فراموش نکنیم که درد و رنج خانواده بیمار، کمتر از درد و رنج خود بیمار نیست و هر چه وابستگی عاطفی به بیمار بیشتر باشد، این درد، عمیق تر، تجربه می گردد.


خبر بیماری، شروع پروسه مواجهه با بیماری سخت است. هنگامی که بدون مهیا کردن بستر لازم جهت انتقال پیام بیماری، واضحاً به بیمار و خانواده اش می گوییم که "سرطان" دارد، به جای "آگاه سازی"، "فاجعه سازی" کردیم...



اسمش، لرزه بر اندام می اندازد و فاجعه ناک جلوه می کند. سرطان را می گویم. علی رغم توسعه علوم و تکنولوژی هنوز هم مساوی با مرگ تصور می¬گردد و شاید، همین تصور خود تسهیل کننده مسیر منتج به زوال زندگی است!!


پیشتر، قابل توجه تیم درمانی :
خبر بیماری، شروع پروسه مواجهه با بیماری سخت است. هنگامی که بدون مهیا کردن بستر لازم جهت انتقال پیام بیماری، واضحاً به بیمار و خانواده اش می گوییم که "سرطان" دارد، به جای "آگاه سازی"، "فاجعه سازی" کرده، اساساً به بیمار و اعضاء خانواده، اجازه انطباق هیجانی مناسب با تروما را نمی دهیم!!


و اما تیمار داری از بیمار سرطانی

نخست، فراموش نکنیم که درد و رنج خانواده بیمار، کمتر از درد و رنج خود بیمار نیست و هر چه وابستگی عاطفی به بیمار بیشتر باشد، این درد، عمیق تر، تجربه می گردد.

_ بیمار داری، مهارت های خود را می طلبد و به آموزش، تمرین و حوصله نیازمند است. طبیعتاً تیمار کردن این نوع بیماران، کار آسانی نیست. فداکاری و عشق می طلبد.


_اگر بیمار، بیماریش را انکار کرد، اصرار نکنیم. اگر پس از پذیرفتن بیماری، خشمگین شد، صبوری کنیم و چنانچه پس از مدتی، به بی تفاوتی و کرختی هیجانی مبتلا شد، تعجب نکنیم.


_ مراقبان و اعضاء خانواده بیمار نیز ممکن است مانند بیمار، در ابتدا شوکه شده و بیماری را باور نکنند. فاجعه روانی برای بیمار، هنگامی اتفاق می افتد که مراقبان، استرس و نگرانی خود را به بیمار منتقل نمایند.


_ مراقب، چه از روی (عشق و علاقه) با بیمار همراه شده است، چه از روی احساس گناه یا برای انجام وظیفه فراموش نکند که تمامی حالات و رفتارش توسط بیمار مورد ارزیابی قرار گرفته و به خود نسبت داده می شود.


_ افسردگی شایع ترین اختلال روانشناختی در افراد مبتلا به بیماری سرطان است. با فراهم کردن فضای گفت و گوی هیجانی- احساسی برای بیمار و همدردی با وی، از ابتلاء به افسردگی، پیشگیری نمائیم.


_ ترحم نکنیم. گاهی مراقبان از روی ترحم، تمام زندگی بیمار را به دست گرفته و امکان انجام هر عملی را از بیمار سلب می نمایند. هنگامی که بیش از حد به بیمار توجه نشان می دهیم، به او این پیام را داده که وضع بسیار وخیم است و توان انجام هیچ کاری را ندارد، نباید به جای بیمار فکر کنیم، باید اجازه داد، بیمار، کلیه کارهایی را که توان انجامشان را دارد، مانند قبل، انجام دهد، بدین وسیله او را به زندگی وصل خواهیم کرد.


_ مراقبت از بیمار، دشواری های خاص خود را دارد، گاه، مراقبین، دچار بیش فعالی شده، خواب و خوراکشان را از دست می دهند، به کارهای اضافی دست می زنند و مرتباً در حال رسیدگی و سرویس دادن به بیمار هستند. این روند، در دراز مدت، بیماردار را از پا انداخته و فرسوده می نماید. جهت پیشگیری از خستگی و کلافگی، لازم است از کلیه افرادی که امکان مراقبت از بیمار را دارند، یاری گرفته و تمامی مسئولیت را به دوش خود نگیریم.


_ انکار بیماری توسط مراقبان اشتباه است. به کار بردن جملاتی مانند "بیماری تو چیز مهمی نیست، زود خوب می شود و . . . " خطاست. لازم است، مراقبان به صورت شفاف، تمام مراحل درمان را برای بیمار توضیح دهند.


_ هنگامی که مراقبان از پاسخ دادن به سئوالات بیمار در خصوص وضعیتش، طفره می روند، برای وی، این تصور ذهنی پیش می آید که بیماری اش آن قدر خطرناک و مهلک است که حتی اطرافیان جرأت ندارند درباره آن صحبت کنند.


_ فراموش نکنیم، به بیمار سرطانی امید کاذب نداده وتوصیه غیر عملی نیز ندهیم. توصیه های ما به بیمار باید متناسب با توان روانی- جسمی او باشد، زیرا در غیر این صورت در بیمار، احساس گناه و ضعف تولید می نماییم.

_ دقت کنیم، رسیدگی بیش از حد، به بیمار، گزارش هزینه های بیمارستانی و مختل کردن روال عادی زندگی در بیمار تولید احساس گناه و اضافه بودن می نماید.


_ مراقبان، باید سبک عادی زندگی خود را داشته باشند و آن را به بیمار گزارش دهند. چنانچه بیمار مشاهده کند، اطرافیان به زندگی عادی خود ادامه می دهند، علاوه برکاهش احساس گناه، میل به زیست دوباره را راحت تر تجربه خواهد کرد. روحیه بیمار، یعنی میل او به زندگی و این میل، رابطه مستقیمی با نوع روابط او با نزدیکان و اطرافیانش دارد.


_ بیمار داران، ضروری است به سلامت جسم و روان خود، اهمیتی بیش از قبل دهند. تغذیه مناسب، خواب کافی و ورزش های هوازی جهت تجدید قوای مراقبان، اکیداً توصیه می¬گردد.


_ قرار گرفتن در وضعیت های دشوار، می تواند، نظام باورهای معنونی افراد را در هم بریزد. تقویت بنیان اعتقادی به مراقبان کمک می کند، بیش تر، مقاوت و ایستادگی نمایند. توجه به معنویت، روحیه بیمار داران را قوی تر می نماید.


و در آخر اینکه، واقعیت را بپذیرید، هیجانات را تجربه کنید و باور کنید که می توان برای زیست دوباره جنگید.