نمیتونم به خاطر خانوادم شاد باشم

[marjijoon]

سلام
من 28 سالمه و 5 ساله ازدواج کردم و 1 بچه هم دارم همسرم مرد بسیار خوبی هست و ما مشکلی با هم نداریم
فقط اینکه پدر و مادرم با اینکه واقعا والدین خوبی بودند و هستند ولی روابط خوبی با هم ندارند و این منو ناراحت میکنه برادرم هم الان توو زندگیش مشکل داره خواهرم هم همین طور . منم تا میام شاد باشم یاد غم وغصه خانوادم میفتم و از شادیم عذاب وجدان میکنم . با اینکه هیچ کدومش تقصیر من نیس ولی از اینکه اونا شاد نیستن دلم میگیره
چی کار کنم ؟ شادی من درسته ؟؟ وقتی هم ناراحت میشم باز همسر و بچه خودم صدمه میبینن
گاهی با خودم میگم هر کسی مسئول زندگیه خودشه ولی ته دلم نمیتونم بی تفاوت باشم

[Ravanshenas]

سلام
من 28 سالمه و 5 ساله ازدواج کردم و 1 بچه هم دارم همسرم مرد بسیار خوبی هست و ما مشکلی با هم نداریم
فقط اینکه پدر و مادرم با اینکه واقعا والدین خوبی بودند و هستند ولی روابط خوبی با هم ندارند و این منو ناراحت میکنه برادرم هم الان توو زندگیش مشکل داره خواهرم هم همین طور . منم تا میام شاد باشم یاد غم وغصه خانوادم میفتم و از شادیم عذاب وجدان میکنم . با اینکه هیچ کدومش تقصیر من نیس ولی از اینکه اونا شاد نیستن دلم میگیره
چی کار کنم ؟ شادی من درسته ؟؟ وقتی هم ناراحت میشم باز همسر و بچه خودم صدمه میبینن
گاهی با خودم میگم هر کسی مسئول زندگیه خودشه ولی ته دلم نمیتونم بی تفاوت باشم

سلام
به مشاور خوش آمديد
ببينيد در حال حاضر اولويت با خانواده خود شماست يعنى شوهر و فرزندتون، و مسئوليت اصلى شما اونها هستن
و شما بايد به فكر اونها و روابطتون باشيد تا لطمه اى بهش وارد نشه، چرا كه ناراحتى شما براى خانواده تون ممكنه توى رفتارهاتون با همسر و فرزندتون تأثير منفى بزاره و اين باعث بدتر شدن شرايط ميشه
و بايد بگم كه شادى شما طبيعيه و هيچ مشكلى نداره ، و پيشنهادم اينه كه بى تفاوت نباشيد ولى منظورم اين نيست كه با ناراحتى جلوى شوهر و فرزندتون اينو ثابت كنيد، بلكه راههاى ديگه اى هم براى ابرازش وجود داره بعنوان مثال همفكرى و يا صحبتى كوتاه در رابطه با خانواده تون با شوهرتون كه نشان دهنده ى اين باشه كه به فكرشون هستيد، و يا اينكه اگه كارى از دستتون برمياد دريغ نكنيد، همين كافيست