همسرم کارمند دانشگاه است وبعدازهشت سال زندگی وباوجوددخترسه ساله ام بارهابارهابه من خیانت کرده قبل از بچه دارشدنم بخاطر این موضوع دوباردست به خودکشی زدم ولی حالا باوجود بچه ام نه ادامه زندگی برایم مقدوراست نه جدایی البته شوهرم راضی به جدایی نمیشه بریدمهرگذشتی درزندگیم کردم ولی وابستگی بیش از حدمن به همسرم باعث میشه که ازخیانتش بیشتر عذاب بکشم
وابستگی زیاد به همسرتون شمارو نسبت به کارهای ایشون حساس کرده ...نوشته اصلی توسط sayeh98
شاید اون چیزی که تصور میکنید وجود نداشته باشه
به هر حال اول باید مطمئن باشید بعد تصمیم گیری کنید ...
گاهی صحبت کردن به یک دانشجو هم برای شما مصداق خیانت داره پس بهتره در این مورد اول با همسرتون صحبت کنید
و بعد با مشاوری مجرب در مورد حساسیت های خودتون مشورتی داشته باشید
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید 021-22354282
خـــــدانـگهــــــدار
نه حساسیت من نبوده هردفعه که متوجه خیانت شدم همسرم هم این موضوع را قبول کرده وبعاازعذرخواهی ودعوامسایل دیگه دوباره این اتفاق افتاده دیگه نمیتونم به حرف همسرم اعتمادکنم هرروزرابانگرانی ودلواپسی میگذرانم همسرم میگه چت کردن وبادیگران بودن برام عادت شده توروهم دوست دارم ولی من نمیتونم این وضع روتحمل کنم
چه استدلال مزخرفی.احمقاه نه تر ازاین باورم هست مگه؟چون مرده مجازه که هم هر کاری دلش میخواد بکنه هم زنشو دوست داشته باشه؟
سلام
غیر مستقیم تغییرشون بدید
سعی کنید به یک همسر تمام عیار تبدیل بشید
اطلاعاتتون رو در این زمینه بالا ببرید
برای یک دوره مثلا یک ساله یا کمی کمتر کنید
حتی اگر ایشون عادت کرده باشه تغییر می کنه چون احساس بی نیازی از ارتباط با دگران خواهد کرد
و زمانشون رو صرف مسایل بهتری خواهند کرد
با رفتار یا اعمالتون باهاش حرف بزنید تغییرمی کنن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟