سرد شدن رابطه دوستی

[.mary.]

سلام دوستان ، مدت 8 ماهه که توی محیط کارم با یه آقایی آشنا شدم من 22 سالمه ایشون 23
اوایل رابطه ایشون خیلی مشتاق تر و هیجانی تر از من بود و به هر بهانه ای دنبال جلب توجه من بود منم با توجه به این وضع رفته رفته علاقم بهش بیشتر شد تا اینکه عاشقش شدم
الانم خیلی باهام سرد نشده هنوزم باهم قرار میزاریم همو مبینیم درطول روزدر تماسیم از نگاهاش و رفتاراش میفهمم دوستم داره اما احساس میکنم دیگه اون شور و شوق اول رابطه رو نداره ! حالاکه خیلی عاشقش شدم خیلی برام سخته قبلا در هفته 4 روزشو باهم بودیم حالا 1 روز شایدم اصن پیش نیاد همو ببینیم ! من این شرایطو و این مسئاله سرد شدن رابطه رو باهاش در میون نزاشتم چون فکر میکنم اگه بگم ممکنه فکر کنه بهش احتیاج دارم شاید نتیجه عکس بده
لطفا راهنماییم کنید چرا اینطوری شده رابطم؟ این طبیعیه یا نه؟ اگه درست فکر میکنم راه جلوگیریش چیه ؟

[Taghi Titan]

محل کارتون چجور جاییه؟

خانمای دیگه ای هم داره؟

[.mary.]

نه یه کار مربوط به خودرو، چطور؟

[Taghi Titan]

گفتم شاید تحت تاثیر اون یکیا قرار گرفته باشه .

چیزی از خودت یا مشکلاتت بهش نگفتی؟ هر چیزی که باعث سردشدنش بشه

[.mary.]

نه اصلا اینطور آدمی نیس میشناسمش ما خیلی صمیمی هستیم همه چیزو همون اول بهم گفتیم
الان یه 2 ماهی هست که این روند نزولی تو رابطمون وارد شده ،شاید اون رفتارو کارهای اوا رابطش توقع منو برده بالا ولی آخه اینجورییم نمیشه که

[Taghi Titan]

رابطه قبلی با کسی نداشتی؟

که ایشون بدونه ؟

[.mary.]

چرا طبیته همه دارن خودشم داشته ، ولی میدونه که از رابطه ما خیلی روابطم سطحی تر بودن و زودگذر، همون اول رابطه بهش گفتم

[Taghi Titan]

خوب پس مشکل بر میگرده به ایشون

چند تا مورد هست .

یکی اینکه مشکلاتی تو زندگیش داره ( در این برهه ( یکی دوماهه ) )که فکر و ذکرش و تمام مشغله فکریش اونه .

دومیش اینه میخاد رابطرو تموم کنه ( اینو از رو تجربه دارم میگم ( زود قضاوت نکن )) .

سومی و چهارمی و بقیش هم برمیگرده به اینکه تو فکر ایشون چی میگذره

اگر رابطتون خوب هستش ( با توجه به اینکه گفتین خوب اما نه مثل قبل ) همینجور ادامه بدین تا ببینید چی پیش میاد.

در ضمن اینم بگم که شما خیلی حساسید . یه زمانی چون 4 بار در هفته همو میدید دلیل نمیشه همون روند ادامه پیدا کنه .

پ . ن : سعی کن خودتو وابسته نکنی که همچین مواقعی مشغله فکری و یا روحی پیدا نکنی .

[.mary.]

من حساسم اما منطقی هم هستم میدونم بلاخره آدما هرچقد هم همو دوست داشته باشن بازم از یه جایی به بعد رابطه شکل عقلانیتری به خودش میگیره ، چند وقت پیش خواستم باهاش تموم کنم بابت همین رفتاراش ناراحت بودم اما چیز دیگه ای رو بهونه کردم ،خیلی ناراحت شد گفت که آدم مسئولیت پذیریه و کارش اجازه نمیده وقت زیادی برای تفریح داشته باشه عذر خواهی کرد گفت هیچوقت فراموشم نمیکنه دوستم داره و.. تا اینکه بعد یه مدت دلم براش تنگ شد دوباره بهم برگشتیم
من تا حالا صراحتا باهاش مسئله اینکه احساس میکنم سرد شدیمو در میون نزاشتم ، به علتی که قبلا گفتم
حالا به نظرتون بهش بگم یا نه ؟ مرسی از راهنماییتون لطف کردید

[Taghi Titan]

خوب دلتون تنگ شد و با هم دوباره دوست شدید

این برگشتن از جانب شما بود؟

[.mary.]

آره از طرف من بود

[e.v]

اوایل رابطه ایشون خیلی مشتاق تر و هیجانی تر از من بود و به هر بهانه ای دنبال جلب توجه من بود منم با توجه به این وضع رفته رفته علاقم بهش بیشتر شد تا اینکه عاشقش شدم
الانم خیلی باهام سرد نشده هنوزم باهم قرار میزاریم همو مبینیم درطول روزدر تماسیم از نگاهاش و رفتاراش میفهمم دوستم داره اما احساس میکنم دیگه اون شور و شوق اول رابطه رو نداره ! حالاکه خیلی عاشقش شدم خیلی برام سخته قبلا در هفته 4 روزشو باهم بودیم حالا 1 روز شایدم اصن پیش نیاد همو ببینیم ! من این شرایطو و این مسئاله سرد شدن رابطه رو باهاش در میون نزاشتم چون فکر میکنم اگه بگم ممکنه فکر کنه بهش احتیاج دارم شاید نتیجه عکس بده
لطفا راهنماییم کنید چرا اینطوری شده رابطم؟ این طبیعیه یا نه؟ اگه درست فکر میکنم راه جلوگیریش چیه ؟

سلام
خوش اومدی
نمی تونم بهت راه کار دقیق بدم چون شرایط شما رو نمیدونم و اطلاعاتم کافی نیست، ولی سعی می کنم مسئله رو برات شفاف تر کنم:
ببین مرد یعنی نیاز و زن یعنی ناز، اوایل آشنایی مرد سعی می کنه نیازش رو که همون توجه زن هستش رو بدست بیاره و وقتی هم که تونست اونوقت دیگه مثل قبل هیجان نداره و اتفاقا همون موقع که زن باید نازش خریدار داشته باشه دیگه از اون هیجانات قبلی زیاد اثری نیست.
البته خوشبختانه مرد نیاز هاش فقط به اینجا ختم نمیشه اما زن باید توجه داشته باشه که ذره ذره نیاز های مرد رو برطرف کنه، اشتباهی که خیلی از خانوم ها (و بعضا آقایون) دچارش میشن اینه که وقتی عاشق شدن تمام محبتشون رو نثار طرف میکنن طوری که ممکنه طرف این همه محبت رو نتونه هضم کنه و از رابطه بیرون بره.

پ.ن:
بنظرم تو روابط دوست پسر و دوست دختری چون تعهدی وجود نداره نباید رابطه رو عمیق کرد، اگه رابطه به قصد آشنایی برای ازدواجه باید تو چند ماه خواستگاری انجام شه غیر اون یه جور ریسک احساسیه و خارج از بحث جنسیت کسی بیشتر آسیب می خوره که احساسی تر باشه.

[Taghi Titan]

خوب شما داری فداکاری میکنی . (البته نمیگم بده )

اما گفتین که اگر بفهمه که بهش احتیاج داری نتیجه عکس بده و بقیه ماجرا .خوب مطمینا اونم فهمیده که بهش احتیاج دارین .

به نظرم خودتو روی زمین هوا قرار نده ازش بپرس حتی اگر نتیجه عکس بده حداقل تکلیف خودتو میدونی

اما بازم میگم یه مقدار صبر کن الانم مطرح نکن شاید زیادی حساس شدی و توقعت رفته بالا (اونم بخاطر قرارای زیاد اوایل دوستیت )

فقط یه سوال یه جا گفتین که کات کردین . خیلی راحت گفت خدافظ و فراموشت نمیکنم و تمام ؟

[.mary.]

آره خودم هم تقریبا با شما همنظرم الان که دیگه رابطه عمیق شده حالا از این به بعد باید چیکار کنم چطور رفتار کنم که خیلی علاقم بهش اگزجره نشه ؟ چطوری اونو وابسته کنم؟

[.mary.]

آره قبول کرد اینم برام ناراحت کننده بود اما اونم خیلی ناراحت شده بود و من با لحنی بهش گفتم که غرورش اجازه نمیداد قبول نکنه من زود بهش برگشتم شاید اگه یکم دیگه صبر میکردم خودش برمیگشت

[PARVIZ]

سلام .من کارمندم مثل شما یه دختری اومد همکارمون شده من توجه بهش نکردم ولی اون خودشو بهم نزدیک کرد ولی من اوایل خیلی عاشقش نشده بودم وقتی من عاشقش شدم اون کم میل بود دل سرد شد بعد ال 2 ماه از زندگیم رفته دو با ر برگشت باز رفت

[e.v]

آره خودم هم تقریبا با شما همنظرم الان که دیگه رابطه عمیق شده حالا از این به بعد باید چیکار کنم چطور رفتار کنم که خیلی علاقم بهش اگزجره نشه ؟ چطوری اونو وابسته کنم؟

نمیدونم چی بگم، چون واقعا نمی دونم الان بینتون چی وضعیتیه...
باید بفهمی هدفش از ارتباط با تو چی بوده، ازدواج، دوستی یا....؟
من اگه به جای تو بودم باهاش کاملا در این باره با کنترل احساسات صحبت می کردم، تا بفهمم دلیل این رفتار ها چیه! اگه دست دست کنی هزار تا فکر و خیال ربط و بی ربط بسراغت میاد که باعث شک و تردید و درنتیجه احساس سردرگمی میشه. باید زودتر حقیقت رو بفهمی تا تکلیفت مشخص شه. شاید دونستن بعضی حقایق برات ترسناک باشه ولی اقدام کن.

[.mary.]

مرسی دوستان راهنماییهاتون برام راهگشا بود

[پریماه.]

تو 8 ماه هیچ پسری رو نمیشه شناختت