نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: عدم تفاهم و توجه شوهر

2410
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13384
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    عدم تفاهم و توجه شوهر

    سلام
    یکی جواب منو بده. من همسرمو خیلی دوست دارم.اونم منو خیلی بیشتر از من دوستم داره ولی مشکلی که ما داریم اینه که اصلا نمیتونیم با هم صحبت کنیم. به نظر من اون آدم انتقاد پذیری نیست. احساس میکنم زیاد به من گیر میده. به نشستن تو ماشین، به راه رفتن من و خیلی موردای دیگه گیر میده و ایراد میگیره ولی خودش حاضر نیست اشکالاتشو بپذیره و هر موقع من ازش ایراد میگیرم بهم میگه تو داری مقابل به مثل میکنی.
    باید بگم من یک زن شاغل هستم و بخاطر شغلم زیاد نمیتونم به خونم برسم البته اون با این موضوع هیچ مشکلی نداره و خودش بارها گفته که این شرایطو قبول داره. در عین حال تمام حقوق من برای زندگیمون خرج میشه حتی کارت حقوق من پیشم نیست.
    از نظر اون همه مشکلات بخاطر منه. این منم که گوش به حرف نمیدم و کار خودمو میکنم در صورتیکه من بدون نبودن اون حتی به خونه مامانشم نمیرم. کار اون هم ی جوریه که ی هفته صبح میره تا 5 و یک هفته از 3 تا 1 شب در صورتیکه کار من همیشه از 5:30 صبح هست تا نهایتا 7 شب.هفته های بعدازظهریش اصلا درست همدیگرو نمیبینیم و وقتی بهش میگم حداقل هفته های صبحیت دیگه اضافه کار نمون و بیا به خودمون برسیم و بیشتر پیش همدیگه باشیم اعتراض میکنه که کار مال مرد هست و من حق ندارم واسه کارش تصمیم گیری کنم. موقع انتقاد هم میگه من مردم و حق نظر دارم ولی تو زنی و همیشه باید به حرف من گوش بدی.
    من آدم احساسی هستم. بی مهری های بی منطق و نامنصافانش دلمو میشکنه حتی حرفایی که دلمو به درد میاره ولی در مقابل اون حق گریه ندارم و میگه نباید گریه کنم. بارها تو دعواها منو تهدید کرده که اگه فلان کارو بکنی منم فلان کارو میکنم ولی من بخاطر زندگیم تحمل میکنم و کار نمیکنم. حتی توان رفتن از زندگیمو ندارم.
    دیگه اعصابم نمیکشه. ما هنوز بچه نداریم و نمیتونیم با هم درست حرف بزنیم پس چطور میتونیم بچه دار بشیم و در ترتبیتش با هم توافق داشته باشیم؟؟؟
    تورو خدا بهم بگید چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. 2 کاربران زیر از gitarist بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : نمیتونیم باهم درست حرف بزنیم

    سلام

    با توجه به نوشته هاتون شما و همسرتون نمیتونید به خوبی باهمدیگه اتباط برقرار کنیید پس باید یکم مطالعه تون رو بیشتر کنید ، نمیشه یک عمر زندگی کنید که تا تجربه بدست بیارید

    هم شما هم همسرتون باید نگرشتون رو نصبت به زندگی زناشوی باز تر کنید

    من به شما کتاب : ( رازهای درباره ی زنان، رازهای درباره ی مردان ) نوشته خانم باربارا دی انجلیس رو تهیه کنید و با همسرتون با هم بخونید ، توی همه کتاب فروشی ها پیدا میشه .

    بهش بگین : عزیزم بیا باهم بخونیم تا رابطه مون با همدیگه بهتر بشه و بیشتر بتونیم بهم عشق بورزیم و از زندگی بیشتر لذت ببریم و نذاریم سر مسائل جزئی کدورت پیش بیاد .

    حتی اگه علاقه ای به خوندن نداشت میتونید خودتون براش بخونید ، با سیاست هاتون تشوقیش کنید تا به مطالب اشتیاق داشته باشه .

    نگران نباشید و به مسئله های زندگیتون به عنوان مشکل نگاه نکنید ، فقط مسائلی هستن که باید حل بشن نه مشکلات

    این پست ها رو هم خودتون مطالعه کنید مفیده :

    http://forum.moshaver.co/f24/%D8%B1%...9%80%D8%AF-53/

    http://forum.moshaver.co/f125/%D8%B2...C%D8%AF-16000/

  4. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نمیتونیم باهم درست حرف بزنیم

    چراغ قرمزهای همسرداری


    حتماً شنیده‌اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم‌‌ها توصیه می‌‌کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می‌‌توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف‌‌ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم‌‌ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت.

    اما این توصیه‌‌ها، گاه برای این هستند که هم خانم‌‌ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم‌های متاهل در جاده‌ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده‌ام. به آنها توجه کنید.
    چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!

    بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید. آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند. زنی که سرد و بی‌عاطفه است به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید. یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد.

    خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.
    چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!

    بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی‌آیند. همچنین از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند. گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.

    چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!



    مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست. به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید.
    متاسفانه برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد. اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا… او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!
    چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!



    همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند و به سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد، عصبانی می‌‌شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.
    چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!



    بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید .
    چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید !



    متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.
    چراغ قرمز هفتم: از زن‌های دیگر بدگویی نکنید!



    برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست، در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری در مورد خانم‌های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.
    رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره

  6. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عدم تفاهم و توجه شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط gitarist نمایش پست ها
    سلام یکی جواب منو بده. من همسرمو خیلی دوست دارم.اونم منو خیلی بیشتر از من دوستم داره ولی مشکلی که ما داریم اینه که اصلا نمیتونیم با هم صحبت کنیم. به نظر من اون آدم انتقاد پذیری نیست. احساس میکنم زیاد به من گیر میده. به نشستن تو ماشین، به راه رفتن من و خیلی موردای دیگه گیر میده و ایراد میگیره ولی خودش حاضر نیست اشکالاتشو بپذیره و هر موقع من ازش ایراد میگیرم بهم میگه تو داری مقابل به مثل میکنی.باید بگم من یک زن شاغل هستم و بخاطر شغلم زیاد نمیتونم به خونم برسم البته اون با این موضوع هیچ مشکلی نداره و خودش بارها گفته که این شرایطو قبول داره. در عین حال تمام حقوق من برای زندگیمون خرج میشه حتی کارت حقوق من پیشم نیست.از نظر اون همه مشکلات بخاطر منه. این منم که گوش به حرف نمیدم و کار خودمو میکنم در صورتیکه من بدون نبودن اون حتی به خونه مامانشم نمیرم. کار اون هم ی جوریه که ی هفته صبح میره تا 5 و یک هفته از 3 تا 1 شب در صورتیکه کار من همیشه از 5:30 صبح هست تا نهایتا 7 شب.هفته های بعدازظهریش اصلا درست همدیگرو نمیبینیم و وقتی بهش میگم حداقل هفته های صبحیت دیگه اضافه کار نمون و بیا به خودمون برسیم و بیشتر پیش همدیگه باشیم اعتراض میکنه که کار مال مرد هست و من حق ندارم واسه کارش تصمیم گیری کنم. موقع انتقاد هم میگه من مردم و حق نظر دارم ولی تو زنی و همیشه باید به حرف من گوش بدی.من آدم احساسی هستم. بی مهری های بی منطق و نامنصافانش دلمو میشکنه حتی حرفایی که دلمو به درد میاره ولی در مقابل اون حق گریه ندارم و میگه نباید گریه کنم. بارها تو دعواها منو تهدید کرده که اگه فلان کارو بکنی منم فلان کارو میکنم ولی من بخاطر زندگیم تحمل میکنم و کار نمیکنم. حتی توان رفتن از زندگیمو ندارم.دیگه اعصابم نمیکشه. ما هنوز بچه نداریم و نمیتونیم با هم درست حرف بزنیم پس چطور میتونیم بچه دار بشیم و در ترتبیتش با هم توافق داشته باشیم؟؟؟تورو خدا بهم بگید چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
    عزیزم چیزی که واقعا" وجود داره اینه که در زندگی ماشینی امروز نباید بیشتر از این انتظار داشته باشید

    شما خودتون حدود 14 ساعت تو خونه نیستید و شوهرتون هم همینطور ...

    بیشتر زندگی امروزه ما شبیه هم خونه بودنه نه زن و شوهر ... به همین خاطر سردی و برخوردهایی اینچنینی به وجود میاد

    و خودتون بهتر میدونید راه حلی جز تحمل نداره چون اگر بنا به تغییر باشه باید دو طرفه باشه و اگر یک طرف شونه خالی کنه مشکل حل نخواهد شد

    بهترین راه حل برای شما و شوهرتون اینه که کمی بایستید و به خودتون و زندگی که دارید فکر کنید ...

    چه انتظاری ازش دارید ؟ شماها قراره تمام عمرتون رو با کار بگذرونید و بوطر مثال ایشون حتی فرصتی رو برای با شما بودن قرار نده ؟

    تاکی ما زنده هستیم و از قدرت های مجازی مردانه و زنانه حرف بزنیم ؟

    به همین خاطر باید با فرد سومی که بتونه بدون جهت گیری خاصی بین شما وساطت کنه مشورت کنید حال میتونه فردی معتمد در خانواده باشه

    میتونه مشاوری اگاه و با تجربه باشه که راهکارهایی عملی رو برای تغییر ساختار زندگی به شما ارائه کنه

    گاهی اونقدر سریع حرکت میکنیم که از مناظر و اتفاقات زیبای زندگیمون بدون لذت بردن میگذریم ... انگار برای زودپیر شدن عجله زیادی داریم

    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  8. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13384
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم تفاهم و توجه شوهر


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14597
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم تفاهم و توجه شوهر

    سلام من هم مشکل شما رو دارم با این تفاوت که هنوز در دوران نامزدی هستیم و اصلا همسرم اجازه بیرون رفتن از خونه به تنهاییی وارتباط با دوستان زمان مجردی رو هم نمیده.من چیکار کنم؟

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عدم تفاهم و توجه شوهر

    سلام عزیزم
    نگران نباش درست میشه

    لینک زیر رو مطالعه کن اموزش اداب گفتگو با همسره
    http://forum.moshaver.co/f124/%D8%A2...%84-xyz-22506/


    لینک زیرو هم مطالعه کن و سخنرانی هایی که لینک رو گذاشتم رو هم دانلود کن فوق العاده هستن
    http://forum.moshaver.co/f124/%D8%A8...1%D8%AF-22550/

    با دقت بخون و گوش بده ان شالله که جواب میگیری
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21216
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم تفاهم و توجه شوهر

    سلام خسته نباشید
    من پدر و مادری دارم که 30 ساله باهم مشکل دارند مشکل هم از اینجا شروع شد که پدر من می خواست مادرمنو درست کند و بیشتر مشکلاتشان هم از چیزهای کوچک شروع می شد سر اینکه چرا تو اینطوری صحبت می کنی چرا اینطوری راه میری تو هم مثل مامان و باباتی تازه اینا همراه با فحش و کتک زدن همراه است یا برای اینکه مثلا بگه کی چرا اینجا کثیفی با جمله که اینجا انگار 30 سال است تمیز نشده و همش هم بیشتر دعواهاش سر تمیز بودن و اینجور چیزهاست و حتی هیچ وقت یادم نمی آید که برای تولد مادرم هدیه ای خریده باشد یا اینکه گلی خریده باشد سر هر چزی بحث و جدل می کند مثل خودش به مادر صد بار می گوید که وقتی کسی از سوال نکرده وسط حرفش نپر ولی خودش بارها این کار رو انجام داده نمونه اش اینکه مادرم با من یا برادرم درباره موضوعی صحبت می کند یه دفعه می پره وسط حرف می گه که تو نمی فهمی داری این حرفو بزنی و سر همین باهم بحث و کشمش بوجود می آید اگر تمام خانواده سر موضوع دارند بحث می کنند کسی هم نظر بدهد چیزی نیست ولی وقتی مادرم می خواهد نظر بدهد پدرم با چنان کلماتی یا چش غره به مادر رو می کند که هم آرماش اطرافیان رو بهم زده هم اینکه جلو چشم همه به همسرش بی احترامی کرده بعدش بهش که اعتراض می کند تو نمی فهمی تو از روز اول که نبودی این مادرت همیشه اینطور بوده و اینکه چند پیش پدرم یواشکی از ما و مادرم زن دوم گرفته بود وبا ان زن به مسافرت و خوش و بش با او لذت می برد ولی حتی در این چند سال من یاد ندارم حتی ما و مادرم تا دمه پارک نزدیک خونمون برده از نظر اقتصادی هم هر وقت ازش پول یا چیزی می خواستیم می گفت ندارم ولی با ان زن به تمام آرزوهایش رسید و الان هم طوری شده مادرم دارد از پدرم جدا می شود نه اینکه طلاق بلکه می خواهد فقط جدا زندگی کند خلاصه خیلی چیزهای هست گفتنش در اینجا جایز نیست بنظر شما ما باید چیکار کنیم بنظر شما ایندو باید جدا باشند ممون از اگه راهنمایی کنید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دارم از بغض خفه میشم ولی نمیتونم گریه کنم
    توسط arshina در انجمن افسردگی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-24-2014, 01:34 AM
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-08-2014, 04:55 PM
  3. نمیتونم انتخاب کنم
    توسط rasta.a در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 02-03-2014, 02:31 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد