نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: ترس و افسردگی شدید

1250
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12772
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post ترس و افسردگی شدید

    سلام 28 سالمه تک فرزندم 2 تا مدرک دانشگاهی دارم یکی فوق دیپلم کامپیوتر یکی هم لیسانس گرافیک (لیسانس رو اخراشه)
    مشکلی که دارم ترس هستش و عدم تصمیم گیری یعنی این خانواده یه کاری کردن قدرت تصمیم گیری ندادن بهم یعنی نمیدونم خوب تصمیم بگیرم و هی خانواده برام تصمیم میگیرن مثلا من درسم اینجا تموم شد بابام گیر داده باشو بیا شهر خودت و ازدواج کن .
    اخه من از نظر مالی خیلی وابسته خانوادم هستم.
    بعدشم کار نکه نخوام کار کنم ولی با معلولیت جسمی حرکتی که تو پاهام دارم و اون ترس نمیدونم چی کار کنم .
    راستش تخصص من تو نوشتن متن آگهی های بازرگانی هستش همونی که تو تلویزیون پخش میشه ولی اینجا ایرانه یه مدت رفتم پی این کار ولی با کمبود وقت که داشتم به جواب های زیاد درستی نرسیدم .
    حتی الان که اینو مینویسم خیلی گیچ میزنم اصلا نمیدونم هدفم چی بود و چی هست راستش دوست ندارم کنار خانواده و فامیل باشم ماهی یک بار ببینم کافی هستش . من حتی رفیق باز و دوست بازم نیستم همیشه تو خونه تو آپارتمانم هستم و اصلا بی هدف نمیتونم برم بیرون یعنی خیلی ها میگن برو بیرون بگرد اصلا برام قابل قبول نیست الکی برم بیرون کجا رو بگردم حتی حوصله چیزی رو هم ندارم کتاب میخوندم نمیخونم فیلم میدیدم نمیبینم میدونید حتی نمیخوام فکر کنم خیلی درمونده شدم خیلی خیلی به کمک نیاز دارم...

  2. کاربران زیر از mojereza بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خسته زندگی ...ترس افسردگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mojereza نمایش پست ها
    سلام 28 سالمه تک فرزندم 2 تا مدرک دانشگاهی دارم یکی فوق دیپلم کامپیوتر یکی هم لیسانس گرافیک (لیسانس رو اخراشه)
    مشکلی که دارم ترس هستش و عدم تصمیم گیری یعنی این خانواده یه کاری کردن قدرت تصمیم گیری ندادن بهم یعنی نمیدونم خوب تصمیم بگیرم و هی خانواده برام تصمیم میگیرن مثلا من درسم اینجا تموم شد بابام گیر داده باشو بیا شهر خودت و ازدواج کن .
    اخه من از نظر مالی خیلی وابسته خانوادم هستم.
    بعدشم کار نکه نخوام کار کنم ولی با معلولیت جسمی حرکتی که تو پاهام دارم و اون ترس نمیدونم چی کار کنم .
    راستش تخصص من تو نوشتن متن آگهی های بازرگانی هستش همونی که تو تلویزیون پخش میشه ولی اینجا ایرانه یه مدت رفتم پی این کار ولی با کمبود وقت که داشتم به جواب های زیاد درستی نرسیدم .
    حتی الان که اینو مینویسم خیلی گیچ میزنم اصلا نمیدونم هدفم چی بود و چی هست راستش دوست ندارم کنار خانواده و فامیل باشم ماهی یک بار ببینم کافی هستش . من حتی رفیق باز و دوست بازم نیستم همیشه تو خونه تو آپارتمانم هستم و اصلا بی هدف نمیتونم برم بیرون یعنی خیلی ها میگن برو بیرون بگرد اصلا برام قابل قبول نیست الکی برم بیرون کجا رو بگردم حتی حوصله چیزی رو هم ندارم کتاب میخوندم نمیخونم فیلم میدیدم نمیبینم میدونید حتی نمیخوام فکر کنم خیلی درمونده شدم خیلی خیلی به کمک نیاز دارم...
    سلام

    عزیز متاسفم ولی خوب پسر+تک فرزند+ معلولیت حرکتی+ پدر و مادر کنترلی و مواظب و این رو بکن اون رو نکن. دست به دست هم داده و شما رو به وضعیت کنونی رسانده

    موارد مثل شما زیاده. پس اولا بدانید تنها نیستید به هیچ وجه و در ثانی درمان نیز حتما داره ولی تلاش لازمه که اونهم در شما موجوده و پتانسیل رو دارید و فرمول وار میگم.

    که حتما باید خودتون بخواهید و شروع کنید در هر سطحی و به هر صورتی که میتوانید:

    ورزش
    تغذیه سالم
    تفریح
    بیرون رفتن و جمع دوستان
    خواب به موقع
    شغل و کار به هر صورتی که میتوانید
    داشتن استقلال مالی
    مطالعه آزاد در کنار درس


    موفق باشید
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  4. 3 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12210
    نوشته ها
    508
    تشکـر
    112
    تشکر شده 329 بار در 212 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس و افسردگی شدید

    دوست عزیز توجه داشته باش که مشاور نمی تواند به شما بگوید چکار کن تا فلان نتجه را بگیری ؛ و همواره این اراده شماست که چاره ساز است ؛ همینکه متوجه شده اید یه جای کارتان می لنگد و اشکال دارد 50 درصد راه را پیموده اید وباید اراده کنید

    اراده به چی ؟؟ آن چیزی که در پیرامون خود امکانش را دارید ودر مورد شما همه چیز از جائی باید آغاز شود

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد