نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: فکر میکنم همه از دستم ناراحت هستند

1162
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14440
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post فکر میکنم همه از دستم ناراحت هستند

    همیشه فکر میکنم همه از دست من ناراحت هستن . بخصوص مادرم
    من مردی 34 ساله هستم که تقریبا سه ساله ازدواج کردم و با همسرم مشکلی ندارم
    مشکل اصلی مادر خودم هست که همیشه میخواد ناراحتیشو به من نشون بده
    با اینکه مطمئن هستم کاری نکردم ولی نمیدونم چرا همش عذاب وجدان دارم چرا ازم ناراحت هست و میخوام برم از دلش در بیارم
    نمیدونم چکار کنم ،؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتماد به نفس

    میشه از رفتارای مادرتون چند تا مثال بیارید
    یکم موضوعو بازترش کنید

  3. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    e.v

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14440
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتماد به نفس

    اول باید بگم من یک پسر هستم و چهار خواهر دارم ، بچه چهارم خانواده هستم ، خواهرام همگی در خانواده پدرم ازدواج کردن ولی من و همسرم هیچ نسبتی با هم نداریم
    روزهای اول ازدواجمون با خانواده همسرم خیلی مشکل داشتم ( البته با همسرم هیچوقت مشکلی نداشتم و اونهم نداشته )
    یکبار با خانواده همسرم بحثمون شد ( حتی خانومم و اقوام همسرم به من حق دادند ) که تقریبا شش ماه ، من با خانواده همسرم هیچگونه رفت و آمدی نداشتیم تا اینکه خانواده همسرم برای عذرخواهی خونه ما اومدن و قضیه تمام شد
    بعد از این قضیه خانواده من توقع دارن من همچنان با خونواده همسرم فاصله داشته باشم و از اینکه بهشون نزدیک بشم همیشه در حال هشدار به من هستن
    بخاطر همین ما تصمیم گرفتیم از رفت و آمدهامون به هیچکدوم از خانواده ها نگیم که البته بهتر شده برامون

    حالا رفتارهای مادرم ((( خیلی روی حرف حساس هست جوری که هر حرفی بزنم منتظر ناراحتی مادرم هستم و اعتماد به نفسمو از دست دادم مثلا روز سیزده فروردین گفتم اگر داییم رفته بود بیرون ما هم دوست داشتیم با اون بیرون بریم الان خیلی ناراحته و میگه جلوی فلان فامیل به من توهین کردی حالا همه میگن دوست نداشته با ما بیاد بیرون و کلی گله میکنه و حتی مریض میشه ، دیگه جواب تلفنامو درست نمیده و سریع کم محل میکنه

    مثلا از طریقه لباس پوشیدن زنم ایراد میگیرن ( هم پدرم و هم مادرم ) با اینکه لباس همسرم از نظر من موردی نداره ،( خانواده پدرم نسبتا مذهبی هستن و مادرم هم بیشتر شبیه خانواده پدرم شده ) با این حال سعی می کنم تا اندازه ای به دلشون راه بیام ، زنمم همراهیم میکنه ، زنم لباساش کوتاه بود بخاطر من لباساش بلند شده تا زیر باسن حالا میگن لباساش تنگه و اگر بگم من مشکلی ندارم بدشون میاد بخصوص مادرم که بازهم قهر و .... همیشه هم میگه ما یه چیزی میدونیم و تجربه داریم و ما وظیفمون هست بهت بگیم دوست داری انجام بده یا نده ، ولی اگر انجام ندم مواخذه میشم

    مثلا از غذا پختن همسرم ایراد میگیرن که چرا فلان غذا رو گذاشته در حالیکه همسرم شاید ساعتها وقت صرف طراحی غذاش میکنه تا بدونه چقدر براشون مهمن
    یا اینکه ایراد میگیره اگر من تو خونه کمک همسرم کنم در حالیکه ما هردو شاغل هستیم و این باعث شده ما نگیم تو خونمون چی میگذره
    اینها بخشی از فکرهای من بود
    اینارو گفتم چون خیلی فکرم مشغوله و دوست نداریم ( من و همسرم ) به دروغ گفتن عادت کنیم ( مخفی کاری کنیم )
    همیشه از نحوه رفتار مادرم دلهره دارم

    مثلا گاهی اوقات میگه فلانی گفته چرا عروس و دامادت عید همراهت نیستن یا فلانی گفته زنت تو خیابون بوده عینک آفتابیش وسط سرش بوده و میخوان بهم بفهمونن حجاب زنم خوب نبوده در حالیکه من از پوشش زنم خیالم راحته و چیز مخفی باهم نداریم
    هفته ای دو سه بار بهشون خودم سر میزدم ولی دیدم هرچی بیشتر میرم میگن کمه و گلگیشون بیشتر الان هفته ای یکبار خودم بهشون سر میزنم بدون همسرم
    اگر یکساعت بشینم میگن چرا دوساعت ننشستی ، اگر دوساعت بشینم میگن چرا سه ساعت ننشستی
    توضیح بیشتری خواستید میگم
    ممنون میشم پاسخمو بدین
    ویرایش توسط mohamadzarei : 04-07-2015 در ساعت 08:33 PM

  5. 2 کاربران زیر از mohamadzarei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اعتماد به نفس

    چه تحملی داره خانومتون
    خدا صبرش بده
    هر کی دیگه بود به جرم قتل پدر و مادر شوهر زندان بود الان

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتماد به نفس

    شاید این رفتارای مادرتون به خاطر حسادتای زنانست
    شایدم از سر دوست داشتنه مثلا حس میکنن که تنها پسرشون زندگی خوبی نداره یا خیالشون از بابت خانمتون راحت نیست
    به نظر من این مشکلو خانمتون باید حل کنن
    باید به مادرتون این اطمینانو بدن که اولا به قدر کافی حواسشون به شما و زندگی مشترکتون هست
    دوما قرار نیست بین و شما و مادرتون باشن و رابطه ی شما و مادرتون بعد ازینم میتونه خو ب باشه
    در مورد حجاب خانمتونم بهتره یکم قاطع تر باشید
    چون خانمتون هیچوقت نمیتونه همونی باشه که خانوادتون انتظار دارن
    یه بار برای همیشه قاطعانه بگین که هیچ وقت اجازه نمیدین خانمتون طرز لباس پوشیدشو عوض کنه چون همینجوری
    انتخابش کردین و دوسش دارین



  8. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamadzarei نمایش پست ها
    همیشه فکر میکنم همه از دست من ناراحت هستن . بخصوص مادرم
    من مردی 34 ساله هستم که تقریبا سه ساله ازدواج کردم و با همسرم مشکلی ندارم
    مشکل اصلی مادر خودم هست که همیشه میخواد ناراحتیشو به من نشون بده
    با اینکه مطمئن هستم کاری نکردم ولی نمیدونم چرا همش عذاب وجدان دارم چرا ازم ناراحت هست و میخوام برم از دلش در بیارم
    نمیدونم چکار کنم ،؟
    شما مدت زیادی با مادرتون زندگی کردید و در این حالت ماردتون نسبت به شما مهرطلب شده

    ازدواج شما این تفکر رو به وجود اورده که ممکنه نسبت به ایشون بی اهمیت شوید پس بهتره در این مورد برای همسرتون هم توضیحاتی بدید

    تا در جریان گاها" رفتارهای شما نسبت به مادرتون باشه

    به مرور این حالت از بین میره چون به اقتضای این سنین پدر و مادر احساس تنهایی کرده و دوست دارن فرزندانشون بهشون توجه زیادی کنن

  10. 2 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14440
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتماد به نفس

    سلام ، اگر پیامای قبلیمو خونده باشید ، به مشکل اصلی من پی میبرید ، من هنوز با همون مشکلات دست به گریبان هستم خانوادم ازم توقع دارن از استقلالم بگذرم و مطیع اونها باشم که برای من قابل قبول نیست ، به همین خاطر تازگی به یکی از خواهرام پیغام دادن که پس از مرگم به محمد نگید سر خاکمم بیاد و اصلا نمیبخشمش ، و کلی هم از رفتارهای من و همسرم انتقاد کردن ، هرچی هم به چیزایی که اونها میگن فکر می کنم ایرادی توش پیدا نمیکنم
    مثلا میگن زنت اهل زندگی نیست ولی من میبینم زنم از خیلی از ضروریات خودش هم میگذره ، یا اینکه میگن تو حسابت و پولت دست زنت هست و هیچ اختیاری نداری در حالی که اصلا چنین چیزی نیست و یا میگن با فلان کس رفت و آمد نکن ، فلان جا نرید و فلان چیو بخورید یا نخورید و خیلی چیزای دیگه
    خودم باهاشون قرار گذاشتم پنج شنبه به همراه پدر و مادرم و کلیه خواهرام و خونوادشون به سفر بریم که پس از اینکه دیدم به خواهرم پیغام داده منصرف شدم و بهشونم گفتم که نمیایم و از اونروز ( یک شنبه ) سعی کردم تماس روزانه نگیرم
    ولی همش تو فکر اینم که ما اشتباهی زندگی نمیکنیم
    حالا نمیدونم با این رفتاراشون چکار کنم

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14440
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتماد به نفس

    دو روزه از فکر اینکه چرا این حرفو زده ، خواب و خوراک ندارم
    احساس میکنم میخوان بزور مطیعشون بشم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-04-2019, 05:20 PM
  3. خواستگار سوءاستفاده‌گر و خسيس!
    توسط ninamoon در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2017, 11:40 AM
  4. خواسته نامشروع خواستگار
    توسط samira@fo در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 05-15-2016, 11:58 PM
  5. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد