معاشرتي شدن، يک مهارت است که با تمرين به دست مي آيد. به مهارت هاي ضد خجالت هم بايد يکي يکي تسلط پيدا کنيد. وقتي انرژي تان را در هر مقطع زماني روي يک يا دو مهارت به خصوص مي گذاريد خيلي زودتر به نتيجه مي رسيد.





مقدمه لازم نيست. اين تيتر، خودش گوياست. به جاي مقدمه، فقط از دوستان محجوب اين صفحه قول مي گيريم که هنگام اجراي اين دستورالعمل ها، با يکي دو شکست، ميدان را خالي نکنند. زياده عرضي نيست جز اين که تسلط بر تکنيک هاي ضدخجالت و کسب مهارت هاي معاشرتي، مثل کسب ساير مهارت ها، نيازمند پشتکار و تمرين مداوم است. به همين سادگي!


1- روي يک هنر متمرکز شويد و آن را خوب ياد بگيريد.
موسيقي، نقاشي، خطاطي و هنرهاي ديگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزايش خواهد داد.
2- به ديگران کمک کنيد.
منتظر نشويد که از شما کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به اين و آن، بايد بدويد. اين يک دستورالعمل است؛
ماشين يک نفر وسط خيابان خراب شده و روشن نمي شود و حالا راننده منتظر است کسي بيايد کمکش کند و ماشين را هُل بدهد.

همسايه تان از بازار برمي گردد و دستش حسابي پُر است و زنبيل دارد از دستش مي افتد.
پيرمرد مغازه دار، زورش نمي رسد که به تنهايي، کرکره مغازه را بدهد بالا.
خب، چرا معطليد؟ مگر نمي خواستيد تمرين هاي ضد خجالت تان را شروع کنيد؟ چه بهتر از اين؟ با اين تير، خيلي بيشتر از يکي دو نشان را خواهيد زد. مطمئن باشيد. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمي خواهيد؟ (البته لبخند و ارتباط چشمي را هم هنگام اداي اين دو کلمه فراموش نکنيد). نمي دانيد چقدر موثر است!
3- دل تان مي خواهد وقتي وارد يک جمع مي شويد، با شما چطور برخورد کنند؟
دوست داريد با لبخند به استقبال تان بيايند؟ به شما توجه کنند؟ به حرف هاي تان صميمانه گوش کنند و صميمانه با شما هم کلام شوند؟ و چيزهايي از اين قبيل؟ بسيار خب. مي گويند خجالتي ها، خجالتي ها را خوب مي شناسند. خجالتي هاي جمع را پيدا کنيد و با آن ها همان طوري رفتار کنيد که دل تان مي خواهد با شما رفتار شود. با سوال هاي صميمانه تان، آن ها را به صحبت کردن وادار کنيد و جواب هاي شان را با رغبت بشنويد. اين کار، هم براي معاشرتي تر شدن آن ها مفيد است، هم براي خودتان يک تمرين تمام عيار مجلس آرايي است. شروع کنيد و ببينيد که چه قدر روي خودتان تاثير مي گذارد!

4- وقتي به يک محفل رودربايستي دار، مثلا به يک مهماني رسمي، دعوت مي شويد، وقت تان را طوري تنظيم کنيد که زود برسيد. اين نکته در عين سادگي، بسيار مهم است. حداقل فايده اش اين است که با سنگيني فضاي جلسه، زودتر آشنا مي شويد و کم کم ترس تان از آن جمع مي ريزد. امتحان کنيد! وقتي يک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ مي شود، حس خجالت تان خيلي کم تر است نسبت به وقتي که ناگهان به يک مجلس شلوغ وارد مي شويد. معمولا آن هايي که ديرتر به چنين محافلي وارد مي شوند، استرس بيشتري را پشت سر مي گذارند و آن هايي که زودتر مي رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار مي کنند.
5- از هم صحبت خود تعريف کنيد. اين که ديگر کاري ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتي ازشان تعريف مي کنيد، ذوق مي کنند و بيشترشان آن قدر ذوق مي کنند که به هيچ قيمتي حاضر نمي شوند هم صحبتي با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجراي اين تکنيک بايد مواظب مغزتان هم باشيد؛ چرا که ممکن است جاي دندان هاي کسي که از او تعريف کرده ايد، رويش باقي بماند. ضمنا هنگام تعريف و تمجيد از اين و آن، به هيچ وجه لازم نيست دروغ بگوييد. اگر کمي دقت کنيد، مطمئنا در هر آدمي بالاخره يک چيزي پيدا مي کنيد که قابل تعريف باشد. البته تعريف هاي تان هم نبايد خيلي بي ربط باشد. مثلا وقتي کسي دارد درباره يک موضوع فلسفي با شما صحبت مي کند، خيلي بي ربط است اگر بگوييد: پيراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهيد و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنيد.
6- نقش آفريني کنيد. نقش آفريني، يک اسلحه مخفي است که حتي مطمئن ترين و با اعتماد به نفس ترين آدم هايي هم که شما سراغ داريد، از آن بهره مي گيرند. شما دل تان مي خواهد وقتي به يک جمع وارد مي شويد، چگونه رفتار کنيد؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صميمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه ي اين ها را مي توانيد در خلوت خودتان و در مقابل آينه تمرين کنيد. همه ي ما آدم ها کمي تا قسمتي بازيگريم. نقش آفريني جلوي دوربين شايد کار آساني نباشد (من واقعا نمي دانم سخت است يا آسان)؛ ولي نقش آفريني در خلوت و در مقابل آينه را مطمئن هستم که کار آساني است. تمرين هاي مکرر اين چنيني، ناخودآگاه تان را به همان سمتي مي برد که بيشتر تمرينش را مي کنيد و کم کم شما هماني خواهيد شد که دل تان مي خواهد.
7- هيچ وقت هيچ کس را تحقير نکنيد و خصوصا در حضور جمع از چنين کارهايي پرهيز کنيد. همه ي ما آدم ها به آرامش و کمک ديگران احتياج داريم؛ نه به دشمني و آزار و اذيت شان. مطمئنا وقتي شما کسي را تحقير يا مسخره کنيد، او هم به دنبال بهانه اي خواهد گشت تا اين لطف شما را جبران کند! انرژي منفي براي اين و آن نفرستيد تا انرژي منفي براي تان نفرستند. موقع انتقاد کردن از اين و آن هم، يادتان باشد که نبايد از هيچ کس در حضور جمع با تندي و خشونت انتقاد کنيد. وقتي ارتباط تان با دور و بري ها دوستانه و صميمانه باشد، آن ها هم براي رفع اين جور مشکلات و از جمله براي رفع اين حس خجالت دروني به شما کمک خواهند کرد.
8- خيلي هم ايده آل گرا نباشيد! قرار نيست با هر جوکي که شما تعريف مي کنيد، همه غش و ريسه بروند. قرار نيست با هر حرفي که مي زنيد، همه به به و چه چه کنند. براي هيچ کس ديگري هم قرار نيست چنين اتفاقي بيفتد. مطمئن باشيد که ديگران هم استانداردهاي شان را اين قدر دست بالا تعريف نمي کنند. وقتي در يک جمع حضور داريد، کسي از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشيد. براي جمع، اين مهم است که شما با آن ها همراه باشيد، فقط همين! اين را هم يادتان باشد که خيلي از خانم ها و آقايان اصلا با آدم هاي پُرحرف و شوخ و مجلس آرا ميانه ي خوبي ندارند و يک خبر خوب ديگر براي خجالتي هاي عزيز: سکوت و کم حرفي شما را معمولا به پاي فروتني، حجب و حيا و بزرگ منشي تان مي گذارند و چه صفتي بهتر از اين چند صفت؟ راستي يادتان باشد که، در ملاقات اول تان با هيچ کس زياد حرف نزنيد و اطلاعات شخصي تان را رو نکنيد. چه لزومي دارد؟ اين کار را متاسفانه بعضي ها براي پنهان کردن آن حس خجالت دروني شان انجام مي دهند، غافل از اين که ديگران، اين کار را غالبا اين طور تفسير و تعبير مي کنند که فاعلان اين فعل، آدم هاي کم ظرفيت و سرخورده يا آدم هاي گوشه گير و تنهايي هستند.

9- ارتباط چشمي در برقراري يک ارتباط موثر، خيلي مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه کنيد. چه وقتي داريد صحبت مي کنيد، چه وقتي که دارند با شما صحبت مي کنند. اين ارتباط چشمي را ترجيحا با يک لبخند ملايم و حالت دوستانه همراه کنيد. اگر به هر دليلي از برقراري يک ارتباط چشمي مناسب ناتوان هستيد، سعي کنيد به پيشاني طرف مقابل تان نگاه کنيد. از معجزه ي نفس هاي عميق هم غافل نشويد؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنيد که با نفس هاي عميق، آرامش را به وجودتان برگردانيد. اين تمرين را مي توانيد خيلي راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهيد. مطمئن باشيد که هيچ کس نمي فهمد اين کار شما چه معنايي دارد. باور کنيد که اصلا کسي حواس اش به شما نيست. راحت باشيد.
10- اگر خجالتي باشيد، احتمالا تنهايي را به فعاليت هاي جمعي ترجيح مي دهيد. خب، مي توانيد، از اين فرصت مغتنم استفاده کنيد و چيزي ياد بگيريد. آدم هايي که تنهايي را دوست دارند، معمولا روحيه شان با هنرآموزي جور است. روي يک هنر متمرکز شويد و آن را خوب ياد بگيريد. موسيقي، نقاشي، خطاطي و هنرهاي ديگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزايش خواهد داد. تا مي توانيد کتاب بخوانيد و اطلاعات کسب کنيد. روزنامه، مجله، برنامه هاي آموزشي، اينترنت و… به زودي، روزي مي آيد که بايد حرفي براي گفتن داشته باشيد. خودتان را براي آن روز آماده کنيد.
11- شکست هاي تان را تدبير کنيد. وقتي داريد براي کسب مهارت هاي ضد خجالت تلاش مي کنيد، يادتان باشد که مثل هر تلاش ديگري، ممکن است شکست هايي هم در سر راه تان باشد. ولي قرار نيست شما از ميدان فرار کنيد. تا رسيدن به پيروزي نبايد دست از تلاش برداريد.
فراموش نکنيد که نوابغ هم بارها و بارها در مسير تلاش هاي شان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشيده اند. اين را هم يادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشي از شرايط باشد، نه ناشي از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانيد در ميان بحث دو نفر ديگر وارد شويد و آن ها را همراهي کنيد تنها به اين علت که بحث آن ها خصوصي بوده و يا ممکن است سر صحبت را با کسي باز کرده باشيد که او در آن لحظه به گرفتاري ها و مشکلات ديگر زندگي اش فکر مي کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و… به هر حال، سعي کنيد از هر شکست تان، مثل نابغه ها، درس تازه اي بگيريد و آن درس تازه را در تمرين هاي بعدي به کار ببنديد.
12- هميشه آماده و به روز باشيد. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانيد، روزنامه، مجله، اينترنت و… اخبار روز دنيا را پيگيري کنيد. اخبار هنري، فرهنگي، علمي، سياسي و… داشتن اين اطلاعات به شما کمک مي کند که هميشه حرف هاي شنيدني در آستين داشته باشيد. سوال هاي حاضر و آماده هم غنيمت هستند. از اين قبيل سوال ها هميشه همراه داشته باشيد.
طرح يک سوال صميمانه و مودبانه معمولا نقطه ي شروع مناسبي براي ورود به بحث ديگران است و هر قدمي هم که براي چنين هم کلامي هايي برداريد، مطمئنا قدم بعدي آسان تر و آسان تر مي شود.
از سليقه ها و علاقه هاي دوروبري هاي تان هم بايد باخبر باشيد. اين طوري راحت تر مي توانيد هم صحبت شان شويد.
وقتي مي خواهيد سر صحبت را با يک جماعتي باز کنيد يا وقتي که مي خواهيد در يک بحث گروهي شرکت کنيد، بايد اين را ارزيابي کنيد که آيا آن ها هم مايل هستند حرف هاي شما را بشنوند و اصلا آيا شما خوب به حرف هاي آن ها گوش داده ايد يا نه. بي محابا حرف شان را قطع نکنيد. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثي وارد شويد.


13- خودتان را درست کنيد. با ديگران(لا اقل فعلا) کاري نداشته باشيد. نمي توانيد همه را مجبور کنيد همان طوري که شما دل تان مي خواهد رفتار کنند. نمي توانيد همه را وادار کنيد نسبت به حرف ها و رفتارهاي شما همان طوري واکنش بدهند که شما دوست داريد. چرا که اولا همه ي آدم ها مثل هم نيستند و مثل هم فکر نمي کنند و ثانيا آن چه مهم است، تلاش و تمرين شما است و توجه به اين نکته که آيا شما داريد کارتان را درست انجام مي دهيد يا نه.
انتظار نداشته باشيد وقتي که در يک مهماني، کنجي نشسته ايد و با هيچ کس حرف نمي زنيد، ديگران بيايند و شما را از پوسته ي تنهايي بيرون بياورند. خودتان هم بايد کمک کنيد. انجام دادن تمرين هايي که از آن ها حرف مي زنيم، به عهده ي خودتان است، نه ديگران. ضمنا حواس تان به اين نکته هم باشد که سطح توقع تان را از ديگران تصحيح کنيد. در هر مهماني، ممکن است که بغل دستي شما هم خودش خجالتي باشد؛ نزديک به 50 درصد آدم ها، کم و بيش، با درجات مختلفي، خجالتي هستند. پنجاه درصد يعني نصف آدم هاي هر جمع. کم نيست! شما هيچ وقت در اقليت نيستيد.
قرار نيست که يک شبه متحول شويد و ناگهان تبديل بشويد به آدم بذله گو و پُرحرفي که مجلس آرايي مي کند و… اين حتي با تلاش شما هم به سرعت به دست نمي آيد. آدم ها ذات شان با همديگر فرق دارد. اما معاشرتي شدن، يک مهارت است که با تمرين به دست مي آيد. به مهارت هاي ضد خجالت هم بايد يکي يکي تسلط پيدا کنيد. وقتي انرژي تان را در هر مقطع زماني روي يک يا دو مهارت به خصوص مي گذاريد خيلي زودتر به نتيجه مي رسيد. مثلا پيش دستي در سلام گفتن را بايد تمرين کرد. وقتي به آن تسلط پيدا کرديد، شروع به صحبت با لبخند را تمرين کنيد. ارتباط چشمي، دويدن به دنبال کمک به ديگران، کمک به ساير خجالتي هاي جمع، تعريف هاي به جا و … هم همين طور.

به دست آوردن يک مهارت ممکن است يک سال طول بکشد، در حالي که به دست آوردن يک مهارت ديگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگيرد. هر چه سخت تر به دست بياوريد، سخت تر از دست مي دهيد. اين يادتان باشد!
محمد کياسالار - همشهري جوان