نوشته اصلی توسط
naeim
سلام
خیلی ممنونم که لطف کردین پاسخ دادین
ببخشید امکانش هست که کمی درباره تجربه شخصی تون راجع به همین دور بودن از خانواده و تحصیل در شهر دیگه توضیح بدین
منظورم اینه که روزای اول چطور با این مساله غربت وتنهایی و.. کنار اومدین؟
یعنی این وابستگی اولیه به مرور زمان کمتر میشه؟
ممنون
خب طبیعیه که حس تنهایی و غربت و اضطراب رو به رو شدن با محیط و شرایط جدید روزای اول برای همه هست،
اما موضوع اینه که شما قراره با افراد هم سن و سال و هم صنف خودتون زندگی کنین، که درسته ممکنه مثل خانواده هواتون را نداشته باشن، اما اوقات خوبی را میتونین در کنار هم داشته باشین که تا حدی حس تنهایی و دوری از خانواده را براتون جبران میکنه
البته مدتی زمان میبره تا به محیط جدید عادت کنین و دلتنگی هم برای خانواده و هم برای شما کمتر بشه
من ترم اول یه روز در میون با خانواده تلفنی صحبت میکردم و هر آخر هفته هم حتما میرفتم خونه، اما الان دو سه هفته هم میمونم
، وقتی سرت با درس گرم باشه و با هم بقیه بتونی ارتباط مناسبی برقرار کنی آرامش لازم را دور از خونه هم میشه ایجاد کرد
و قرارم نیست شما از خانواده تون بی خبر باشین، ارتباط تلفنی و اسکایپ و ... دلتنگی را میتونه برطرف کنه
درمورد آشنایی با شهر جدید، من به شخصه الان شهر تحصیلم را بهتر از شهر خودم میشناسم!
به نظرم مهمترین نکته اینه که سعی کنین اونجا با بقیه ارتباط خوبی برقرار کنین و افراد هم تیپ و هم سنخ خودتون را پیدا کنین
و نکته دوم اعتماد به نفس داشته باشین و نترسین، شما هم یکی مثل صدها نفر دیگه که شهر دور از محل زندگی تحصیل میکنن، میتونی از پسش بر بیای
برای کشف اقیانوس های جدید ،
باید شهامت ترکِ ساحل آرام خود را داشته باشید .