نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: ترس از دست دادن دارم

1572
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14270
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از دست دادن دارم

    سلام دوستان...من مشكلى ترس از دست دادن دارم..من مادرمو يازده ساله از دست دادم...و كلا توى هر رابطه ى هم كه باشم همش فكر منفى دارم كه من الان حرفى زدم كارى ى كردم از من خوشش نمياد ميزاره ميره...الان توى رابطه ى شناخت ازدواج هستم و همينطورم فك ميكنم الان ميزاره ميره حتما زشتم يا كاره بدى كردم..البته توى روابط گزشته هم اين موضوع واسم پيش اومد كه بي دليل رفتن ولى خوب اونا دنبال چيزه ديگه بودن نه ازدواج..مثلا الان دارم به دوماه ديگه فك ميكنم يهو فكرا منفى ميكنم و ميگم واى من تنهام چون حتما اين رابطه هم تموم ميشه و به ازدواج نميرسه(با اينكه اون اقا از من خيلى خوشش مياد و مشكلى هم نداريم)باورم نميشه تا اونجا ها پيش بريم و ميگم ميخوره بهم....من عروس بشم!!!!!!!!!مگه ميشه!!!!!!از من خوشش مياد!!!!!!!!!!ته دلم همش خاليه و نا اميدى و اينده ى تيره.....بهش وابسته نيستم وگريه زارى هم نميكنم ولى كلا احساس ميكنم اينم ميره و اينده ى روشن دونفره رو واقعا براى خودم محال ميدونم..همش فكره منفى همش استرس و نگرانى..مثلا فك ميكنم تا اخره عمر تنهام ..با اينكه مستقلم و بسته به كسي نيستم ولى از نظره احساسي و زندگى مشترك ميگم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از دست دادن دارم

    اينو قبول داري ادم از هرچي بترسه بدتر سرش مياد؟ ميدوني چرا؟ يكي از دلايلش اينه ظاطراب وافكا رمنفيش بر ادم مستول يميشه ونبايد اون راهو بره يااون كارونگنه برعكس ناخواسته انجام ودچارش ميشه حالا فرض كن تو ترس از اينده داري وئميترسي مثلا من باهاتم تركت كنم تو هي واكنش نشون ميدي منم هرچي بيام جلو تو يفكر منفي وسردي وبرات غير قابل باوره من دوست دارم وسرد بشي وطرف مقابلت ببينه دچار اين هراس وعملي مسلما فاصله ميگيره ويمره وساير مواردم صدق ميكنه سعي كنيد درزمان حال زندگي كنيد ن گذشته ن اينده چون هردو حسرتن دوست عزيز همين ترس واظطراب باعث بوجود اومدن افكار منفيتون ميشه واعمالي ك نبايد انجام داده بشه ميشه ناخوداگاه-منطقه کوچکی از مغز به نام « هابِنولا » نقش بسیار مهمی در احساس ترس از آینده دارد؛
    محققان گفتند: هابِنولا مشکلی نیست که به خودی خود بوجود آمده باشد به جز زمانی که بیش فعالی وجود دارد و می‌تواند به توسعه برخی از علائم افسردگی و اختلال اضطرابی کمک کند، به آن معنی است که این منطقه کوچک از مغز ممکن است توسعه روش‌های درمانی را هدف قرار دهد
    اين مقاله برات مفيده

    ترس از آینده از کجا می یاید و چطور می شود بر آن غلبه کرد؟

    «موفق می شوم؟»، «آینده چه می شود؟»، «اگر تا آخر عمر تنها بمانم چه؟» اینها سوالاتی است که همه ما بارها در تنهایی به آن اندیشیده ایم. در وجود هر انسانی، ترسی از آنچه در آینده رخ خواهد داد ریشه دوانده است. اگر چه این ترس به عنوان تجربه ای هستی شناسانه در بین انسان ها مشترک است و نمی توان آن را به کلی از زندگی حذف کرد. شناخت علل این پدیده و راه کارهای کنترل و کاهش آن به ما کمک می کند از تبدیل این ترس طبیعی به افسردگی و اضطراب مزمن جلوگیری کنیم و حتی از آن به عنوان فرصتی برای معنا بخشی بیشتر به زندگی مان بهره ببریم.



    چرا از آینده می ترسیم؟

    • ترس از ناشناخته ها: همیشه از آنچه نمی شناسیم می ترسیم و آینده سرشار از ناشناخته ها و اتفاقات غیرقابل پیش بینی است. صرف نظر از بعد عمومی و همیشگی این نگرانی، تغییر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، وضعیت زندگی خصوصی و خصوصیات شخصیتی مان نیز بر میزان این ترس تاثیرگذار است.
    • ترس از تنهایی: این موضوع یکی از عمیق ترین نگرانی های مشترک انسان هاست. حتی در زمانی که خانواده ای مستحکم و شبکه کارآمد و صمیمی ای از دوستان در کنار ما هستند، نگرانی از دست دادن آنها، گاه و بی گاه آزارمان می دهد.
    به طور طبیعی در شرایطی مانند بیماری شدید یا مرگ یکی از اعضای خانواده، قطع رابطه با دوستان، طلاق، این ترس حالت جدی تری به خود می گیرد.
    افراد مسیرهای گوناگونی را برای فرار از تنهایی امتحان می کنند. ازدواج یکی از این راه هاست. اگر چه یکی از دست آوردهای آن، کاهش ترس از تنهایی، به خصوص در سنین سالمندی است، نمی توان انتظار داشت این نگرانی، به کلی برطرف شود.
    • ترس از شکست: کسب موفقیت، خواه ناخواه، تبدیل به بزرگ ترین هدف زدگی امروزی اکثر انسان ها شده است. در هر مقطع زندگی، موفقیت در عواملی مشخص، جایگاه اجتماعی و به دنبال آن رضایت فردی از خود و زندگی مان را شکل می دهد. شکست های شغلی و تحصیلی همچنین نگرانی درباره شکست هاس عاطفی و طلاق ترس هایی است که زندگی در سال های جوانی را در برمی گیرد.
    • ناتوانی در یافتن معنای زندگی: زندگی بدون هدف، فلسفه و معنای تعریف شده پر از نگرانی است. اگر ندانیم از زندگی چه می خواهیم و خوشبختی مان را در چه چیز خواهیم یافت، آینده در دید ما چیزی جز یک تصویر مبهم و تار نخواهد بود و نتیجه این بلاتکلیفی و نداشتن چشم انداز نگرانی هایی است که در درازمدت تبدیل به اضطراب فراگیر و عمیق می شود.
    هر چه باور ما به آنچه به عنوان معنای زندگی خود برگزیده ایم عمیق تر باشد و خود را بیشتر در مسیر این معنا بیابیم، نگرانی ما از آینده کمتر خواهد بود.
    • ترس از مرگ: بی شک عمیق ترین ترس آدمی، در طی نسل ها و در همه فرهنگ ها ترس از مرگ است. اگر چه شیوه بروز و مصادیق این هراس بسته به نوع و میزان اعتقادات و دین مداری افراد، شرایط اجتماعی و فرهنگی، سن و شخصیت متفاوت است و طیف گسترده ای شامل ترس از نیستی و فنا، گناهکار بودن و عقوبت الهی، دردناک بودن مرگ و حتی ناراحتی و مشکلات نزدیکان پس از مرگ فرد را در بر می گیرد، یک نگرانی بین همه آنها مشترک است؛ «اگر فردا نباشم چه؟» با وجود این که بیشتر ما این ترس را در طول زندگی مان نادیده می گیریم و از فکر کردن درباره آن خودداری می کنیم در زمان هایی مانند از دست دادن یکی از نزدیکان و شرکت در مراسم عزاداری، یا هنگام بیماری سایه آن را بر زندگی خود احساس می کنیم.




    چگونه ترس خود را از آینده کاهش دهیم؟
    1- ترس های مان را بشناسیم و پذیرای آنها باشیم: گام اول در غلبه بر هر مشکلی در محدوده روان آدمی، خودشناسی است. اگر بتوانیم حجاب هایی که بر روی علت ترس های مان افتاده است کنار بزنیم و به علت اصلی هراس مان از آینده، پی ببریم، نیمی از راه را برای کنترل این ترس پیموده ایم. این نکته را نباید فراموش کنیم که روان انسان به طور ناخودآگاه سعی در انکار وجود و علل این ترس دارد و پی بردن به آن و پذیرش این موضوع نیازمند جستجو و تفکر درونی و عمیق است.



    2- تصمیم بگیریم و مسئولیت تصمیم های مان را قبول کنیم: گاهی اوقات، برای فرار از عواقب شکست و سرزنش دیگران، از گرفتن تصمیم های مهم خودداری می کنیم و اجازه می دهیم زندگی مان منفعلانه ادامه پیدا بکند، یا دیگرن به جای مان تصمیم بگیرند. نتیجه این گونه رفتار، بی معنایی و بی انگیزگی در زندگی خواهد بود، که به ترس از آینده دامن خواهد زد. همچنین رفتار منفعلانه به ترس ما از شکست نیز دامن می زند. تجربه کردن ، حتی اگر با شکست همراه باشد، توان ما را رودررویی با آینده مجهول افزایش می دهد.



    3- در هر مرحله و هر یک از اتفاقات زندگی، معنا و فلسفه ای برای خود بیابیم: زندگی همواره جاری و بسیاری از حوادث زندگی اجتناب ناپذیر است. آنچه ما را از غرق شده ای بر امواج به سکان دار کشتی ای در دریا تبدیل می کند، معنایی است که برای زندگی خود برگزیده ایم . منابع سازنده معنا، در هر دوره زندگی و در هر شخص متفاوت است. اما این منابع می بایست به کلیت زندگی ما جهت دهند و بهانه ای برای زیستن و فراتر از آن، برای بهزیستی ما فراهم آورند.



    4- برنامه های کوتاه مدت مان را در راستای اهداف و معنای زندگی مان تنظیم کنیم: اگر چه بیشتر مردن اهداف بلندمدتی را در ذهن خود دارند و از منابع معنای متعددی بهره منداند، کمتر کسی برای رسیدن به این اهداف برنامه ریزی می کند و در تنظیم برنامه های کوتاه مدت خود، اهداف بلندمدتش را در نظر می گیرد. زمانی که هر روز و هر ساعت می دانیم برای چه تلاش می کنیم و قرار است که به کجا برسیم، آینده برای مان روشن خواهد بود، معنای زندگی مان پر رنگ می شود و هر شکست را دست اندازی گذرا در مسیر نیل به اهداف بلندمدت مان خواهیم یافت.



    5- در عین واقع گرایی، مثبت اندیش باشیم: دو چیز ترس از آینده را شدت می بخشد. انکار وضعیت فعلی و ناامیدی از بهبود شرایط در آینده. داشتن برآوردی واقع بینانه از جایگاهی که امروز در آن قرار گرفته ایم، توقعات ما را از آینده تغییر و ترس از شکست را کاهش می دهد. از سوی دیگر نگاهی امیدوارانه و نگرش مثبت راه را بر اضطراب های بی بنیانی که هر روز ما را درگیر خود می کند؛ می بندد. فراموش نکنید این ما هستیم که نگرش های مان را در زیباترین حالتی که می توانیم تصور کنیم، ایجاد کنیم تا ترس از آینده را به زانو درآوریم.






    با هر مشکلی که روبه رو می شدند از آن به عنوان فرصتی برای تلاش بیشتر استفاده می کردند. تفاوت مردم موفق با افراد عادی در این است که جاهایی که همه کم می آورند و ناامید می شوند، آنها با اراده قوی تر ادامه می دهند. آنها همیشه تلاش، مبارزه و آزادی را انتخاب می کنند.





    آیا آخرین باری که می خواستید کاری را انجام دهید اما پشیمان شدید را به یاد دارید؟ چه چیزی مانع از انجام آن شد؟ چه چیزی تصمیم شما را تغییر داد؟ آیا صدای تفکرات درونی شما نبود؟ آیا تاکنون از خود پرسیده اید این ندای درونی کیست یا چیست؟ ترس. ترس تسریع کننده تنبلی است. ترس همیشه به ما می گوید اگر تلاش کنید، امکان شکست شما بیشتر از موفقیت هایتان خواهد بود. ترس به ما تلقین می کند که به جای پذیرفته شدن، طرد می شویم و کاری می کند که دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری انجام ندهیم.



    پائولو کوئیلو در آخرین کتاب خود به نام «الف» می گوید، این شهامت نیست که انسان ها را به موفقیت سوق می دهد، بلکه اراده و عزم راسخ است. او می گوید، اراده به ما کمک می کند تا با تصمیم گیری درست در مسیر تحقق رویاها و اهداف خود گام برداریم.



    اگر به همه مردم موفق سراسر دنیا و تاریخ نگاه کنیم، همچون گاندی، استیو جابز، ماندلا، دونالد ترامپ و ... متوجه می شویم همه آنها در مسیر رسیدن به اهداف خود بسیار شکیبا و بردبار بوده اند و هرگز دست از تلاش نکشیده اند. آنها نیز در این راه با مشکلاتی مواجه بوده اند و هرگز تصور نمی کردند که راهشان بسیار هموار و رسیدن به آرزوهایشان آسان است. بنابراین، با هر مشکلی که روبه رو می شدند از آن به عنوان فرصتی برای تلاش بیشتر استفاده می کردند. تفاوت مردم موفق با افراد عادی در این است که جاهایی که همه کم می آورند و ناامید می شوند، آنها با اراده قوی تر ادامه می دهند. آنها همیشه تلاش، مبارزه و آزادی را انتخاب می کنند.








    1. ترس را حس کنید و به هر قیمتی آن را انجام دهید

    دکتر جفرز می گوید: «برای موفقیت، باید بتوانید جرات و جسارت خود را تقویت کنید و با افکار منفی خود مبارزه کنید.» او همچنین اعتقاد دارد، افراد می توانند با خطر کردن در زندگی خود، استرس هایشان را کاهش دهند. در نتیجه باید گفت، تنها راه غلبه بر ترس، روبه رو شدن با آن است. سعی کنید ترس های خود را کنار بگذارید و کارهایی که در ذهن دارید را انجام دهید.






    2. فراتر از دلیل

    گاهی ما از اصل یک اتفاق آگاه نیستیم و تا زمانیکه آن را پشت سر نگذاشته و به عقب باز نگردیم، نمی توانیم متوجه شویم چرا فردی را ملاقات کرده ایم، قطار را از دست داده ایم یا ... . این موانع ناخواسته و غیر قابل پیش بینی و چنین تاخیرهایی در واقع نوعی توفیق اجباری یا مقدرات گیتی هستند. می توان آنها را سرنوشت نامید اما به خاطر داشته باشید که همیشه برای هر اتفاقی که می افتد، دلیلی وجود دارد. حتی اگر ما دلیل اصلی آن را ندانیم.






    3. خیلی کوچک، خیلی دیر

    برای درک بهتر این آیتم داستانی را از نویسنده مطلب ذکر می کنیم: «8 سال پیش پزشکان تشخیص دادند پدر من رفلاکس دارد. پس از چند سال که معالجه نشد، او تصمیم گرفت تا دوباره پیش پزشک برود. اما دیگر خیلی دیر شده بود زیرا مشخص شد او سرطان پیشرفته کبد دارد و فقط دو ماه زنده خواهد ماند. پس از زمان موعد نیز درگذشت. هنگامی که من و خواهرم کاغذها و وسایل شخصی او را چک می کردیم، با تقاضای ویزا برای بورنو مواجه شدیم. پدر من 35 سال پیش از وطن خود نقل مکان کرده بود و تمایل داشته است به کشورش بازگردد. اما دیگر خیلی دیر شده بود. اگر پدر من سعی می کرد زودتر به پزشک مراجعه کند یا زودتر به وطن خود بازگردد، شاید چنین انتهای تلخی در انتظار او نمی بود.»

    نتیجه این داستان نشان می دهد باید همیشه به دنبال هدف ها رفت و هرگز از آغاز و انجام کارهای مورد علاقه خود نهراسید. اگر دوست دارید مسافرتی بروید، در کلاس زبان ثبت نام کنید یا ... حتما همین امروز فهرستی از تمایلات خود را تهیه و بر اساس آنها برنامه ریزی کنید.





    4. حسرت خوردن

    اگر با افرادی که سنشان از شما بیشتر و تاحدی عاقل تر هستند، صحبت کنید بیشتر آنها می گویند که ما حسرت کارهایی که انجام نداده ایم را می خوریم نه حسرت کارهایی که انجام داده ایم را. اگر همیشه در زندگی امروز و فردا کنید، هرگز به نتیجه دلخواه نخواهید رسید. به یاد داشته باشید که هیچ نتیجه ای منفی نیست. بلکه چیزی است که شما با تجربه ها و لحظات خود می سازید. مرد بزرگی در این رابطه می گوید: «بیشتر ما خود را میان دو سارق زندگی مصلوب می کنیم: حسرت گذشته را خوردن و ترس از آینده.»



    5. پیدا کردن موانع

    چند بار برایتان پیش آمده است که برای انجام ندادن کارهایتان عذر و بهانه آورده اید؟ مثلا، خیلی سخت است، خیلی خسته ام، زمان نداشتم و ... . این بهانه ها برایتان آشنا نیست؟ بیشتر ما درگیر محدودیت های ذهنی خود و امروز و فردا کردن کارها هستیم در حالیکه افرا موفق، حتی وقتی کاری را دوست ندارند نیز از همه زمان خود استفاده می کنند و همه تلاش خود را انجام می دهند. افرا موفق اصولا کارهایی را انجام می دهند که دیگران آنها را سخت و دشوار می نامند. آنها همه خطرات احتمالی را پیش بینی و برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند. خلاقیت، جرات و شهامت دارند. آنها به طور ذاتی موفق و خوش شانس به دنیا نیامده اند، بلکه با اراده، سخت کوشی و نداشتن ترس به موفقیت های خود رسیده اند. آنها به جای پیدا کردن موانع، موقعیت ها را کشف می کنند

  3. 2 کاربران زیر از Dr . Security بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14270
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از دست دادن دارم

    ممنونم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM
  3. چگونگی حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-30-2013, 01:13 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد