سلام
مهدی هستم، کلاس دوم دبیرستان رشته ی ریاضی که غرض از مزاحمت : من رکورد باختن دارم، ان قد باختم که باختنو بردم
یه بندا خدا(_) : هدف داری؟
من(+) : معلومه
_برنامه ریزی؟
+خیلی داشتم اما بیخیالش شدم
_انگیزه؟
+ از لغت نامه ی دفترم گم شده، یکی ورش داشتو رفت
_ جدی؟ خب کی؟
+ نمی دونم! شاید کامپیوتر و گوشی و موزیک و بلوغ چیزی و بلوغ فکری و ...
_مشکل روحی روانی ام داری؟ رفیق داری؟
+ اصولا نه! یه آدم شوخ و باحالم که اصولا هرکی دوست داره باهام دوست شه و دوستای زیادی دارم و یه اکیپ داریم که خیلی دوس دارن توش باشن! رفیقامم نا باب نیستن! یکیشونم عین خودمه که شاگرد زرنگ بوده از 19.84 بوده الآن معدل 18 شده! البته ترم دوم که 16 رو شاخشه! این مشکل خیلی از ماهاست
_اعتیادم داری؟
+از چشام معلوم نی؟
_خاک تو سرت پسر تو واقعا...
+اوه بابا چرا تند میری منحرف! اعتیاد دارم به pc و موبایلو اینا دیگه!
_خب پرو نشو خودت تعریف کن! بگو بینم چند چندیم؟
+نتیجه؟ بیا فوتبال بزنیم من برزیل و تو آلمان! هفتا! اینم نتیجه
_شیرین بازی در نیار! بگو تعریف کن واسم
+ خب بریم
یه پسرِ خیلی خوب و درس خون بودم و همیشه شاگرد اول! الآنم آدم حسابش نمیکنم ولی این نیشخندایی که وقتی منو میبینه میزنه خیلی رو مخه یهویی دیدی زدم فکشو آوردم پایین! خب می گفتم : همه چی آروم بود مثل فیلم ایرانی! همیشه برنده بودم انگاری فیلم هندیه اون موقع هم یه زره مصرف میکردم ولی رفته رفته روم تاثیر گذاشت و بارها باهاش خدافظی کردم و دوباره به آغوش گرمش برگشتم! کامپیوترمو . گوشیمو میگم!
راه برگشتو گم کردمو نتونستم به روال عادی برگردم این قضیه پدرِ بیارمو پیر کرد! مامانمو اشکشو در آورد خلاصه هر روز بد تر از دیروز تا اینکه امروزم هنوز همونم و در خدمت شمام با کلی هدف و برنامه ریزی و استعداد اما این انگیزه خیلی کمه! اصلا وقتی میخوام درس بخونم یه چیزی میاد به کودک درونم میگه برو کامپیوتر بازی کن بعدا میخونی! برو لعنتی برووووو! دیگه این بی انگیزگی و اعتیاد تا حدیه که درسم تو مخم نمیره چون فکرم اصلا تو اون نی!
ممنون میشم کمکم کنید البته امید من به نجات در حد معجزست