روزی کارمندان اداره ای که مدیرش به تازگی عوض شده بود، وقتی به محل کارشان رسیدند ،
با پارچه ای سیاه بر سر در اداره و اعلامیه ای روبی تابلو اعلانات با مضمون زیر مواجه شدند:
((با عرض تسلیت ، دیشب ، فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود ، در گذشت.
از تمامی همکارات گرامی تقاضا میشود برای شرکت در مراسم تشییع جنازه و تدفین نامبرده ،
راس ساعت 9 صبح در سالن اجتماعات حضور به هم رسانند))
کارمندان از شنیدن خبر مرگ یکی از همکارانشان ، ناراحت شدند.هر هسی از دیگری می پرسید:
چه کسی مرده استکه نامش را درج نکرده اند؟چه کسی مانع پیشرفت ما بود؟
اما هیچ کس اطلاعی نداشت و همه منتظر بودند ساعت 9 در سالن باز شود و او را ببینند.
لحظه ی موعود فرا رسید و کارمندان یکی یکی وارد سالن شدند .هیجان ، ناراحتی و اشتیاق دیدن
مقصر اصلی هر لحظه بیشتر می شد.جمعیت موج می زد ولی همه در بهت و اضطراب بودند.
راس ساعت 9 درب سالن باز شد .گوینده با عرض تسلیت دوباره اعلام کرد:
همکاران عزیز لطفا به نوبت بالای سر تابوت حاضر شوید و برای آخرین بار با او وداع کنید.
همه به صف شدند و هر کارمندی سعی میکرد نفر اول صف باشد.وقتی کارمندان منظم و به صف شدند.
یکی یکی خود را به بالای تابوت رساندند و داخلش را نگاه کردند، خشکشان زد و زبانشان از تعجب بند آمد.
مدیر جدید اداره آینه ای داخل تابوت گذاشته بود و هر کسی به درون آن نگاه میکرد ،
تصویر خودش را میدید و نوشته ی کنار آن با این عبارت:
تنها یک نفر در این دنیا می تواند مانع پیشرفت تو شود و آن ، خود تو هستی.
مشاور و دوست عزیزم ، شما تنها کسی هستید که می توانید مانع پیشرفت خودتان شوید و تنها کسی هستید که می توانید خودتان را به اوج موفقیت برسانید.
شاید بگویید نقش عوال بیرونی چیست؟
بله ما منکر آن نمی شویم اما این شما هستید که باید بر آن ها غلبه کنید .شما باید از درون تغییر کنید .
شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید.
دنیا همچون آینه ، انعکاس افکارتان را به شما بر میگرداند.اگر افکارتان را تغییر دهید ، بی شک ، زندگی روی خوش به شما نشان خواهد داد.
با احترام
مهدیان