسافرت های راه دور میرفته / من نمیخوام به هیچ وجه فکر بد به خودم راه بدم
میدونم یه دختر شرایطش خیلی فرق میکنه- بهش هم حق میدم گذشته هرطور دوست داشته زندگی کرده
میخوام جواب صداقتش و بدم و اعتمادمو نسبت بهش افزایش بدم . ته دلم خالی شده / نمیخوام از دست بدمش
نمیخوام وقتی بدستش آوردم سرش منت بذارم و اذیتش کنم
دوسش دارم
سلام. به نظر من فراموش کن وقتی رابطه ای رو برای تمام عمر باکسی شروع میکنی همه چیزشو پذیرفتی گذشته ی ادما اهمیت زیادی نداره چون توی لحظه هست که تصمیم میگیرن واس ایندشون ولی گاهی اوقات هس که همین ادم ها غرق در گذشتشون هستن و به هیچ وجه راضی به این نمیشن که فراموش کنن روابط گذشته رو و همچنان ادامه میدهند اگر هنوز با اون ادم های گذشته ارتباطی نداره خوب زندگی کن مهم نباش برات ولی اگر همچنان باهاشون هست کاری کن که دیگه سمتشون نره با محبت و توجه زیاد
نوشته اصلی توسط sach
وقتی شما فردی حساس و شایدکمی شکاک و متعصب هستید نمیتونید این مورد رو به طور کامل برای خودت حل و فصل کنید
باید با ایشون صادقانه صحبت کنید و در مورد احساساتت حرف بزنی تا دختر هم شرایط رو ببینه و به شما در این اعتماد سازی کمک کنه
وگرنه اگر در این مورد صحبتی نکنید مسلما" در آینده بصورت دیگه ای خودش رو بروز خواهد داد
اگر در این مورد مشکلی دارید میتونید با شماره های اول سایت مشاوره تلفنی انجام بدید
خـــــدانـگهــــــدار
سلام دوست عزیز
بنظرمن این احساس دوست داشتن با فکر کردن به این موضوع کمرنگ میشه پس بیشتر در این مورد با نامزدت صحبت کن تا به نتیجه برسی و تو زندگی آیندتون تاثیر سوئی نذاره
ممنون از پاسخ هاتون
من به هیچ وجه بهش شک ندارم / شاید کمی روش متعصبم - شاید من یکم مذهبی ام اون یکم راحت تره
میدونم هم فقط با منه / بهش گفتم دلیلی نمیبینم که بخوای با چندنفر باشی و بهت اعتماد دارم
گذشته خودم هم آزارم میده / من دوستی هام در یک چهارچوب بوده و هیچ وقت نخواستم از حدش فراتر برم
دلیلشم اینه که نمیخوام وقتی با همسرم هستم قیافه چندنفر عجیب و غریب تو ذهنم بیاد
ولی بهم گفت نگه داشتن خودت تاثیری داشت!
من دوسش دارم و وقتی باهاشم آروم آرومم-ولی اینکه قبل من دوست داشته آزارم میده (هرچند بهش حق میدم - از اینجا به بعدش مهمه که فقط با من باشه)
ذهن خودم بیماره / بهش هم گفتم - دارم تمام سعیمو میکنم که درمان شم / وقت مشاورم شنبه هاس - فک کنم باید برم پیش روانپزشک
به هرحال- شنبه سربازمو یه فاصله ای بینمون میافته
نگرانشمنمیخوام به گفته خودش دوریم اذیتش کنه - آدم به شدت حساس ، ساده و شکننده ایه
اوایل اونقد منطقی بود که الان فک نمیکنم اون شخص همین شخص الان باشه
من دوسش دارم - ولی میترسم در این موضوع باهاش حرف بزنم - هرچند غیر مستقیم چندباری بهش گفتم
فقط میدونم که نمیدونم
ویرایش توسط sach : 02-20-2015 در ساعت 02:48 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟