نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: ازدواج موقت

940
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    ازدواج موقت

    این پست از سایت گفتگوی دینی اینجا منتشر میشه و امیدوارم که مفید باشه. لطفا تا آخر بخونید هر چند زیاده

    چرا در بیانات ائمه علیهم السلام در باره ی توصیه و عدم توصیه ی به نکاح متعه اختلاف دیده می شود؟آیا راه جمعی میان این روایات وجود دارد؟

    جواب: با نگاهی به تاریخ صدر اسلام مشاهده می گردد که اسلام راه برون رفت را در انجام نکاح موقت (متعه) قرار داده تا به واسطه ی انجام آن نیازهای عاطفی و جنسی افراد برطرف گردد؛ نکاح مشروعی که خود بر اساس توافق طرفین تنظیم گردیده و مشخص می گردد تا چه زمانی زن و مرد در کنار یکدیگر (برای مدت مشخصی) زندگی نمایند.

    بر اساس سنت قطعی روشن است که نکاح متعه در شریعت اسلام تشریع گردیده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در هیچ سند معتبری از آن نهی ننمود تا آنکه خلیفه ی دوم با نظر شخصی خودش از آن نهی نمود.[1] در چنین شرایطی ائمه ی اطهار علیهم السلام- كه پاسداران دين مبين هستند- به خاطر اينكه اين سنت اسلامى متروك و فراموش نشود، با آنکه حکم اولیه ی نکاح متعه جواز و اباحه ی آن بوده است، بر انجام آن تشویق و ترغیب فراوان نمودند؛ به گونه ای که چنین تشویق و ترغیبی عام بوده و شامل مردانی که از همسر دائم بر خوردار بوده نیز می گردد؛ همچون اینکه:

    1) امام صادق علیه السلام می فرمایند: برای مرد مستحب است که ازدواج موقت نماید و من دوست نمی دارم مردی از شما از دنیا برود مگر آنکه یک بار ازدواج موقت نموده باشد. «هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام قال يستحب للرجل أن يتزوج المتعة و ما أحب للرجل منكم أن يخرج من الدنيا حتى يتزوج المتعة و لو مرة».[2]

    2) محمد بن مسلم می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمودند: آیا تا بحال متعه نموده ای؟ در جواب عرض کردم خیر. امام علیه السلام فرمودند: از دنیا خارج مشو تا اینکه سنت را احیاء نمائی. «محمد بن مسلم عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال لي تمتعت قلت لا قال لا تخرج من الدنيا حتى تحيي السنة».[3]

    3) اسماعيل‏ بن‏ فضل‏ هاشمى گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: از آن زمان كه از خانواده ‏ات بيرون آمده ‏اى متعه كرده ‏اى؟ گفتم: به دليل زنان بسيارى كه با من هستند (و مى‏ توانم با آنان مباشرت جنسى كنم) خداوند مرا از متعه بى نياز ساخته است. حضرت فرمود: گرچه از متعه بى‏ نيازى ولى من دوست دارم كه سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله را زنده كنى. «الفضل الهاشمي قال قال لي أبو عبد الله علیه السلام تمتعت منذ خرجت من أهلك قلت لكثرة من معي من الطروقة أغناني الله عنها قال و إن كنت مستغنيا فإني أحب أن تحيي سنة رسول الله صلی الله علیه وآله».[4]‏

    در مقابل حکم قطعی اباحه ی متعه، در پاره ای از روایات مشاهده می گردد که ائمه ی معصومین علیهم السلام افرادی را از انجام آن نهی نموده اند؛ که برخی از این روایات عبارتند از:

    1) على بن يقطين گويد: از امام كاظم عليه السلام درباره متعه پرسيدم، حضرت فرمود: تو با متعه چه كار دارى با اينكه خداوند تو را از آن بى نياز كرده است؟ گفتم: تنها مى‏ خواهم با متعه آشنا شوم. حضرت فرمود: متعه در كتاب امير مؤمنان على عليه السلام است. گفتم: ما مهر زن را زياد مى‏ كنيم و او بر مدت مى‏ افزايد. امام فرمود: مگر خوبى متعه جز به اين است؟ «عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا قُلْتُ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَهَا فَقَالَ هِيَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام فَقُلْتُ نَزِيدُهَا وَ تَزْدَادُ فَقَالَ وَ هَلْ يَطِيبُهُ إِلَّا ذَاكَ‏».[5]

    2) فتح بن يزيد گويد: «از امام كاظم عليه السلام درباره متعه پرسيدم. امام فرمود: متعه حلال، مباح و آزاد است براى فردى كه خداوند او را با ازدواج دائم بى نياز از متعه نكرده باشد چنين كسى با متعه كردن عفّت و پاكدامنى خويش را حفظ كند. و اما اگر با ازدواج دائم از متعه بى نياز است پس متعه در صورتى كه از همسرش دور باشد بر او مباح است.[6] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ جَمِيعاً عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ هِيَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ يُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِيجِ فَلْيَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بالتَّزْوِيجِ فَهِيَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا.[7]

    3) عبداللَّه بن سنان گويد: «از امام صادق عليه السلام درباره متعه‏ پرسيدم. حضرت فرمود: خودت را با متعه آلوده‏ مساز.» عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله عليه السلام عن المتعة فقال : لا تدنس نفسك بها .

    4)‌ مفضل بن عمر گويد: «شنيدم امام صادق عليه السلام درباره متعه مى‏فرمود: متعه كردن را رها كنيد آيا شما از اينكه در جايى كه پسنديده نيست ديده شويد شرم نمى ‏كنيد و اين كار عليه برادران و ياران تان تمام شود (و به آنان آسيبى برسانند)» «عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ فِي الْمُتْعَةِ دَعُوهَا أَ مَا يَسْتَحْيِي أَحَدُكُمْ أَنْ يُرَى فِي مَوْضِعِ الْعَوْرَةِ فَيُحْمَلَ ذَلِكَ عَلَى صَالِحِي إِخْوَانِهِ وَ أَصْحَابِه‏».[8]

    5) محمّد بن حسن بن شمّون گويد: «امام موسى بن جعفر عليه السلام براى بعضى از مواليان و دوستان خويش نوشتند: در متعه كردن اصرار نورزيد چون تنها تكليف شما برپاداشتن سنت است (اصل انجام متعه) بنابراين با متعه از زنان و همسران آزاد خود غافل نشويد كه در نتيجه زنان‏تان كافر شوند (جملاتى بگويند كه كفرآميز است) و بيزارى جويند و بر كسى كه دستور متعه را داده نفرين كنند و ما را لعنت نمايند. مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِلَى بَعْضِ مَوَالِيهِ لَا تُلِحُّوا عَلَى الْمُتْعَةِ إِنَّمَا عَلَيْكُمْ إِقَامَةُ السُّنَّةِ فَلَا تَشْتَغِلُوا بِهَا عَنْ فُرُشِكُمْ وَ حَرَائِرِكُمْ فَيَكْفُرْنَ وَ يَتَبَرَّيْنَ وَ يَدْعِينَ عَلَى الْآمِرِ بِذَلِكَ وَ يَلْعَنُونَا.[9](البته این روایت ضعیف است).

    6) عمار ساباطی می گويد: «امام صادق عليه السلام به من و سليمان بن خالد فرمود: من از طرف خودم متعه كردن را تا زمانى كه در مدينه هستيد بر شما ممنوع كردم(احتمال دارد منع و حرمت به معنای کراهت باشد) چون شما بسيار نزد من مى‏ آييد و من مى‏ ترسم كه شما را بگيرند و گفته شود كه اينان ياران جعفر بن محمد هستند. «عنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ جَمِيعاً عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِي وَ لِسُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَدْ حَرَّمْتُ عَلَيْكُمَا الْمُتْعَةَ مِنْ قِبَلِي مَا دُمْتُمَا بِالْمَدِينَةِ لِأَنَّكُمَا تُكْثِرَانِ الدُّخُولَ عَلَيَّ فَأَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَا فَيُقَالَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ جَعْفَر ».[10] دسته ‏اى از ياران‏مان گفته ‏اند علت نهى امام صادق عليه السلام از متعه در حرم مكه و مدينه اين است كه ابان بن تغلب يكى از مردان وابسته به امام صادق عليه السلام و از كسانى بود كه از آنان روايت نقل مى‏ كرد، او زنى را در مكه گرفت و ابان بسيار ثروتمند بود. زن او را فريب داد تا آن كه او را در داخل صندوقى كه داشت، قرارداد سپس فرستاد تا حمّال‏ها آمدند و صندوق را لب در صفا بردند. سپس گفتند: اى ابان! اين باب الصفا است ما مى‏ خواهيم فرياد بزنيم كه اين ابان بن تغلب مى‏ خواسته با زنى زنا كند و ابان مجبور شد كه با دادن ده هزار درهم خودش را آزاد سازد. اين به امام صادق عليه السلام رسيد و به يارانش فرمود: متعه كردن در مكه و مدينه را به من ببخشيد(به خاطر من از متعه نمودن صرف نظر كنيد). [11]

    راه جمع میان اخبار:

    الف) مرحوم شهید مطهری در جمع میان اخبار مشوقه و مانعه می گویند: به نظر اين بنده آنجا كه ائمه اطهار علیهم السلام مردان زندار را از اين كار منع كرده ‏اند به اعتبار حكمت اوّلى اين قانون است، خواسته‏ اند بگويند اين قانون براى مردانى كه احتياجى ندارند وضع نشده است، همچنانكه امام كاظم عليه السلام به على بن يقطين فرمود:«تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بى‏ نياز كرده است». و به ديگرى فرمود: «اين كار براى كسى رواست كه خداوند او را با داشتن همسرى از اين كار بى‏نياز نكرده است.

    و اما كسى كه داراى همسر است، فقط هنگامى مى‏ تواند دست به اين كار بزند كه دسترسى به همسر خود نداشته باشد». و اما آنجا كه عموم افراد را ترغيب و تشويق كرده ‏اند، به خاطر حكمت ثانوى آن يعنى «احياء سنت متروكه» بوده است زيرا تنها ترغيب و تشويق نيازمندان براى احياء اين سنت متروكه كافى نبوده است. اين مطلب را به‏ طور وضوح از اخبار و روايات شيعه مى‏توان استفاده كرد. [12]

    ب) بیان آیت الله مکارم شیرازی دام ظله

    مرحوم صاحب وسائل روايات مختلفى نقل كرده اند كه چهار باب را فهرست وار نام مى‏ بريم:
    الف) فى الاباحة (بالمعنى الاعم که مقابل حرام است و شامل مستحبّ، مكروه، مباحِ متساوى الطرفين و حتّى واجب هم مى ‏شود.)[13](32 حديث).

    ب) فى استحباب المتعة و ما ينبغى قصده (احياى سنّت پيامبر) بها [14] (15 حديث).

    ج) فى استحباب المتعة و إن عاهد اللَّه تركها [15] (3 حديث).

    عهد كرده بودند كه سراغ متعه نروند حال يا به خاطر ترس از دشمن و يا ترس از مخالفت زنان دائمى و وقتى به امام عليه السلام عرض مى‏ كردند، كه چنين عهدى كرده ‏اند امام عليه السلام مى‏ فرمودند، اين عهد باطل است، چون عهد و نذر و قسم در مكروهات يا محرّمات نافذ نيست، چرا كه بايد متعلّق نذر راجح باشد، يعنى حتماً بايد مستحبّ باشد و در غير آن نمى ‏شود، چون قصدش تقرّب است و امّا در ناحيه عهد و قسم حدّاقل اين است كه بايد مكروه نباشد.

    د) فى كراهة المتعة مع الغناء عنها و استلزامها الشنعة (مردم انسان را مذمّت كنند) أو فساد النساء [16] (6 روايت).

    ایشان در پاسخ به این سؤال که آيا اين روايات متعارض هستند يا راه جمع دارند؟بیان می دارند:

    ما از كلام صاحب وسائل نكته ‏اى استفاده مى‏ كنيم كه عقيده ی ما هم همين است و آن اين كه متعه به عنوان اوّلى مباح است ولى به عنوان ثانوى گاهى مستحبّ و گاه مكروه مى‏ شود. روايات اباحه كه در باب اوّل آمده متضافر[17] است و اما جايى كه مستحبّ مى‏ شود به خاطر حفظ سنّت است كه عنوان ثانوى است و امام عليه السلام تصريح مى‏كند كه مستحبّ است؛ پس استحباب متعه عنوان ثانوى و احياى سنّت است؛ و الّا به عنوان اوّلى مباح است.

    و امّا مواردى كه مكروه است تحت سه عنوان است:

    1) جايى كه استغنايى هست و بى‏نياز از متعه است. [18]

    2) جايى كه خوف بدنامى است و در محيط افرادى هستند كه مى‏ خواهند شيعه را به خاطر عقد منقطع بد نام كنند.(همچون روایت عمار ساباطی و ابان بن تغلب که ظاهراً نشان مى‏ دهد كه برنامه ی این زنان طبق نقشه قبلى بوده و مى‏ خواستند اصحاب حضرت را بد نام كنند).

    3) بعضى از زنها به واسطه ی این کار شوهرشان فاسد و كافر مى‏ شوند.(روایت حسن بن شمون که البته راوی ان ضعیف است). پس متعه به عنوان اوّلى مباح بود ولى به عنوان ثانوى گاهى مستحّب، گاهى مكروه، گاهى حرام و گاهى واجب می شود.[19]

    سؤال ششم: چرا در زمان خیبر گوشت الاغهای اهلی حرام گردید؟

    جواب:در روایات شیعی می خوانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در زمان جنگ خیبر از خوردن گوشت الاغ اهلی نهی فرمودند. (صرف نظر از اینکه مراد از نهی در این روایات حرمت است یا کراهت) علت این نهی در روایات نیاز به این حیوان بیان شده است.

    مرحوم کلینی در کافی از محمد بن مسلم و زراره روایت می کند که آن دو از امام باقر علیه السلام در باره ی حکم خوردن گوشت الاغهای اهلی از حضرت پرسیدند. حضرت در پاسخ فرمودند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از کشتن الاغ و خوردن گوشت آن در زمان خیبر نهی نمود و از این رو نهی فرمود که در آن سفر الاغ وسیله ی حمل و نقل عمومی بود ... «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ أَكْلِ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَنْهَا وَ عَنْ أَكْلِهَا يَوْمَ خَيْبَرَ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَكْلِهَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِأَنَّهَا كَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقُرْآن»؛[20]

    در روایات اهل سنت نیز موارد ذیل برشمرده شده است:

    1) این حیوانات نجاست خوار بودند؛[21]

    2) خمس این حیوانات داده نشده بود؛[22]

    3) این امر به خاطر غارت آنها بوده است؛[23]

    [1] . صحیح مسلم، باب جواز التمتع:«قَالَ عِمْرَانُ بْنُ حُصَيْنٍ نَزَلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِى كِتَابِ اللَّهِ - يَعْنِى مُتْعَةَ الْحَجِّ - وَأَمَرَنَا بِهَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- ثُمَّ لَمْ تَنْزِلْ آيَةٌ تَنْسَخُ آيَةَ مُتْعَةِ الْحَجِّ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- حَتَّى مَاتَ. قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ بَعْدُ مَا شَاء»َ. این روایت در متون حدیثی بعد از ذکر آیه ی متعه دارای تفسیری است که آن را به متعه ی حج اختصاص می دهد، که ظاهرا این ادراجی و زیاده ای در نفس روایت است که توسط نساخ یا بعضی از راویان اضافه شده است؛ همچنان که فخر رازی روایت عمران را مربوط به نکاح متعه می داند و نه حج تمتع؛ مسند احمد، ح:14479،‌ مؤسسة الرسالة:«عَنْ جَابِرٍ قَالَ مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَنَهَانَا عَنْهُمَا عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ فَانْتَهَيْنَا. تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح على شرط مسلم ».

    [2] .المتعة،‌المفید، ص8.

    [3] .همان.

    [4] .همان.

    [5] .الکافی، الکلینی، ج5،ص453، ح1.

    [6] . البته مفهوم این روایت به معنای حرمت نکاح متعه در صورت داشتن همسر نخواهد بود.

    [7] . الکافی، الکلینی، ج5،ص453، ح2.


    [8] . الکافی، الکلینی، ج5،ص453، ح4.


    [9] . الکافی، ج5، ص453،ح3.

    [10] . الکافی، ج5، ص468،ح10.

    [11] . بحار، ج 100، ص 311:«قال جماعة من أصحابنا رضى اللَّه عنهم: العلّة فى نهى ابى عبد اللَّه عليه السلام عنها فى الحرمين أنّ أبان بن تغلب (ابان از اصحاب اجماع است و مى‏گويند سى هزار حديث از امام صادق و امام باقر عليهما السلام نقل كرده است) كان أحد رجال أبى عبد اللَّه عليه السلام و المروّى عنهم (ديگران احاديث را از او روايت مى‏كردند) فتزّوج أمرأة بمكّة و كان كثير المال فخدعته المرأة حتّى أدخلته صندوقاً لها ثم بعثت إلى الحمّالين فحملوه إلى باب الصفا ثم قالوا: يا أبان هذا باب الصفا و إنّا نريد أن ننادى عليك هذا أبان بن تغلب أراد أن يفجر بإمرأة فافتدى نفسه بعشرة آلاف درهم فبلغ ذلك أبا عبد اللَّه عليه السلام فقال لهم: وهبوها لى فى الحرمين».
    [12] . مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏19، ص، 83.

    [13] . باب 1 از ابواب متعه، وسائل الشیعة.


    [14] . باب 2 از ابواب متعه.


    [15] . باب 3 از ابواب متعه.


    [16] . باب 5 از ابواب متعه.


    [17] . با طرف مختلفی نقل شده اند؛ اما به حد تواتر نمی رسند.


    [18] . ح 1 باب 5 ح 2 باب 5.


    [19] . کتاب النکاح،‌مکارم شیرازی، ج5، ص29.


    [20].الكافي(الطبعة القديمة)،ج6، ص246.

    [21]. صحيح البخارى، باب غزوة خيبر، ح:3983، دار ابن كثير ، اليمامة – بيروت:« حدثنا سعيد بن سليمان حدثنا عباد عن الشيباني قال سمعت ابن أبي أوفى رضي الله عنهما يقول : أصابتنا مجاعة يوم خيبر فإن القدور لتغلي وقال وبعضها نضجت فجاء منادي النبي صلى الله عليه و سلم ( لا تأكلوا من لحوم الحمر شيئا وأهريقوها ) . قال ابن أبي أفى فتحدثنا أنه إنما نهى عنها لأنها لم تخمس وقال بعضهم نهى عنها ألبتة لأنها كانت تأكل العذرة.

    [22].همان.

    [23]. سنن ابى‏ داود، ح:2707:«حَدَّثَنَا هَنَّادُ بْنُ السَّرِىِّ حَدَّثَنَا أَبُو الأَحْوَصِ عَنْ عَاصِمٍ - يَعْنِى ابْنَ كُلَيْبٍ - عَنْ أَبِيهِ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ قَالَ خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فِى سَفَرٍ فَأَصَابَ النَّاسَ حَاجَةٌ شَدِيدَةٌ وَجَهْدٌ وَأَصَابُوا غَنَمًا فَانْتَهَبُوهَا فَإِنَّ قُدُورَنَا لَتَغْلِى إِذْ جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- يَمْشِى عَلَى قَوْسِهِ فَأَكْفَأَ قُدُورَنَا بِقَوْسِهِ ثُمَّ جَعَلَ يُرَمِّلُ اللَّحْمَ بِالتُّرَابِ ثُمَّ قَالَ « إِنَّ النُّهْبَةَ لَيْسَتْ بِأَحَلَّ مِنَ الْمَيْتَةِ ». أَوْ « إِنَّ الْمَيْتَةَ لَيْسَتْ بِأَحَلَّ مِنَ النُّهْبَةِ ». الشَّكُّ مِنْ هَنَّادٍ».
    ویرایش توسط prv : 03-19-2015 در ساعت 11:04 PM

  2. 4 کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ازدواج موقت

    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد