سلام.در رابطه با بیماری مسخ واقعیت به راهنمایی و مشاوره نیاز دارم.نامزد من به این بیماری مبتلاست و از رفتن به نزد روانکاو هم خودداری میکنه.میخواستم بدونم من به عنوان کسی که کنارش هستم باید چه برخوردی باهاش داشته باشم؟
سلام.در رابطه با بیماری مسخ واقعیت به راهنمایی و مشاوره نیاز دارم.نامزد من به این بیماری مبتلاست و از رفتن به نزد روانکاو هم خودداری میکنه.میخواستم بدونم من به عنوان کسی که کنارش هستم باید چه برخوردی باهاش داشته باشم؟
مسخ واقعیت (Derealization)
این بیماری نوعی دگرگونی در درک جهان ماوراست که بسیار عجیب و غیر واقعی به نظر می رسد.
از علائم این بیماری اینست که شخص به طور ناگهانی دچار بی انگیزگی و بی تفاوتی نسبت به زندگی اش می شود.
افرادی که از این مشکل روانی رنج می برند اغلب از ساکن و بی هیجانی محیط اطراف شکایت دارند
و بتدریج عشق و علاقه ی خود را نسبت به دیگران از دست می دهند و به مرور نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوند
و پس از مدتی، گوشه گیر و مفردگرا می شوند و درباره هر موضوعی خیال پردازی می کنند.
این خیال پردازی ها ممکن است در شنیدن، چشیدن و بوئیدن فرد تاثیر بگذارند و وی را دچار توهم کنند.
این موضوع رو از دو منظر مطرح میکنیم ...
1- اختلال ادراکی تحت عنوان مسخ واقعیت که جزء اختلالات تجزیه ای است که در آن یک احساس مداوم یا عود کننده جدایی از فرایندهای ذهنی
یا بدنی به طوری که گویی شخص از بیرون نظاره گر این فرایندهاست . در خلال احساس مسخ شخصیت ، واقعیت سنجی فرد دست نخورده می ماند .
هم چنین اختلال به حدی است که سبب اختلال در کارکردهای شغلی ، اجتماعی و یا سایر کارکردهای مهم فرد می شود .
ویژگی اساسی آن ، کیفیت غیرواقعی بودن و بیگانگی است . مسخ شخصیت به عنوان تجربه اتفاقی در زندگی بسیاری از افراد ، پدیده ای شایع است ولی لزوما بیمارگونه نیست .
مسخ گذرای شخصیت در 70 درصد کل جمعیت ممکن است روی دهد .مصاحبه کامل روان پزشکی و تخلیه هیجانی،مصاحبه با استفاده از دارو و تخلیه هیجانی ،
مصاحبه با استفاده از هیپنوتیزم ، روان درمانی و دارو درمانی از انواع روش های درمانی این اختلال است .
2- حواس پرتی.حواس پرتی یا عدم تمرکز حواس در واقع به دنبال یک سری عوامل متفاوت و متعددی میتواند به وجود آید
که این عوامل گاهی توسط محیط خارجی شخص و اطرافیانش به او تحمیل میشود و باعث ایجاد حواس پرتی میشود
که همان عوامل بیرونی میباشند از جمله سروصدای زیاد محیط ، عدم آرامش و سکوت لازم برای مطالعه ،
کافی نبودن شرایط محیطی مناسب مثل نور و دمای کافی محل مطالعه ، مناسب نبودن زمان مطالعه ، را میتوان جز» این موارد به شمار آورد.
هر یک از این عوامل چنانچه وجود داشته باشد میتواند تا حدود زیادی فرد را دچار اختلال حواس یا به اصطلاح حواس پرتی کن.
اما نباید از نظر دور داشت که عوامل و موارد ذکر شده تا حدود زیادی قابل کنترل و پیشگیری میباشد.
گاهی اوقات حواس پرتی فرد ناشی از عوامل درونی او میباشد.
در چنین شرایطی برای حل مشکل و چاره اندیشی، ابتدا باید علت اصلی کاملا مشخص شود، سپس به دنبال راه حلی مناسب گشت.
از عوامل درونی متعددی که وجود دارد میتوان خیال پردازی، گرسنگی ، تشنگی ، کم خوابی ، بیماریهای جسمی و روانی ، عدم وجود انگیزه ،
عجله داشتن می توان و مسائلی از این قبیل را نام برد. ولی در هر صورت شما نیاز به پیگیری جدی تر توسط یک روانشناس بالینی دارید.
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید 021-22354282
خـــــدانـگهــــــدار
سلام به دوستانی که زندگی را همانطور که هست احساس میکنند
چند ماهی است که به یه بیماری دچار شده ام که اسمش را نیز نشنیده بودم بهش میگن اضطراب تجزیه ای یا مسخ واقعیت .بدترین تجربه ی عمرمو سپری میکنم فقط آرزوم اینه که برای دقایقی واقعیت را احساس کنم چیزی که آزارم میده اینه که خودم نمیتونم کاری واسه درمان انجام بدم تنها دارم دارو مصرف میکنم اگه از دوستان کسی هست که این بیماریو تجربه کرده یا هر چیزی که بتونه کمکم کنه لطفا دریغ نفرمایید
ا سلام خدمت دکتر بزرگوار من چندسالی که دچار بیماری روحی یا روانی شدم حدود یک سال و اندی پیش ترس های بچه گانه و غیر واقعی من مث ترس از جن و ماورا اوج خودش رسید با این که یک ورزشکار عظیم جسته بودم اما این ترس ها منو از پای در میاورد به طوری که از حموم رفتن میترسیدم یا بعضی وقتها از آدم ها یا تو خونه تنها موندن در این بین مشکلات مالی و برشکستی هم شروع شد و دیگه واقعا روحم خسته بود الان بعد از گذشت یک سال وارد فاز جدیدی شدم طوری که به آینه نگاه میکنم انگار خودمو نمیشناسم دنیا رو درک نمیکنم اصلا نمیفهمم انسان چیه دنیا چیه از محل کارم میترسم از غروبا میترسم چون این حالت برام تشدید میشه جوری که از اضطراب و ترس لرزم میگیره حتی یاد خدا هم آرومم نمیکنه از اجتماعات به کل گریزونم .خیلی احساس آزار دهنده ایه انقد کلافم و بیخود زنده ام که حتی حوصله نظافت و تراشیدن ریشمو ندارم دوستام به من میگفتن کوه انرژی ولی الان نمیدونم اصلا کی هستم دکتر روانشناس و اعصابم رفتم خوب نشدم مجددا یه دکتر دیگه این اوخر رفتم و قرص برام نوشت بدترین نگرانیم اینه که فکر میکنم کسی این بیماری نداشته خواهش میکنم دکتر بزرگوار یه قلوت قلبی چیزی بهم بدین یه راهنمایی لطفا عاجزانه میخوام
داداش منم همین حالت دارم
خوب آن لاین شو این شماره منه 09370807849 منم همین حالات دارم
با سلام خدمت دکتر و دوستان عزیز
دوستان جهت گروه درمانی یک گروه در تلگرام راه اندازی کردیم اگر اختلال پانیک یا مسخ شخصیت یا افسردگی دارین به آیدی من یک پیام بدید ممنون
@Kambiz8504
دوستان جهت گروه درمانی یک گروه در تلگرام راه اندازی کردیم اگر اختلال پانیک یا مسخ شخصیت یا افسردگی دارین به آیدی من یک پیام بدید ممنونKambiz8504@
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)