من دختری هستم کاملا مذهبی با اعتقادات محکم.تا به حال با هیچ پسری دوس نشدم .چند ماه پیش یکی از همکلاسی های دانشکده ام به من اظهار علاقه کرد و شدیدا پیگیر بود. من حرف های عاشقانه اش را باور کردم و حدود 3 ماه دوست بودم البته با خیال ازدواج. اما وقتی این موضوع را فهمید به همه چیز پشت پا زد و رفت . حالا من موندم با یه دنیا احساس ..وابستگی..تقریبا یه ماهه که کارم گریه شده .حس میکنم با احساسم بازی شده .. به قلبم خیانت شده ..حتی یه لحظه خاطراتشو نمیتونم فراموش کنم ..بدشانسی همیشه هم تو دانشکده همو میبینیم .این موضوع روی درسم تاثیر بد گذاشته من شاگرد اول کل دانشکده بودم قبلا.. چندبار به خودکشی فکر کردم چون شدیدا غرورم له شده چون من موقع رفتنش التماس میکردم اما اون.. حماقت کردم...شدیدا به مشاوره نیاز دارم .. ممنون اگه کمک کنید..