ممکن است مخاطب شما گیج و سر در گم شود . ممکن است حیرت کند ، ناراحت شود ، خجالت بکشد ، غرق در احساس گناه شود ، ممکن است کمترین واکنشی نشان ندهد ، حتی ممکن است از اینکه موضوع را دوباره مطرح ساخته اید خشمگین شود .



ممکن است گاهی به هنگام ابراز احساسات خود ناراحت شوید ، ممکن است گاهی در اثر مقاومت دیگران از موضع خود عقب بنشینید و وانمود کنید که اتفاق مهمی نیفتاده است .


و اگر دوباره بعدها موضوع را از نو مطرح سازید ، چه بسا مخاطبین شما ناراحت شوند که شما موضوعی را که گذشته و دیگر معنا و مفهومی ندارد ، دوباره و چند باره زنده می کنید . ممکن است بگویند اسبی که مرده زدن ندارد . در این شرایط موقعیت شما از آنچه هست دشوارتر می شود . ممکن است خشم در درون شما به قدری روی هم انباشته شده باشد که فکر کنید با ابراز کردن آن به همه آسیب می زنید.

در این مقاله شما را با روش هایی آشنا می کنیم که بتوانید براین قبیل مشکلات فایق آیید :

ابراز رنجش های کهنه

چگونه احساسات کهنه تر خود را ابراز می کنید ؟ چگونه رنجشی را در حالی که مدتهاست که از زمان اتفاق آن گذشته و احتمالا مخاطب شما هم موضوع را فراموش کره با او در میان می گذارید ؟

چگونه رنجش خود را با کسی در میان می گذارید که حالا با او رابطه صمیمانه و نزدیک دارید و نمی خواهید که با شنیدن حرف های شما برنجد و رشته های الفت و مودتی که میان شما وجود دارد پاره شود ؟


چگونه مطالب مربوط به گذشته را که تاکنون آشکارا درباره آن بحث نکرده اید ، به خصوص در جمع خانواده ای که معمولا شما را متهم می کنند که در تبدیل اوقات خوش به ناخوش مهارت دارید مطرح می سازید ؟

افراد زیادی وجود دارند که در روند زندگی خود به جراحات احساسی کهنه خود می رسند و می خواهند به شکلی آنرا ابراز کنند . جواب ساده و صریحی دارد اما اگر به درستی و با درایت کافی با این موقعیت روبه رو نشوید ، اگر برخورد درستی نداشته باشید ، ابراز رنجش و خشم ناشی از جراحات احساسی کهنه و قدیمی بیش از آنکه مشکلی را برطرف کند بر وخامت حال شما می افزاید .

قبل از هر چیز به این نکته توجه داشته باشید : همه ما برای حمایت از نظر خود ، اطلاعاتی جمع آوری می کنیم ، توجیه می کنیم و توضیح می دهیم و در درون خود به مجوزهایی می رسیم . باید توجه داشته باشیم که اغلب این دلیل آوری ها ، توجیهات شخصی و یک طرفه هستند .


بمباران کردن مخاطب با حقایق ، سلطه جویی و انتقاد کردن ، شما را به هدفی که دارید نزدیک تر نمی کند . و در نهایت بر شدت ناراحتی و بیزاری می افزاید . متهم می شوید که اسباب رنجش مخاطب خود را فراهم آورده اید . در این شرایط رنجش بالا می گیرد و بر شدت جراحات احساسی شما افزوده می گردد .



فراموش نکنید که هدف ، آزاد کردن احساسات است . می خواهید رنجشتان را با مسبب آن در میان بگذارید و موضوع را خاتمه یافته تلقی کنید :


** قبل از اینکه حرف بزنید و اقدامی صورت دهید ، ببینید که در میان گذاشتن احساستان با او تا چه اندازه برای شما مهم است . گاه تنها اطلاع از رنجش و بی آنکه ضرورت داشته باشد موضوع را با کسی در میان بگذارید کافیست که از شدت ناراحتی شما بکاهد . اگر چنین باشد ، نیازی به طرح رنجش نیست . بی جهت مترصد پیروزی تمام عیار نشوید .

** احتمال دلگیر شدن مخاطب خود را در نظر بگیرید از خود بپرسید که او تا چه اندازه تحمل شنیدن حرف های شما را دارد ؟ بعضی ها اصولا به حرف کسی گوش نمی دهند و به محض اینکه دهان باز کنید و حرفی بزنید ،صدایتان را خاموش می کنند . این البته به معنای آن نیست که تلاشتان را نکنید و حرفتان را نزنید ، اما بدانید که چه شرایطی انتظار شما را می کشد .

**بدانید که چه می خواهید بگویید و چه پیامی دارید . می خواهید به شخص مورد نظر چه بگویید ؟ باید بتوانید مطلب خود را با چند کلمه بیان کنید ، کلماتی که مستقیما با رنجش و دلخوری شما ارتباط داشته باشد . مشخص حرف بزنید و بدانید که چه می گویید .


** و سرانجام اینکه هدف مشخصی در سر داشته باشید . بهترین نتیجه ای که پس از این گفت و گو ممکن است عایدتان شود کدام است ؟ توجه داشته باشید که از سنگ نمی توانید آب بگیرید . اگر تن به چالشی غیر ممکن بدهید ، مطمئن باشید که شکست می خورید و هرگز به احساس سبکی و آرامش نمی رسید .

رنجش خود را توضیح دهید . بگویید که چه احساسی داشتید ، چرا نتوانستید در همان لحظه بروز رنجش حرف بزنید ، می خواستید چه کاری صورت دهید چرا نتوانستید ، چرا موضوع را در سینه نگه داشتید و اینکه چه تاثیری بر شما گذاشته است

تخلیه کردن خشم کهنه

اگر به این نتیجه رسیده اید که باید برای رسیدن به آرامش باید با کسی که شما را رنجانیده حرف بزنید بسیار خوب این کار را بکنید اما بدانید که چگونه حرف می زنید . قرار نیست که ساعت را به عقب برگردانید .

در شروع صحبت به او بگویید که در این مدت رشد کرده اید ، زندگی ، هدف ها و احساساتتان را مورد ارزیابی مجدد قرارداده اید .

در صورت امکان رو در روی شخص مورد نظر بنشینید . مطالب شما احتمالا جدی هستند . احساسی از هیجان در شما ایجاد می شود ، بنابراین بهتر است بسیار ملایم حرف بزنید .


سخاوت داشته باشید . از مخاطب خود به خاطر فرصتی که به شما داده تشکر کنید .

صحنه را به خوبی تشریح کنید – این که چقدر بی تجربه بودید ، چقدر ترسیده بودید ، چقدر گیج و سردرگم بودید ،چه انتظاراتی داشتید قبل از هر بروز حادثه بر شما گذشته است – و بعد رنجش خود را مطرح سازید .


رنجش خود را توضیح دهید . بگویید که چه احساسی داشتید ، چرا نتوانستید در همان لحظه بروز رنجش حرف بزنید ، می خواستید چه کاری صورت دهید چرا نتوانستید ، چرا موضوع را در سینه نگه داشتید و اینکه چه تاثیری بر شما گذاشته است .


در حالت رنجش باقی نمانید . اجازه ندهید که رنجش به خشم تبدیل شود .


وقتی موضوع را مطرح کردید ، از او جواب بخواهید .


ممکن است مخاطب شما گیج و سر در گم شود . ممکن است حیرت کند ، ناراحت شود ، خجالت بکشد ، غرق در احساس گناه شود ، ممکن است کمترین واکنشی نشان ندهد ، حتی ممکن است از اینکه موضوع را دوباره مطرح ساخته اید خشمگین شود .


به خاطر داشته باشید که حتی اگر تعارض دردناکی پیشامد نکند ، به احتمال زیاد مخاطب شما نقطه نظری کاملا متفاوت با شما خواهد داشت . ممکن است اصرار مخاطب خود را مبنی بر اینکه می خواهد از قبول مسئولیت شانه خالی کند بگذارید . اما این اقدام ممکن است کاملا طبیعی باشد ، و نتوان آن را به حساب اجتناب گذاشت .

وقتی رنجش خود را مطرح ساختید ، آرام بگیرید . انتظار به خصوصی نداشته باشید . همین اندازه کافیست که احساس آرامش کنید. خاطر نشان کنید از اینکه حرفتان را زده اید احساس بهتری پیدا کرده اید . در بیان رنجش مبالغه نکنید .


ممکن است مخاطب شما واکنشی نشان ندهد . به سکوت بنشیند و به حرف شما گوش فرا دهد . انتظار نداشته باشید که او یکجا حرف های شما را بپذیرد و تسلیم سخن شما شود . ببینید که او چگونه واکنش نشان دهد . ممکن است خود را با یک شریر و بد ذات پیر رو به رو ببیند . ممکن است دوست و متحد جدیدی پیدا کند . از این رو بالغانه رفتار کنید . هر دو امکان را در نظر بگیرید . ممکن است مخاطب شما ، استدلال شما را بپذیرد و یا از قبول آن خودداری کند .


در پایان از او به خاطر اینکه به سخنان شما گوش داده تشکر کنید .

اگر در بیان مطالب تندی به خرج داده اید ، معذرت بخواهید .

تکرار کنید که سبک شده اید و احساس بسیار بهتری پیدا کرده اید .