نوشته اصلی توسط
farnazstry
سلام دوستان گل واقعا کم آوردم
چهارسال کسی تو زندگیم بود از خودم کوچیکتر بود شرایطش ایده آل نبود کلی درد زحمت به جایی رسید ازم خواستگاری کرد گفتم نه نه عقلانی بود بعدش پشیمون شدم فهمیدم عاشقش شدم پنج ماه جنگ تمام عیار داشتم چون نخواستم پیش دلم شرمنده باشم حسرتی نباشه من دختر مستقلی ام این مسائل از پا درم نمی آورد اما چون اولین رابطه ام بود داغون شدم خاطراتش روانیم کرد همه چیز تو یک رابطه احساسی خودتون میدونید چیا هست ************ نبود اما عشق بازی وچیزای دیگه هرکاری فکرش بکنید کردم از نوشتن دردودلام برای خودم تا شش ماه دورانش بگذره کادوهاش دوربریزم وهرراه کاری که برای شکست عشقی باید انجام شود ولی طاقت نمی آوردم هی بهش اس امس اس زنگ اونم تا تونست لهم کرد خوردم کرد سال جدید قرار بود زندگیم عوض کنم قرار بود بدون اون باشه واقعا دیگه نمیدونم باید چی کار کنم سنم هم نوجوونی نیست که بخوام ناپخته برخورد کنم 26 سالمه ترسیدم ونه گفتم از نظر اعتقادی خیلی باید تغییر میکردم وخانوادم مخالف چون کوچیکتربود تنهایی کم بیارم تو زندگی وعقلم تو این چهار سال خیلی تلاش کرد تمومش کنه میدونست تهش این میشه ولی پسره نذاشت التماس خواش درخواست اینکه همچین آدمی با ادعای عاشقی با یک نه ول کرد رفت وخواهش های من برای بازگشتش چنج ماه فقط خوردم کرد خودش داغون کننده تر بود میترسم وارد رابطه شم فقط برای فراموش کردن اون وهمه زندگیم بشه مرور خاطرات دیگه کم اوردم خواهشا کمکم کنید