با توجه به اين واقعيت كه نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتي‌شان (به خصوص بهداشت روان آنان) نه فقط براي خود آنها بلكه براي خانواده‌ها، جامعه و نسل آينده سودمند است و در برنامه توسعه هر كشوري مي‌بايست به مسائل آنها توجه خاص شود



[replacer_img]

نويسنده:
رحمان بابازاده
ناشر: نسل نواندیش
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 232
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 89993




مروری بر کتاب:

نوجوانی مرحله انتقالی بین كودكی و بزرگسالی است، نوجوانان از بعضی جهات شبیه كودكان هستند، با این حال تغییرات بسیاری كه در این مرحله روی می دهد، آنها را متقاعد میسازد كه تفاوتهای زیادی با كودكان دارند، به همین دلیل، ما بعضی رفتارهای بزرگسالان را در نوجوانان می بینیم، اما در غالب اوقات آنها مانند بزرگسالان رفتار نمی كنند. به تدریج كه نوجوانان بالغ می شوند، همانندی كمتری با كودك و شباهت بیشتری با بزرگسال از آنها مشاهده می شود. در دورۀ نوجواني، سراسر زندگي نوجوان را بحران فرا گرفته است. نوجوان در فضاي ارتباطي با ديگران به خصوص والدين مي تواند بر بحران هاي خود فائق آيد. نويسنده در كتاب حاضر، با هدف آموزش و آگاهي بخشي نوجوان و والدين در رابطه با دنياي نوجواني به طرح مباحثي از اين دست مي پردازد. سالهاست كه نوجواني دوراني دشوارتر از دوران كودكي محسوب مي شود. البته مفهوم نوجواني تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله اي كه با پيچيدگي رواني توام و قابل مطالعه علمي است قلمداد نمي شد. قبل از هر چيز دوران تغييرات سريع جسماني، جنسي، رواني، شناختي و اجتماعي است. تغييرات جسماني بلوغ، از جمله بلوغ جنسي و جهش نموي نوجواني از طريق افزايش كاركرد هورمونهاي فعالي كه به كمك غده هيپوفيز مترشح مي شود آغاز مي شود. اين هورمونها ساير غدد مترشحه داخلي را تحريك مي كند و اين غدد هورمونهاي مربوط به رشد و جنسيت را كه شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است توليد مي كند. سن شروع و دوران جهش نموي نوجواني در قد و وزن در ميان كودكان بهنجار فرق مي كند. سن متوسط شروع اين دوران در دختران يازده سالگي و در پسران 13 سالگي است، ميزان رشد يك سال بعد از اين به اوج خود مي رسد. نوجواني يكي از مهمترين و پرارزشترين دوران زندگي هر فرد محسوب مي‌شود زيرا سرآغاز تحولات و دگرگوني‌هاي جسمي و رواني در اوست و بلوغ نقطه عطفي در گذر زندگي او از مرحله كودكي به بزرگسالي است. بر اساس تعريف سازمان جهاني دوره نوجواني به گروه سني 10 تا 19 سالگي اطلاق مي‌شود و در اكثر كشورهاي جهان به خصوص كشورهاي درحال توسعه بخش قابل توجهي از جمعيت را نوجوانان تشكيل مي‌دهند. با توجه به اين واقعيت كه نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتي‌شان (به خصوص بهداشت روان آنان) نه فقط براي خود آنها بلكه براي خانواده‌ها، جامعه و نسل آينده سودمند است و در برنامه توسعه هر كشوري مي‌بايست به مسائل آنها توجه خاص شود. بايد توجه داشت عدم ارائه اطلاعات كافي و صحيح در مورد بلوغ باعث مي‌شود كه نوجوان از منابع ديگر كه معمولا انحرافي است، اطلاعات كسب كند و اين اطلاعات غلط مي‌تواند او را به انحراف كشاند. در دوران بلوغ تغييرات زيادي در كودكان و همچنين والدين آنها روي مي دهد. برخورد با نوجوانان بايد من گونه اي باشد كه من تشديد عصبانيت، عصيانگري و عناد منجر نگردد. زيرا چنين روحياتي من اندازه كافي در سنين بلوغ وجود دارد. مهمترين امري كه والدين بايد من خاطر داشته باشند اين است كه آنها نه ديگر با يك كودك بلكه با يك فرد بالغ روبرو هستند. بسياري از شيوه هايي كه در برخورد با كودكان كارآيي قابل ملاحظه اي دارند در صورت تجويز براي برخورد با نوجوان مساله سازمي شود. يك نوجوان ممكن است انتظار داشته باشد كه مانند فرد بالغ با او برخورد كنند اما رفتارش مانند كودكان باشد. از سوي ديگر والدين نيز ممكن است من فرزند خود نصيحت كنند كه مانند افراد بالغ رفتار كند. ولي برخورد خود آنها با او مانند برخورد با كودكان باشد. اگر بتوانيم كاري كنيم كه فرزندمان احساسات، دلبستگي ها و ناراحتي هاي خود را آشكار سازد، فرصت مناسبي براي مدارا با او و پرهيز از بكاربردن زور و فشارخواهيم داشت. مثلاً اگر درخواست ما از او اين باشد كه در تميزكردن پنجره ها من ما كمك كند و درخواست او از ما اين باشد كه آخر هفته او را من تماشاي فيلمي ببريم منتر است هر دو از توسل من زور براي رسيدن من خواسته خويش خودداري كرده و براي رسيدن من هدف معامله كنيم. در مدارا و معامله طرف بازنده و برنده مطرح نيست، بلكه هر دو طرف برنده هستند. نيازهاي فرزند خود را بشناسيد و سعي كنيد درازاي هر درخواستي كه از او داريد، شما نيز پاسخگوي يكي از نيازهاي او باشيد. با استفاده از اين روش مي توانيد من فرزندخود بگوييد؛ من از نيازهاي تو اطلاع دارم و تو نيز از نيازهاي من. اگر تو با من همكاري كني من هم با تو همكاري مي كنم، ولي اگر همكاري نكني نمي تواني از من انتظار همكاري داشته باشي.