نوشته اصلی توسط
صدف جان
سلام
من داییم تو 18 سالگی عاشق یه دختره میشه و خلاصه با هم عقد میکنن الان 2 ساله که عقد کردن ولی به مشکلاتی برخوردن ( دختره یه سری اخلاق های بدی داره ازجمله دروغ گویی که داییم روی این موضوع حساسه و خانوادش هر موقع مشکلی پیش میاد پشتی دخترشون رو میکنن در صورتی که حق با دایی منه و این باعث میشه که دعوا پیش بیاد برا مثال شب زنداییم به داییم اس میده که من حالم بده و چرا نمیای به من سر بزنی؟ و خلاصه به داییم میگه که من حالم بده و فردا نیا دنبالم که منو ببری خونه مامانت . دایی منم میگه باشه و فردا خاله هام که میخواستن برای خرید لباس برن بیرون زن داییمو میبینن و زن داییم میاد جلو و سلام و علیک میکنه خاله هام میگن زن داییم خیلی خیلی ارایش کره بود در صورتی که داییم اجازه همچین ارایش کردنی هیچ موقع بهش نداده بود خلاصه خاله هام میان خونه و موضوع رو به داییم میگن بابابزرگم زنگ میزنه به مامان زن داییم و میگه: ما دختر چادری گرفتیم نه دختری که بدون اجازه شوهرش یه عالمه ارایش کنه و بیاد تو محیطی که پر از پسره و... شما که بزرگ ترین چرا بهش چیزی نمیگین .مامان دختره هم بر میگرده میگه نه دختر ما ارایش نکرده و از این حرفا) پشتی دخترشون و میکنن عوض اینکه برگردن بگن حالا ما دخترمون رو ارشاد میکنم اینجوری جواب میدنبعد دختره اس میدهبهداییم و میگه من حالم از خواهرای فضولت با ننت بهم میخوره حالا خانواده ما میگن این دختره به درد زندگی نمیخوره خیلی دروغ میگه و احترام به بزرگ تر از خودش نمیزاره باید طلاقش بدی اگه باهاش بری تو زندگی نمیتونی باهاش سر کنی شاید اون موقع پای یه بچه هم بیاد وسط .حالا ما موندیم چیکار کنیم تو این دو سال خیلی به داییم سخت گذشته به خاطر اخلاقای بد دختره چون تو این دو سال خیلی مشکلات پیش اومده چون 1دختره خانواده بی فرهنگی داره2 خیلی تا حالا به داییم دروغ گفته 3 به حرف داییم توجهی نمیکنه و فقط حرف خانواده و مخصوصا ابجیش گوش میده4دهن بینه و خیلی حسوده. حالا ما چیکار کنیم شما یه نظر بدین لطفا