سلام...راستش تو انجام هرکاری نوعی احساس اضطراب دارم نوعی احساس ترس...همینم باعث شده که هیچکاری نتونم بکنم
اصلا خودمو گم کردم...باور کنین نمیدونم کجای زندگیم وایسادم...نمیدونم چیکار کنم...
من با وجود این اضطراب سعی کردم به زندگیم ادامه بدم و امیدوار باشم...
جالب اینجاس این نگرانی ها و احساسات منفی فقط میان و اصلا قصد اروم شدن ندارن
نظرتون چیه?مشکل من چیه?افسردم?
همیشه دوست داشتم عین بقیه جوونا پر از انرژی باشم...پر شر و شور باشم...اجتماعی باشم...اما همیشه تنهام و گرایش
به جمع ندارم...
خداییش شما بگین یه جوون بیست ساله چرا باید هیچ میل جنسی ای نداشته باشه?
باور کنین بین احساساتم گم شدم و نمیدونم حقیقتا حالم خوبه یا بد
رفتم پیش مشاوره اصلا گیجش کردم حتی خودمم نفهمیدم چی گفتم اونم نفهمید
و در آخر سوال اصلی من:
چیکار کنم که به احساس رضایت نسبت به خودم دست پیدا کنم?