نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: افکار نگرانی

1573
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    Thumbs up افکار نگرانی

    سلام دوستان
    عیدتون مبارک
    من خیلی تو گذشته زندگی میکنم
    رو هیچ کاری نمیتونم تمرکز کنم چون همش تو گذشته سیر میکنم و یاد اتفاقای خوب و مخصوصا بد می افتم و از کسایی که باعث اون اتفاقا میشن متنفر میشم...همش بخاطر گذشته گریه میکنم
    اگه یه زمانی به گذشته فکر نکنم حتما دارم به آینده فکر میکنم و ترس وحشتناکی از آینده دارم...از یه ثانیه بعد تا مرگم میاد جلو چشم..
    همش فکر میکنم قراره یه اتفاقی بیوفته که من حالم گرفته شه و بدبخت شم و موقعی که میخوام برم مهمونی یا کاری انجام بدم میترسم
    به خاطر همین فکرا اصلا نمیتونم درس بخونم و کلا زندگیم مختل شده
    معمولا تنها هم هستم و صدسال به صدسال کسیو میبینم به خاطر همین به کسایی که گاهی میبینمشون مثل دوستای قدیمی،معلمای و استادای مدرسه و دانشگاه یا حتی به همسفرای دیگه تو یه تور و هتل وابستگی شدیدی پیدا میکنم و دوست دارم بازم ببینمشون
    من فکر میکردم اگه برم پیش ادمایی که تو گذشتم همیشه بهشون فکر میکنم یا ازشون متنفرم و یا دوست دارم دوباره ببینمشون این مشکل یکم برطرف شه اما مشاور روانشناس که میرم گفت کار درستی نیست و نری بهتره ممکنه حالت بیشتر گرفته شه
    من حتی میترسم اینارو به مشاورم بگم
    و در آخر خیلی حسودم مخصوصا نسبت به کم سن و سال تر از خودم و دوست دارم جای اونا باشم و گذشته مزخرفی که داشتمو درست کنم و رفتارمو عوض کنم....
    دیگه عرضی نیست
    اگه کمکم کنید خیلی ممنون میشم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13337
    نوشته ها
    470
    تشکـر
    1,752
    تشکر شده 1,447 بار در 412 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این چ زندگی مزخرفی من دارم؟

    سلام
    سال نو شما هم مبارک
    ببین دوست من، من حس می کنم شما تفریح کردن و خوش بودن رو بلد نیستید. متاسفانه جایی به ما آموزش ندادن که تفریح مناسب و سالم چیه!!؟ متاسفانه حتی بعضی ها فکر می کنن که تفریح گناهه!
    و اینکه یه جورایی انتظار زیاد از خودت و دیگران داری و وقتی که این انتظارات برآورده نمی شه حس بدی برات ایجاد میشه.
    اگه طرز فکرت الآنت رو عوض نکنی زندگی چند سال بعدت مثل زندگی چند سال قبلت خواهد بود پس به فکر تغییرات ذهنی عظیم و تدریجی باش.

    یه مقاله تو یه تاپیک ضمیمه می کنم
    نیازت اینه که اول بتونی غرق شدن در حال و خوش بودن رو درک کنی:

    [replacer_a]
    امضای ایشان


  3. 5 کاربران زیر از e.v بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این چ زندگی مزخرفی من دارم؟

    خیلی ممنون از جوابتون
    ولی همیشه یکی هست حالمو بگیره
    مامانم که میگه خندیدن گناهه!!!!اینو کجای دلم بزارم؟

  5. کاربران زیر از smiley بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    e.v

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13337
    نوشته ها
    470
    تشکـر
    1,752
    تشکر شده 1,447 بار در 412 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این چ زندگی مزخرفی من دارم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط smiley نمایش پست ها
    خیلی ممنون از جوابتون
    ولی همیشه یکی هست حالمو بگیره
    مامانم که میگه خندیدن گناهه!!!!اینو کجای دلم بزارم؟
    خواهش میکنم
    البته خندیدن داریم تا خندیدن و من نمیدونم شما چطور می خندی!!؟

    ببین دقیقا آره همیشه یکی هست که حالت رو بگیره، برای همه همینطوره، هیچ چیز کامل و بی نقص تو زندگی وجود نداره! اما بحثی که مطرحه اینه که خودمون شرایط مناسب رو بسازیم نه اینکه منتظر بشینیم تا شرایط خودش درست شه چون هیچ وقت شرایط خود به خود درست نمیشه! مطمئن باش راه ایجاد شرایط جدید رو پیدا می کنی فقط باید دنبالش باشی و دلسرد نشی.
    امضای ایشان


  7. 3 کاربران زیر از e.v بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این چ زندگی مزخرفی من دارم؟

    نظرتون درباره ی این که افرادی رو که بهشون فکر میکنم دوباره ببینم مثل دوستای قدیمی یا هر کس دیگه چیه؟ممکنه دیگه به خاطراتی که باحاشون داشتم فکر نکنم؟.....اما همه میگن نری بهتره ممکنه حالت بیشتر گرفته شه و اونا برای تو اهمیتی قاعل نیستن...میترسم راست بگن ))))

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13337
    نوشته ها
    470
    تشکـر
    1,752
    تشکر شده 1,447 بار در 412 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این چ زندگی مزخرفی من دارم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط smiley نمایش پست ها
    نظرتون درباره ی این که افرادی رو که بهشون فکر میکنم دوباره ببینم مثل دوستای قدیمی یا هر کس دیگه چیه؟ممکنه دیگه به خاطراتی که باهاشون داشتم فکر نکنم؟.....اما همه میگن نری بهتره ممکنه حالت بیشتر گرفته شه و اونا برای تو اهمیتی قائل نیستن...میترسم راست بگن ))))
    نزار کسی ترس تو دلت راه بده.
    برو ببینشون، برو از بودن باهاشون لذت ببر. خاطرات گذشته رو زنده کنید و بهشون بگو که یاد اون دوران بخیر و من چقدر دلم براتون تنگ شده بود!
    براشون اهمیت قائل شو تا اونا هم برای تو اهمیت قائل شن.
    یادت باشه، هرجا که ترسیدی بررسی کن ببین دلایلش چیه و اونوقت اقدام کن به انجامش.

    بزرگ ترین گناه، ترس است! حضرت علی (ع)
    امضای ایشان


  10. 3 کاربران زیر از e.v بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این چ زندگی مزخرفی من دارم؟

    خیلی ممنون
    خیلی حرفاتون امیدوار کنندس
    من که نمیتونم جواب محبتتونو بدم فقط میتونم لایک بدم ولی خدا میده حتما

  12. 2 کاربران زیر از smiley بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : زندگی مزخرف من

    نقل قول نوشته اصلی توسط smiley نمایش پست ها
    سلام دوستان
    عیدتون مبارک
    من خیلی تو گذشته زندگی میکنم
    رو هیچ کاری نمیتونم تمرکز کنم چون همش تو گذشته سیر میکنم و یاد اتفاقای خوب و مخصوصا بد می افتم و از کسایی که باعث اون اتفاقا میشن متنفر میشم...همش بخاطر گذشته گریه میکنم
    اگه یه زمانی به گذشته فکر نکنم حتما دارم به آینده فکر میکنم و ترس وحشتناکی از آینده دارم...از یه ثانیه بعد تا مرگم میاد جلو چشم..
    همش فکر میکنم قراره یه اتفاقی بیوفته که من حالم گرفته شه و بدبخت شم و موقعی که میخوام برم مهمونی یا کاری انجام بدم میترسم
    به خاطر همین فکرا اصلا نمیتونم درس بخونم و کلا زندگیم مختل شده معمولا تنها هم هستم و صدسال به صدسال کسیو میبینم به خاطر همین به کسایی که گاهی میبینمشون مثل دوستای قدیمی،معلمای و استادای مدرسه و دانشگاه یا حتی به همسفرای دیگه تو یه تور و هتل وابستگی شدیدی پیدا میکنم و دوست دارم بازم ببینمشون من فکر میکردم اگه برم پیش ادمایی که تو گذشتم همیشه بهشون فکر میکنم یا ازشون متنفرم و یا دوست دارم دوباره ببینمشون این مشکل یکم برطرف شه اما مشاور روانشناس که میرم گفت کار درستی نیست و نری بهتره ممکنه حالت بیشتر گرفته شه من حتی میترسم اینارو به مشاورم بگم و در آخر خیلی حسودم مخصوصا نسبت به کم سن و سال تر از خودم و دوست دارم جای اونا باشم و گذشته مزخرفی که داشتمو درست کنم و رفتارمو عوض کنم....دیگه عرضی نیستاگه کمکم کنید خیلی ممنون میشم
    یکی از خصوصیات نژادی ما ایرانی ها اینه که بیشتر در گذشته سیر میکنیم و به همین خاطر

    زمان حا رو از دست داده و افسردگی رو بدست میاریم ...

    یکی از دلایل این اتفاقات اینه که خیلی از خانواده ها از هم دور شدن و همین دور شدن از جمع باعث شده چنین رفتارهایی زیاد بشه

    در صورتی که اگر در جمع باشید و با دیگران صحبت کنید متوجه مشکلات ریز و درشت اونا میشید و میفهمید که دیگران هم مشکلاتی دارن و

    یاد میگیرید که چطور با این مشکلات برخورد کرده و اونو حل کرده ان ...

    اینکه دیگران در اتفاقات گذشته شما چقدر نقش دارن چیز مهمی نیست ....

    چیزی که بسیار مهمه اینه که بدونید هر اتفاقی که در زندگی شما میفته برای رشد و تکامل شماست

    شما صرفا" برای اینکه فردی خوشبخت باشید نیاز ندارید که همیشه اتفاقات خوب در زندگیتون بیفته ...

    همینکه بتونید برای مشکلات رخ داده راه حل هایی رو پیدا کنید این خودش خوشبختی و نهایت ارامش رو به همراه داره

    در مواقع ناراحتی از نوشتن کمک بگیرید تا بتونید ذهن اشفته خودت رو ارام کنی و بعد بخونی و بعد از خوندن پاره کنی و دور بریزی

    روابط اجتماعی خودت رو بیشتر کن نه اینکه وابسته و معتاد انسانها بشی همینکه باهاشون باشی کافیه ... چون شمارو از انزوا خارج میکنه

    ورزش کردن یادگیری یک هنر و حرفه و یا یک زبان خارجی میتونه سطح اعتماد به نفس شمارو افزایش بده
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  14. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی مزخرف من

    مرسی farokh از جوابت
    تچکر

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی مزخرف من

    درود اميدوارم به يك جمع بندي و نتيجه كلي و جوابت رسيده باشي دوست عزيز پس بياد داشته باشيم نه درگذشته و نه درآينده غوطه ور نباشيم حال مهمتره - گذشته افسوس ميتونه باشه - آينده حسرت و ترس و استرس= زمان حال را درياب براتون بهترينها رو آ رزو مندم ياحق

  17. 2 کاربران زیر از Dr . Security بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد