با عرض سلام وخسته نباشید مدت چندماه میشود که با پسر خاله ام قصد ازدواج دارم و با هم در حد حرف و جنتا قرار بیرون از منزل ارتباط داریم و داشتیم ایشان اوایل اشنایی خیلی خوب بود ابراز احساسات میکرد ولی از ان روزی که با خانواده شان به خانه ما امدن دیگر ان توجه قبل را به من نمیکند و من خیلی از این بابت از ایشون دلسرد شده ام و فکر میکنم زندگی پر از عشقی با او نخواهم داشت من یه دختر خیلی احساساتی هستم و همه احساسمو به اون بروز میدم ولی اون اصلا اینجوری نیست و وقتی بهش اعتراض میکنم میگوید من خجالت میکشم من واقعا نمیدونم مردد هستم از انتخاب این فرد برای آینده ام ولی از طرفی از اعتمادی که بهش دارم میترسم کس دیگه ای را با اینجور خصوصیات پیدا نکنم ......خیلی افسرده شدم من بدون عشق نمیتونم مادرم میگوید اگر ازدواج کنید خوب میشود ولی اون چیزی که من میبینم این نیست احساس میکنم خیالش راحت شده و دیگه بمن توجه نمیکنه ....فک میکنه دیگه برای خودش شدم ...مثلا حتی واسه من کادوو ولن هم نخریده و حتی تبریک هم نگفته مدام هم بمن میگه فک میکنه ما با هم نمیتونیم ادامه بدیم ولی بهش میگم پشیمونی از انتخاب من تکذیب میکنه نمیدونم حرفاشو باور کنم یا تکذیبشو ....لطفا بگید آیا انتخابم درسته ....انقدر ازش سرد شدم که حس میکنم دوستش ندارم دیگه بعد تو این شرایط بجای اینکه خودشو بمن نزدیک کنه و به دیدنم بیاد ازم فاصله میگیره بیشتر ....