نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: زن جماعت...

865
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    زن جماعت...

    زن جماعت ...




    یک داستان کوتاه و شاید یک تلنگر کوچک


    مسافر ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﯾﻢ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ، ﺩﺳﺘﺶﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﻗﺪﺭﺟﻤﻊ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻡﺍﻭ ﮔﺸﺎﺩﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
    ﻣﻮﻗﻊ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻀﻼﺕﺑﺪﻧﻢ ﺍﺯ ﺑﺲ ﻣﻨﻘﺒﺾﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺩ .
    ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﻠﻮ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻡ!

    مسافر ﺻﻨﺪﻟﯽ ﭘﺸﺖ ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺗﻢ ﻓﺮﻭﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﯾﺎﺩﻡﻫﺴﺖ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﻗﺪ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽﻫﻢﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺤﮑﻢﺑﮑﻮﺑﻢ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﺵ، ﭼﯿﺰﯼ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﻓﮑﺮ
    ﮐﺮﺩﻩ ﺧﻮﺷﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪﺣﺎﻻ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ.
    ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻡ!

    اتوبوس ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ،ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺯﯾﺎﺩ ﻫﻢﺷﻠﻮﻍ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪﻭﻟﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ 10 ﺳﺎﻧﺖ ﺍﺯ 100 ﺳﺎﻧﺖ ﻣﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻦﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ
    ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ” ﭼﻪ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ” ﻭ ﺩﺳﺘﻢﺭﺍ ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢﺍﻣﺎ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﻠﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ .
    ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ!

    ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯﻣﻨﺘﻬﺎ ﻋﻠﯿﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦﻋﺒﻮﺭ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ 8 ﻧﻔﺮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻫﻢﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢﮐﺮﺩ . ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﯾﺶ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ، ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽﺑﺪﻫﺪ، ﺭﺍﻩ ﺑﺪﻫﺪ ﻭﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ.
    ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻡ!

    راننده ﺁﮊﺍﻧﺲ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﻪ ﻧﮕﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽﺯﻧﺪ . ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻪ ﺯﺍﻭﯾﻪ 180 ﺩﺭﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﯿﺸﻪﺑﮕﯿﺮﻡ . ﻣﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﺪﻭ ﺍﺯ ﺗﻮﯼ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ . ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﻥﻣﯽ ﺯﻧﻢ . ﻣﻮﻗﻊ ﭘﯿﺎﺩﻩﺷﺪﻥ ﺑﺲ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻧﻢ ﺭﺍ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺻﺎﻑ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ . ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺳﺎﻟﻢ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﻫﺪ ﺑﻪﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺁﺭﻧﺠﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﻮﺍﺳﻢ
    ﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
    ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻡ!

    راننده ﭘﺸﺘﯽ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼﺑﻮﻕ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺭﺍﻩﻣﯽ ﺩﻫﻢ . ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻧﯿﺸﺶ ﺑﺎﺯﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﯼﺯﺭﺩﺵ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﻥ ﺳﯿﺎﻫﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
    " ﺧﺎﻧﻢﻣﺎﺷﯿﻦ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﺋﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺎ "
    _ﻣﺴﺎﻓﺮﻫﺎﯼ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﯿﺸﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺗﺎﺑﺮﺳﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺣﺮﻑ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮﺍﻇﺐﻣﺎﺷﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪﻓﺮﻣﺎﻧﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﺷﻢ . ﻣﻮﻗﻊﺭﺳﯿﺪﻥ ﺧﺴﺘﻪﻫﺴﺘﻢ، ﺍﻋﺼﺎﺑﻢ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
    ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺯﻥ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥﺭﻓﺘﻦ!
    ﻭ {برخی} ﻣﺮﺩﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﺎ ﻏﯿﺮﺗﻨﺪ...
    امضای ایشان



  2. 13 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : زن جماعت...



  4. 8 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زن جماعت...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها

    درست میگی اما واقعا بعضی وقتا آدم حس میکنه هیچ جا امنیت نداره و این تاسف آوره...
    امضای ایشان



  6. 2 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : زن جماعت...

    واقعا پست جالب و تامل برانگیزی بود

    بارها و بارها واسه من اتفاق افتاده و هربار تصمیم گرفتم از یه راه دیگه به مقصد برسم اما خب...

    بعضی وقت ها شده که حتی اشکم دراومده از اینکه حتی نمیتونم راحت و بدون اعصاب خوردی جایی برم

    وقتی راننده آژانس شماره میده

    وقتی فرهنگ پایین اجازه میده مرد ها هرطور بخوان بشینند و من تا جا دارم باید جمع بشم..و وای به اینکه به یه پیچ کوچیک برسیم

    وقتی پیاده ای یه دفه یه موتوری یا یه ماشین واسه خندوندن بقیه فرمون رو سمت کج میکنه که بترسونتت و تو ندونی باید از کجا رد شی

    هی وای به حال و روز این جامعه..

  8. 6 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : زن جماعت...

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    درست میگی اما واقعا بعضی وقتا آدم حس میکنه هیچ جا امنیت نداره و این تاسف آوره...
    متاسفانه بعضی آدما طوری زندگی میکنن که انگار توی جنگل هستن و ضربه شو هم در آینده میخورن .

    چه پسر چه دختر چه توی خونه چه بیرون خونه هیچ وقت نباید احساس امنیت کامل کنیم ، فقط باید با ایمان و قدرتمون زندگی رو ادامه بدیم .

    زندگی از همون اولش سخت بوده . . . و گرنه بهش نمیگفتن زندگی

  10. 4 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زن جماعت...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    متاسفانه بعضی آدما طوری زندگی میکنن که انگار توی جنگل هستن و ضربه شو هم در آینده میخورن .

    چه پسر چه دختر چه توی خونه چه بیرون خونه هیچ وقت نباید احساس امنیت کامل کنیم ، فقط باید با ایمان و قدرتمون زندگی رو ادامه بدیم .

    زندگی از همون اولش سخت بوده . . . و گرنه بهش نمیگفتن زندگی
    با این یک جمله مخالفم چون ما قدرت ایجاد "تغییر" داریم،
    قرار نیست همیشه سکوت کنیم و بگیم زندگی همینه و اجازه بدیم همینطور ادامه پیدا کنه
    برای تغییر هرکس اول باید از خودش شروع کنه و اجازه نده راحت کسی به حریمش وارد بشه
    به نظر من یه درصدی از همین دست درازی ها و بی احترامی هایی که به دخترا میشه تقصیر خودمونه که یاد گرفتیم اینطور مواقع به قولی نجیب باشیم و هیچی نگیم...

    چه ایرادی داره وقتی یه نفر تو تاکسی پررو بازی درمیاره، بجای اینکه دخترا خودشونو هی مچاله کنن و عداب بکشن صداشونو بلند کنن و بگن: آقای محترم یکم جمع و جورتر بشین!
    خودشم خحالت نکشه، از اون سه نفر دیگه که تو ماشینن یکیشون غیرت داره بهش چپ چپ نگا کنه از رو بره، و مطمئنا 4بار که آبروش بره دفعه پنجم یاد میگیره درست رفتار کنه

    دوستم اومده تعریف میکنه تو اتوبوس بین شهری دو ساعت تموم از پشت سر یه پسری کرم میریخته،
    خب آخه تقصیر خودته که همون پنج دقیقه اول به راننده یا شوفر نگفتی که حای این آقا رو عوض کنه...

    رانندگی هم که دیگه هیچی، بعضی مردا پشت فرمون که میشینن دیگه کلا اخلاق انسانی را یادشون میره،
    بعضی خانوما هم از بس درگوششون خوندن نمیتونن خوب رانندگی کنن خودشونم باورشون شده

    به هرحال به نظر من "میشه" و "باید" یه چیزایی را تغییر داد...
    امضای ایشان



  12. 2 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زن جماعت...

    واقعا تو ایران انگار حریم نداری چه مرد چه زن رعایت نمی کنن تو خیابون طعنه نزنن. مردا مدام به خانوم ها نگاه می کنن، بعضی وقت ها با خودم میگم واقعا لباسم حجاب کامله چرا نگاه می کنن.

    خانوم ها هم که نگو.......لباساشون افتضاحه ولی مردا به همه نگاه می کنن.

    یه جا نمی تونی بری که از نگاه کسی محفوظ باشی.

  14. کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : زن جماعت...

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    با این یک جمله مخالفم چون ما قدرت ایجاد "تغییر" داریم،
    قرار نیست همیشه سکوت کنیم و بگیم زندگی همینه و اجازه بدیم همینطور ادامه پیدا کنه
    برای تغییر هرکس اول باید از خودش شروع کنه و اجازه نده راحت کسی به حریمش وارد بشه
    به نظر من یه درصدی از همین دست درازی ها و بی احترامی هایی که به دخترا میشه تقصیر خودمونه که یاد گرفتیم اینطور مواقع به قولی نجیب باشیم و هیچی نگیم...

    چه ایرادی داره وقتی یه نفر تو تاکسی پررو بازی درمیاره، بجای اینکه دخترا خودشونو هی مچاله کنن و عداب بکشن صداشونو بلند کنن و بگن: آقای محترم یکم جمع و جورتر بشین!
    خودشم خحالت نکشه، از اون سه نفر دیگه که تو ماشینن یکیشون غیرت داره بهش چپ چپ نگا کنه از رو بره، و مطمئنا 4بار که آبروش بره دفعه پنجم یاد میگیره درست رفتار کنه

    دوستم اومده تعریف میکنه تو اتوبوس بین شهری دو ساعت تموم از پشت سر یه پسری کرم میریخته،
    خب آخه تقصیر خودته که همون پنج دقیقه اول به راننده یا شوفر نگفتی که حای این آقا رو عوض کنه...

    رانندگی هم که دیگه هیچی، بعضی مردا پشت فرمون که میشینن دیگه کلا اخلاق انسانی را یادشون میره،
    بعضی خانوما هم از بس درگوششون خوندن نمیتونن خوب رانندگی کنن خودشونم باورشون شده

    به هرحال به نظر من "میشه" و "باید" یه چیزایی را تغییر داد...
    دقیقاً .

    منم منظورم همینه هرجا هستین به توانای هاتون ایمان داشته باشید و با قدرتتون بجنگید کم نیارید هیچ وقت



    اما در مورد تغییر سعی نکنید وقتتون رو برای آموزش بقیه تلف کنید چون زیادن . . . ، اما همیشه باید از حق تون دفاع کنید اگه شما از حقوقتون دفاع نکنید و بگذرید یکجا دیگه حق همنوعتون ضایع میشه .

  16. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فقط 3 ساعت خواب در شبانه روز!
    توسط mnakhaeipoor در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 07-21-2019, 01:54 AM
  2. طوفان تهران دوباره داره میاد ( ساعت : 1:28 )
    توسط _Amir_ در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-04-2014, 10:33 AM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-27-2013, 01:01 AM
  4. ارتباط ساعت کاری خانم ها و ابتلا به سرطان !
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-03-2013, 12:04 AM
  5. ساعت بدنتان را بشناسید
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-27-2013, 09:02 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد