نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: ارتباط با برادرشوهرم

4268
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12658
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ارتباط با برادرشوهرم

    سلام لطفا بدون جبهه گیری و سرزنش به منم کمک کنین
    اولین باره دارم واسه کسی اینوتعریف,میکنم.مشکل منم مثل مشکله مهربونه با یسری تفاوت!!!!
    من و همسرم به سختی و عشقولانه باهم ازدواج کردیم و هر روز که میگذره بیشتر از روز قبل دوسش دارم
    برادرشوهرم از اوایل ازدواجمون چون خواهر نداره باهام خیلی دوست بود ولی این رابطه کم کم واسمون به یه رابطی حسی تبدیل شد,صدبار بهش گفتم اینکار درست نیست ولی هربار باحرفاش دلم میسوخت و باز به درد و دلاش گوش میکردم اینو بگم با اینکه خیلی موقعیتا پیش اومد ولی ماهیچ رابطه ج.ن.س.ی باهم نداشتیم.یعنی اون میخواست ولی من خداروشکر نگذاشتم
    بعد اینهمه مدت حالا قرار شده نامزد کنه تاحالا از خدا همیشه همینومیخواستم ولی حالا انگار دارن جونمو میگیرن,مثل کسی که عزیزشو از دست داده دارم گریه میکنم کاش میشد هیچوقت نمیدیمش برادرشوهرم میگه توام که تالان شوهرداشتی من تحمل کردم توام از این به بعد زن منو تحمل کنو بزار رابطنونو ادامه بدیم البته من بهش گفتم نمیتونم ,خفن وابستشم با اینکه شمارشو بلاک کردم هرساعت نگا میکنم ببینم اس داده یا نه ,خیلی سختمه جلوخودمو بگیرم بهش اس. ندم تا الان ۱روز شده ولی بیشتر از این نمیتونم
    چیکار کنم دیدمش حسی بهش نداشته باشم؟چیکار کنم که دیگه دلم نخواد بهش اس بدم؟؟؟تورو خدا کمکم کنین.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره ستاره نمایش پست ها
    سلام لطفا بدون جبهه گیری و سرزنش به منم کمک کنین
    اولین باره دارم واسه کسی اینوتعریف,میکنم.مشکل منم مثل مشکله مهربونه با یسری تفاوت!!!!
    من و همسرم به سختی و عشقولانه باهم ازدواج کردیم و هر روز که میگذره بیشتر از روز قبل دوسش دارم
    برادرشوهرم از اوایل ازدواجمون چون خواهر نداره باهام خیلی دوست بود ولی این رابطه کم کم واسمون به یه رابطی حسی تبدیل شد,صدبار بهش گفتم اینکار درست نیست ولی هربار باحرفاش دلم میسوخت و باز به درد و دلاش گوش میکردم اینو بگم با اینکه خیلی موقعیتا پیش اومد ولی ماهیچ رابطه ج.ن.س.ی باهم نداشتیم.یعنی اون میخواست ولی من خداروشکر نگذاشتم
    بعد اینهمه مدت حالا قرار شده نامزد کنه تاحالا از خدا همیشه همینومیخواستم ولی حالا انگار دارن جونمو میگیرن,مثل کسی که عزیزشو از دست داده دارم گریه میکنم کاش میشد هیچوقت نمیدیمش برادرشوهرم میگه توام که تالان شوهرداشتی من تحمل کردم توام از این به بعد زن منو تحمل کنو بزار رابطنونو ادامه بدیم البته من بهش گفتم نمیتونم ,خفن وابستشم با اینکه شمارشو بلاک کردم هرساعت نگا میکنم ببینم اس داده یا نه ,خیلی سختمه جلوخودمو بگیرم بهش اس. ندم تا الان ۱روز شده ولی بیشتر از این نمیتونم
    چیکار کنم دیدمش حسی بهش نداشته باشم؟چیکار کنم که دیگه دلم نخواد بهش اس بدم؟؟؟تورو خدا کمکم کنین.
    سلام

    شما هر 3 (شوهر شما و شما و برادر شوهر شما) هم کودکید و هم نادان و هم از انسان و انسانیت و عشق هیچ نمیدانید . حتما ازدواجتون غلط بوده و ازدواج برادر شوهر محترم! شما هم با اون دختر بدبخت اشتباهه.

    احتمالا سنتون هم پایین 25 ساله؟ حتما و حتما نیاز به مشاوره دارید و از برادر شوهر(البته اگه اسم برادر بشه گذاشت) خود هم بخواهید به مشاور رجوع کنند.

    هیچ کدام از گفته های بالا رو از روی غرض و مرز نگفتم بلکه حقیقت رو بهتون گفتم. و صد البته حق انتخاب با شماست.
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره ستاره نمایش پست ها
    سلام لطفا بدون جبهه گیری و سرزنش به منم کمک کنین
    اولین باره دارم واسه کسی اینوتعریف,میکنم.مشکل منم مثل مشکله مهربونه با یسری تفاوت!!!!
    من و همسرم به سختی و عشقولانه باهم ازدواج کردیم و هر روز که میگذره بیشتر از روز قبل دوسش دارم
    برادرشوهرم از اوایل ازدواجمون چون خواهر نداره باهام خیلی دوست بود ولی این رابطه کم کم واسمون به یه رابطی حسی تبدیل شد,صدبار بهش گفتم اینکار درست نیست ولی هربار باحرفاش دلم میسوخت و باز به درد و دلاش گوش میکردم اینو بگم با اینکه خیلی موقعیتا پیش اومد ولی ماهیچ رابطه ج.ن.س.ی باهم نداشتیم.یعنی اون میخواست ولی من خداروشکر نگذاشتم
    بعد اینهمه مدت حالا قرار شده نامزد کنه تاحالا از خدا همیشه همینومیخواستم ولی حالا انگار دارن جونمو میگیرن,مثل کسی که عزیزشو از دست داده دارم گریه میکنم کاش میشد هیچوقت نمیدیمش برادرشوهرم میگه توام که تالان شوهرداشتی من تحمل کردم توام از این به بعد زن منو تحمل کنو بزار رابطنونو ادامه بدیم البته من بهش گفتم نمیتونم ,خفن وابستشم با اینکه شمارشو بلاک کردم هرساعت نگا میکنم ببینم اس داده یا نه ,خیلی سختمه جلوخودمو بگیرم بهش اس. ندم تا الان ۱روز شده ولی بیشتر از این نمیتونم
    چیکار کنم دیدمش حسی بهش نداشته باشم؟چیکار کنم که دیگه دلم نخواد بهش اس بدم؟؟؟تورو خدا کمکم کنین.

    بهترین راه حل این شما قطع رابطه کنی باهاش واونم زن بگیره روزای اول شاید سخت باشه مطمعن باش روز به روز سرد تر میشی میفهمی فقط یه حس وابستگی بوده و خندت میگیره خودتو مشغول همسرت کن یا مدتی از برادر شورت دور شو خیلی بهتره
    دقیق چن ماه پیش یکی از دوستان مشکل تورو داشت همین راه حل ها بهش پیشنهاد دایم رفت مسافرت امد اینجا گفت واقعا میفهمم کارم احمقانه بود فقط وابستش بودم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  5. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    سلام

    همونطور که وابستگی به مرور بوجود میاد، خلاص شدن ازش هم زمان میبره ، پس انتظار نداشته باش یه روزه این حست از بین بره

    تا اینجای راه رو اشتباه اومدی که گذاشتی این رابطه و این وابستگی شکل بگیره، ادامه نده و بذار هرچی بینتون بوده همینجا تموم بشه
    چون هم زندگی خودتو خراب میکنی هم برادر شوهرت رو
    امضای ایشان



  7. کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12502
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    سلام شما از اول نباید به این نیازش پاسخ میدادید که کار به این جا نکشه ارتباططون در چه سطحیه با هم معاشقه داشتید

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12658
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    نه بالای ۲۵سالمه,میدونم ولی کاش زودتر این دوره تموم شه کاش الان ۱ماه دیگه بود!
    متاسفانه من چون همسرم به فاصله های طولانی پیشم نبود چندبار با چت متاسفانه به حرفای عشقی کشیده شد.ولی همیشه از خودم بدم میومده همیشه از شوهرم خجالت کشیدم.خاک بر سرم اصلا نمیدونم چجوری شد که اینقدوابستس شدم خودمم نفهمیدم.کاش تواناییشو داشتم خودنو میکشتم شوهر بیچارم که گناهی نکرده البته اینم بگم ایشونم رابطشون با خواهر من صمیمی شده بود چندبار اتفاقی دیدم دستش پشت کمر خواهرمه یبارم دیدم که خواهرم خوابیده اون داره نازش میکنه و اس هاشونو خوندم دیدم صمیمی شدن ولی عشقولانه نه,منم فک کنم تونستم تاحالا جلوشونو بگیرم که باهم رابطه نداشته باشن

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12658
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    باور کنین من خودمم از این اتفاقا ناراحتم حالم داره از خودم بهم میخوره,گفتمم که دارم همه سعیمو میکنم که همه چیو درست کنم ولی این وابستگی مزخرف این هوس لعنتی رو چیکار کنم وقتی دارن در موردازدواج اون حرف میزنن قلبم میخواد کنده شه هرکار میکنم بی تفاوت باشم نمیتونم خاک بر سر ضعیفم .

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12658
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    همشم بهم میگه من اگه دارم ازدواج میکتم بخاطر یسری قضایاست و اصلا اونو دوسش ندارم تا ابد عشقمم تویی و من مال توانو این مزخرفاتش, میدونم این حرفارو از رو پستیش میزنه.هر دورو میخواد,منم گفتم زندگیه منو شوهرمو خراب کردی دیگه نیازی نیس یه نفر دیگم این وسط قربانی هوس تو بشه.باور کنین از ته ته ته ته دلم میخواسم همه چی برمیگشت عقب,خدا کنه دیر نشده باشه واسه جبران

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    به خودت نگفتی چه پسر بیغیرتی که داره در حق برادر خودش اینکار و میکنه ؟؟به قول خودت هوس از ازدواجش حرف شد شاید سخت باشه ولی تشویقش کن
    مدتی ازش دور باش میتونی؟؟باشوهرت برید مسافرتی یا. بری خونه اقوام تو شهر دیگه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12658
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    بخودمم گف اگه تو بخوای من ازدواج نمیکنم منم گفتم این قضیه به من ربطی نداره ایشالا خوشبخت باشیو .... اونم گفت ادای آدم خوبارو در نیار,من مطمینم دوسش داره ولی چرا بامن اینکارو میکنه نمیدونم بهش گفتم لامصب خب بگو دوسش داری تموم شه همه چی گفت ندارم.منم گفتم چه اون باشه چه نباشه من دیگه نیستم
    فعلا برای یه مدتی مادور از خونواده شوهرمیم ولی چندماه یبار میبینمشون,لعنت به شانس من الانم که عیده هرچی میگم نریم خونه مامانت اینا شوهرم قبول نمیکنه میگه حتما باید بریم

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره ستاره نمایش پست ها
    همشم بهم میگه من اگه دارم ازدواج میکتم بخاطر یسری قضایاست و اصلا اونو دوسش ندارم تا ابد عشقمم تویی و من مال توانو این مزخرفاتش, میدونم این حرفارو از رو پستیش میزنه.هر دورو میخواد,منم گفتم زندگیه منو شوهرمو خراب کردی دیگه نیازی نیس یه نفر دیگم این وسط قربانی هوس تو بشه.باور کنین از ته ته ته ته دلم میخواسم همه چی برمیگشت عقب,خدا کنه دیر نشده باشه واسه جبران
    جبرانش اینه که چندین برابر محبت و عشقت را نسبت به شوهر خودت بیشتر کنی، و همه تمرکز و توجهت برای اون بذاری

    این لینکم بخون گلم، نگران نباش اگه واقعا تصمیم گرفته باشی جبران کنی از پسش برمیای :http://forum.moshaver.co/f24/%D8%AA%...1%DB%8C-11420/
    امضای ایشان



  16. 2 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    نغمه عزیز راس میگه ه تصمبمت گرفتی حتی برا یه روز تونستی جلو خودت بگیری پس مطمعن باش باز هم میتونی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  18. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12658
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    از همتون ممنونم ,خداروشکر حداقل شمارو پیدا کردم,ایشالا به امید خدا یه روز میام همین جاو میگم بچه ها تموم شد پاک شدم
    فقط ایشالا کسی از رابطه منو برادر شوهرم هیشوقت باخبر نشه
    ویرایش توسط ستاره ستاره : 02-20-2015 در ساعت 04:04 PM

  20. کاربران زیر از ستاره ستاره بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12502
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    اگه ارتباط شما ازطریق چت بوده زیاد جای نگرانی نیست فقط ارتباططون با برادر شوهرتون خیلی کم کنید

  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره ستاره نمایش پست ها
    از همتون ممنونم ,خداروشکر حداقل شمارو پیدا کردم,ایشالا به امید خدا یه روز میام همین جاو میگم بچه ها تموم شد پاک شدم
    فقط ایشالا کسی از رابطه منو برادر شوهرم هیشوقت باخبر نشه

    ایشالله عزیزم پس منتظریم خبر خوب هستیما
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  23. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12535
    نوشته ها
    98
    تشکـر
    98
    تشکر شده 88 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ارتباط با برادرشوهرم

    عریرم همین که خودت الان تصمیم گرفتی بیشتر راه رو رفتی.فقط به شوهرت فکر کن.بهش برس که محبت اون هم به تو چند برابر بشه.سعی کن با برادر شوهرت هیج جا موقعیت تنها نباشین.توی مهمونی ها هم از پیش شوهذت تکان نخور.از جملات تاکییدی استفاده کن و هر روز و هر ابر که دیدیش به خودت بگو "این اشتباهی بود که قبل از دیر شدن جلوشو گرفتم و دیگه تکرار نمیشه"
    موفق باشی گلم.

  25. 2 کاربران زیر از مادرانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد