سلام من به همسرم اطمینان ندارم و من پیش خودم مطمعنم به من خیانت می کنه و اون هم تمان تلاشش رو می کنه من فکر کنم اشتباه کردم، من الان یه دختر ۴ ماهه دارم و بخاطر اون مجبورم با پدرش رندگی کنم لطفا بگید چی کار کنم که شوهرم برام مهم نباشه تا بتونم بخاطر دخترم هما چیزو تحمل کنم.
سلام ببخشید از خودتون بگید چند سالتونه چطور شد پی به خیانت شوهرتون بردید
من 32 ساله و همسرم 30 ساله است من هیچ وقت مچشو با کسی نگرفتم ولی مطمعنم حسم بهم دروغ نمی گه . ممکنه به نظر شما مسخره بیاد ولی از بعد از تولد دخترم بیشتر این حس بهم دست می ده و هر دفعه که حس می کنم الان با کسی بوده تمام خیانتاش رو یک جا احساس می کنم و هر روز بیشتر از دیروز ازش متنفر می شم
با عرض معذرت این یه بد گمانیه سعی کنید تو خونه بیشتر به خودتون برسید از لباسای تنگ و تحریک کننده و عطر خوش بو برای شوهرتون استفاده کنید سعی کنید در خواست رابطه از جانب شما باشه تا به محیط بیرون توجهی نکنه
برای مثال امروز وقتی من باهاش تماس گرفتم گفت من پیش آقای x هستم ولی من از پیچیدن صداش در محیط متوجه شدم اون الان در یه مکان خالی از اساس است پس خیلی راحت میشد فهمید داخل منزلی است که برای فروش گذاشته نه خونه دوستش
اگر مطمینین که خیانت میکنه تکلیفتونو باهاش روشن کنید اینجوری بخواین ادامه بدین خودتونو داغون میکنین
بازم میگم اول مطمین شین بعدش با خانواده خودتون (البته اگر پشتتون هستن ) مشورت کنید .
هیچوقت زندگیتو به خاطر چند تا خیال و وهم خراب نکن به یک روانشناس حتما مراجعه کن . احتمال می دم دوره نوجوانیت هم یه کمی بدبین بودی. اگه بودی بیشتر برای توضیح بده
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟