این اضافه وزن و چاقی خود باعث افزایش استرس و متعاقب آن پرخوری افراد می‌شود؛ به عبارت دیگر یک چرخه معیوب پرخوری و اضافه وزن ایجاد می‌شود. تغییر شیوه زندگی ارتباط بین اضافه وزن و چاقی با تشویش و اضطراب، دارای ابعاد گوناگونی است.




واکنش روحی افراد به رخدادهای زندگی ابعاد گسترده و پیچیده‌ای دارد. برخی‌ها هنگام ناراحتی و مشکلات روحی منزوی شده و در خود فرو می‌روند؛ برخی با پرخاشگری و قیل و قال خود را از شر خشم و تالمات روحی خلاص می‌کنند اما جالب اینکه برخی از افراد نیز به خوردن پناه می‌برند و هنگام ناراحتی به‌ویژه تشویش و اضطراب به‌گونه‌ای نامتعادل شروع به خوردن انواع خوراکی‌ها از تنقلات گرفته تا مواد غذایی می‌کنند.

به گزارش پرشین وی به نقل از خورشید ؛ برای افراد گروه آخر مشکل زمانی آغاز می‌شود که دفعات احساس تشویش و اضطراب آنان به دلیل عوامل مختلفی مانند دارا بودن روحیه‌ای حساس یا مهم‌تر از آن تأثیر گرفتن از جامعه شتابزده و ماشینی امروزی که واکنش‌های عصبی خصیصه ذاتی آن را تشکیل می‌دهد، افزایش می یابد. نتیجه این می‌شود این افراد ناخواسته در شرایط وخیم دچار چاقی و اضافه وزن می شوند. دبیر انجمن پیشگیری و درمان چاقی ایران به خورشید می‌گوید: اشتها و اضافه وزن از جنبه‌های مختلفی به هم مربوط می‌شود. یکی از این جنبه‌ها اختلالات خلقی نظیر اضطراب و افسردگی است. برخی از افراد برای فروکش کردن میزان استرس و اضطراب خود به خوردن رو می‌آورند. نباید تصور کرد که این افراد از خوردن لذت می‌برند بلکه مصرف خوراکی‌ها دستاویزی برای فرار از احساس تشویش و اضطراب در آنان است که این پرخوری عصبی منجر به چاقی و اضافه وزن می‌شود.

دکتر محمد‌ هاشمی می‌افزاید: این اضافه وزن و چاقی خود باعث افزایش استرس و متعاقب آن پرخوری افراد می‌شود؛ به عبارت دیگر یک چرخه معیوب پرخوری و اضافه وزن ایجاد می‌شود. تغییر شیوه زندگی ارتباط بین اضافه وزن و چاقی با تشویش و اضطراب، دارای ابعاد گوناگونی است. دبیر انجمن پیشگیری و درمان چاقی ایران از منظری دیگر این ارتباط را مورد ارزیابی قرار داده و می‌افزاید: تشویش و اضطراب به نوبه خود منجر به تغییرات خلقی و افسردگی می‌شود که درمان آن در حیطه وظایف متخصصان علوم رفتاری و روانپزشکان است. هاشمی می‌افزاید: یکی دیگر از جنبه‌های ارتباطی این دو موضوع بحث تغییرات خلقی و رفتاری است. فردی که تصمیم می‌گیرد اضافه وزن و چاقی خود را برطرف کند، ناچار است به عنوان یک روش صحیح و اصولی تغییراتی در شیوه زندگی خود دهد.

یعنی رفتارهای قبلی خود را به دلیل تغذیه و فعالیت بدنی کنار بگذارد و شیوه درستی را اتخاذ کند. خود این موضوع به‌طور حتم نیاز به آن دارد که فرد از استرس‌ها به دور و لازم باشد برخی از تکنیک‌های رفتاری را که در حیطه تخصصی روانشناسان و روانپزشکان قرار دارد را فرا گیرد تا بتواند این تغییر شیوه را استمرار دهد. به عبارت دیگر توجه به بخش رفتاری، رفع استرس‌ها و تغییرات خلقی حلقه گمشده درمان چاقی است که نبود آن در تمام جوامع و از جمله جامعه ما وجود دارد. بنابراین گرفتن یک رژیم غذایی همراه با یک ورزش خاص بدون توجه به بخش رفتاری، تغییرات خلقی و رفع استرس، مسیر درمان چاقی را به بیراهه خواهد کشاند. به همین دلیل ضروری است افرادی که درصدد درمان چاقی هستند حتما درباره وضعیت رفتاری خود با پزشک خانواده مشورت کنند.
ارتباط بیماری‌های روانی و چاقی دکتر محمد آیتی، روانپزشک با بیان اینکه اختلالات مربوط به خوردن مقوله وسیعی را در رشته روانپزشکی تشکیل می‌دهد، می‌افزاید: هر فردی که چاق است یا به شکلی اختلال خوردن دارد، بخشی از این اختلال وی می‌تواند منشأ روان پزشکی داشته باشد. وی می‌افزاید: حتی این موضوع برای افرادی هم که چاقی ژنتیکی دارند می‌تواند، مصداق داشته باشد. آیتی می‌گوید: افراد چاق برای اصلاح چاقی خود نه تنها نیاز به تغییر شیوه زندگی در تمامی امور خود مانند فعالیت روزانه، مصرف مواد غذایی، تحرکات ورزشی و حتی میزان خواب دارند بلکه به لحاظ روحی باید تغییراتی را در خود ایجاد کنند. این روانپزشک با بیان اینکه چاقی‌های روان زا یا با منشا روانی بسیار رایج است، تصریح می‌کند: هرچند که در این زمینه آمار دقیقی در دست نیست اما می‌توان گفت حدود 50 درصد چاقی‌ها ناشی از مشکلات روانی است و افرادی وجود دارند که به‌دلیل مشکلات روحی مانند افسردگی، اضطراب و حتی وسواس به خوردن افراطی رو می‌آورند؛ زیرا واکنش خوردن نوعی مکانیزم دفاعی برای کاهش اضطراب به حساب می‌آید.
آیتی درخصوص درمان و شیوه‌های مقابله با این مشکل اظهار می‌کند: افرادی که دچار چاقی و افزایش وزن ناشی از خوردن هستند باید توسط روانپزشکان بررسی شوند تا مشکلات روانی آنها ریشه‌یابی شده و معلوم شود که چه عامل روحی باعث پرخوری و پناه بردن آنها به مصرف مواد خوراکی می‌شود. وی می‌افزاید: متأسفانه این موضوع در فرهنگ جامعه ما به درستی جا نیفتاده و مردم اطلاع کمی از این حقیقت دارند.