اینکه بار و بندیلمان را جمع کنیم و به سویی رهسپار شویم، تمام کاری نیست که یک توریست میتواند انجام دهد. برای ما ایرانیها توریسم مصادف است با دبی و ترکیه و مالزی و تایلند و هند و ماسوله و قلعه رودخان و کویر مصر و شیراز و اصفهان و... آن هم برای دیدن بناها و آثار باستانی و کمی هواخوری و خنده و گردش و تفریح. نه اینکه شیوه مرسومش این نباشد، اما امروزه یک آمریکایی به خاطر درد دندانش رنج هزاران کیلومتر را به جان میخرد و چند روزی به مکزیک میرود و علاوه بر آنکه حال و هوایی عوض میکند، صنعتی به نام
توریسم دندانپزشکی را پدید میآورد. یا از آن طرف یک آدم شکمو و اهل طعم و رنگ در خیابانهای دهلی پی یک بشقاب غذای محلی و در عین حال تازه و بکر در یکی از مناطق دورافتاده شهر میگردد و از قضا آن را در یک دکه کوچک محلی مییابد. و این مثالها تنها یکی از چندین و چند نوع از توریسمهایی است که این روزها با نامهایی گاه عجیب و غریب جوانه زدهاند و قد کشیدهاند.
در حقیقت تصور اغلب ما از سفر به دیگر نقاط دنیا و حتی داخل کشور خودمان همان دیدگاه سنتی بازدید از گنجهای هزارساله و ویرانههای دورههای مختلف تاریخی است. اما تمام ماجرا این نیست. توریسم که مدتهاست به عنوان یک صنعت درآمدزا در میان تمام کشورهای جهان پذیرفته شده است و برنامهریزیهای طولانی مدتی برای توسعه آن انجام میشود، روز به روز به شاخههای کوچکتر و در نتیجه تخصصیتری مبدل میگردد.
کوچکترین و حتی شاید بیاهمیتترین پدیدهها میتوانند قابلیت تبدیلشدن به یک
جاذبه توریستی را داشته باشند. مثال زندهاش این که همین چند وقت پیش آقای استروس کان، رئیس سابق صندوق بینالمللی پول، به اتهام تجاوز به مستخدم یک هتل در نیویورک بازداشت شد. بعد هم با قرار وثیقه از زندان بیرون آمد و با نظارت پلیس برای اقامتی موقت به یک آپارتمان کوچک رفت. نکته جالب توجه این است که خیلی زود محل سکو.نت آقای کان تبدیل به یک مکان توریستی شد. در همان روزها توریستهای بسیاری برای دیدن محل زندگی آقای رئیس در اطراف آپارتمان او پرسه میزدند و بعید نیست که مثلا چند سال آینده توریسمی به نام توریسم بناهای خاص شکوفا شود. به هر حال صنعت توریسم و زیر مجموعههای آن موضوعی نیست که بشود به سادگی از آن گذشت.
توریسم مرگ
همیشه جریانهای اطراف ما آنطور که ما میخواهیم پیش نمیرود و خیلی وقتها خوشایند ما نیست. توریسم همواره مساوی لذت و تفریح و خوشی نیست. برعکس این هم اتفاق میافتد. هستند آدمهایی که در این دنیا نه تنها در جستوجوی شادی نیستند، بلکه دنبال راهی میگردند که درد و رنجشان را به هر طریق که میتوانند پایان دهند.
متاسفانه یا خوشبختانه راهی برای آنها نیز وجود دارد. شیوهای که اگر این آدمها را تا ابد از سیاهی و عذاب بیماری رها میکند، چرخه اقتصادی یک دولت را با سرعتی هرچه تمامتر میچرخاند.توریسم مرگ با هدف قراردادن آدمهایی که دیگر تحمل بیماری سخت و جانفرسایشان را ندارند، شاخه جدیدی را در صنعت گردشگری به وجود آورده است. بهترین مقصد برای این توریستهای ناامید و دست از جان شسته، سوییس است. فکرش را بکنید که کشوری کوچک و تر و تمیز و
زیبایی همچون سوییس سردمدار
توریسم مرگ است. اما خب کار جهان همین است. گاهی اوقات نمیشود از کارش سر درآورد. سوییس به همراه هلند، لوکزامبرگ، بلژیک وایالت اورگان آمریکا از جمله مناطقی هستند که به صورت قانونی به مرگ آدمهای متقاضی کمک میکنند.
توریسم موسیقی
فرقی نمیکند چه جور آدمی باشید و حال و احوالتان با کدام سبک و مدل از موسیقی خوش میشود. مهم این است که یک ترانه چند خطی و یا یک خواننده محلی و ناشناس و یا ارکستر درست و درمان شما را با هزاران هزار نفر دیگر در سرتاسر دنیا پیوند میدهد. مهم این است که آدمهایی با هر سختی خود را به آلمان و فرانسه و بیروت و هند و اسپانیا و ایتالیا و برزیل و ایرلند و انگلیس و پاکستان و کلی جاهای کوچک و بزرگ دیگر میرسانند تا با گوش و چشم خود و بیهیچ واسطهای خوانندهها و گروههای موسیقی محبوب خود را بشنوند و ببینند. فکرش را بکنید که بیش از 150 هزار نفر در طول چهار پنج روز در یک منطقه وسیع و سبز و زیبا دور هم جمع باشند و این چند روز و شب کوتاه را در همین چادرهای سبک و رنگارنگ مسافرتی زندگی کنند. فستیوال معروف گلاستونبری با قدمتی 51 ساله تنها یکی از صدها برنامههای مخصوص موسیقی است که هر ساله در بریتانیا برگزار میشود و گروههای کوچک و بزرگی در آن برنامه اجرا میکنند. گلاستونبری مصداق از شیر مرغ تا جان آدمیزاد است. شما همچون یک منوی پررنگ و لعاب غذا، فهرستی از موسیقیهای مختلف در اختیار دارید و یکی را تیک میزنید و شنونده میشوید.
صنعتتوریسم با طعمهای مختلف
توریسم آشپزی
این که میگویند میرزا قاسمی را باید از دست شمالیها بخورید و سالاد شیرازی را از دست شیرازیها، بیراه نگفتهاند. وقتی پیتزا و پاستا و لازانیای مارک اصل در ایتالیا سرو میشود و خوراک سوسک فقط در تایلند مزه میدهد، یعنی آشپزی فوت و فنی دارد که کار هر کسی نیست. وقتی از آن دست آدمهایی هستید که تنها با دیدن تصویر و یا شنیدن نام یک غذا، آب دهانتان راه میافتد، یعنی خوردن و مخلفات آن، سرگرمی مهمی در زندگی شما محسوب میشود. اگر نگوییم آدم شکمویی هستید، اما معلوم است که خوب خوردن برایتان مهم و حیاتی است. پس شک نکنید. این گزینه منتظر شماست. و تا دلتان بخواهد دستتان باز است. شما میتوانید دلمه برنج با برگ موز، سس بادام زمینی و شیر آناناس مخصوص را در اندونزی، ادویهجات مدیترانهای، عسل مرغوب و پنیر بز را در یونان مزه کنید و برای یک عمر طعمش زیر زبانتان بماند.نمیتوان به پاریس فکر کرد و یاد میزهای رمانتیک و غذاهای لوکس و با کیفیت و پنیرهای خوشمزهشان نیفتاد. فقط یادتان باشد که خوردن تنها کاری نیست که
توریسم آشپزی از پسش بر میآید. شما میتوانید در فستیوالها و کارگاههای آموزشی مختلف شرکت کنید و با دستور پخت غذاهای مختلف آشنا شوید. حتی میتوانید آستینهایتان را بالا بزنید و تجربیات آشپزی خودتان را به دیگران نشان دهید.
توریسم لوکیشن
وقتی توی فیلم «در بروژ»، این شهر سنگی و سرد و مه گرفته بلژیکی را با کلیساها و بناهای قدیمی و تاریخی میبینی، وقتی همرا با دو دختر آمریکایی فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا»ی وودی آلن در بارسلونا قدم میزنی و این شهر رنگارنگ و زیبا و پر از راز و رمز را از زاویه دید این دو نفر میبینی، آن ته دلت بدت نمیآید که خودت با چشم خودت همان جایی باشی که فیلمهایی
دوست داشتنی همچون این دو فیلم در آنجا فیلمبرداری شدهاند. وقتی «غرور و تعصب» جین آستین به تصویر درآمده و منطقه هارتفردشر وسیع و سبز را روی پرده سینما میبینی، دوست داری خودت را به انگلیس برسانی و در حال و هوای فیلم بیشتر سهیم شوی. وقتی مجموعه فیلمهای موفق «هری پاتر» تند تند میفروشد، تعجبی ندارد که دوستداران هری و دار و دستهاش مثلا هوای کلیسای جامع گلوکستر به سرشان بزند و توریسم بریتانیا را رونق بدهند. توریسم لوکیشن نانش را از همین فیلم و سریالهای خوشساختی در میآورد که در به تصویر کشیدن مکانهای جذاب شهرها و کشورها حوصله به خرج دادهاند.
توریسم دندانپزشکی
مسئله این نیست که در کشورِ یک توریستِ دندانپزشکی، دندانپزشک وجود ندارد. موضوع از این قرار است که عدهای به خاطر دندانهایشان حاضر هستند کیلومترها سفر کنند و در گوشه دیگری از این دنیا خود را به دست دندانپزشکان غریبه بسپارند. دلیل اول هزینههای سرسامآوری است که این توریست مجبور است در کشور خود بپردازد. نکته بعدی کیفیتی است که او از دندانپزشکان کشورش انتظار دارد و به هیچ روی برآورده نمیشود. خب وقتی میتواند با یک تیر دو نشان بزند و با پولی اندک، بهترین خدمات را دریافت کند، سفرش به خارج از مرزهای کشورش توجیهپذیر است.
از دیگر دلایل مهم در ایجاد
توریسم دندانپزشکی مربوط به فهرستهای انتظار میشود. وقتی مرتب یه یک بیمار گفته میشود که برو سه ماه دیگر بیا. یا نوبت شما یک سال دیگر میشود، طبیعی است که شخصی که کرمهای بیرحم دندانهایش را تسخیر کردهاند، به فکر راه چارهای بیفتد. شما اگر چنین مشکلی داشتید، میتوانید به مجارستان و یا کاستاریکا و یا ترکیه سفر کنید.
صنعت توریسم
توریسم اتمی
توفیق اجباری یعنی همین. زلزله و سونامیای با قدرت 9 ریشتر قسمتی از جزیره ژاپن را زیر و رو میکند و تا مرز یک فاجعه هستهای پیش میرود، اما از طرف دیگر در آن هیاهو دو کلمه را ورد زبان آدمها میاندازد. توریسم اتمی. خیلیها کنجکاو بودند که این هسته و اتم و نیروگاه و انفجار و باقی قضایا چه بلایی میتواند بر سر مردم یک کشور و یا حتی جهان بیاورد. و یا اصلا جنبههای مثبت این انرژی پردردسر چیست؟نکته جالب ماجرا این است که این حادثه اول از همه هم به نفع خود این کشور شد. چرا که یکباره مسئولان موزههای صلح هیروشیما و بمب اتمی ناکازاکی سرشان شلوغ شد. در واقع این نوع توریسم با ارائه تجهیزات و دستاوردهای هستهای سعی در جلب توجه علاقهمندان به این شاخه از توریسم دارد. اخیرا نیز دولت اکراین تصمیم گرفته است بازدید از منطقه چرنوبیل را آزاد کند و از این راه در رونق این نوع توریسم به نان و نوایی برسد. ما در كشورمان به اين گزينهها فكر نميكنيم، پس لااقل به فكر ايدههاي مثبت باشيم تا بتوانيم به خوبي توريسم را به كشورمان سرازير كنيم تا ايران و ايراني را خوب به آنها بشناسانيم.