ویرایش شد.
ویرایش شد.
ویرایش توسط atrin1 : 12-16-2015 در ساعت 10:41 AM
ویرایش شد.
ویرایش توسط atrin1 : 12-16-2015 در ساعت 10:41 AM
سلام
این همجنس گرایی یه چیز عادیه به خصوص در ایران چرا . . .
چون که وقتی داره شخصیت یه انسان ساخته میشه
به خصوص در دوران بلوغ یه احساس خاصی در افراد به وجود میاد که بدلیل مدارس دخترانه و پسرانه ی جدا
این احساسات به جای این که به جنس مخالف ایجاد بشه مجبورا به همجنس خوده
این احساسات اغلب با گذشت زمان وشناخت پیدا کردن از خود ازبین میره
ولی در بعضی مواقع به دلیل شدت این احساس و تلقین و ادامه ی این کار ها و نزدیکیه هر چه بیشتر به
هم جنس خود به صورت یک عادت و به بعدی از وجود اون فرد تبدیل میشه
ولی بازم قابل درمان هست به جز موارد خاص که مشکل هورمونی یا ژنتیکی دارن
سلام
خانوم atrin1 خیلی تحلیل خوبی انجام دادی، ممنون!
قلمت هم خوب و شفاف بود و حق مطلب رو بدون پیچیدگی ادا کرد.
دقیقا من هم با عامل مخرب بودن رسانه های غربی موافقم، همین موضوع درباره رابطه زن شوهری با افراد خارج از خانواده هم صدق می کنه که به وفور تو شبکه لعنتی فارسی 1 در حال پخشه.
مشکلی که ما داریم اینه که از فرهنگ غربی بدون اینکه بومی سازی کنیم الگو برداری می کنیم!
منم استفاده کردم.دو نمونه هم تو اطراف خودم اتفاق افتاده.
تو باشگاه بدنسازی که میرم یه پسر نوجوانی از من خوشش اومده بود و همش دوست داشت ی کاری برای من انجام بده و من الگوی ایشون بودم.برام فیلمهای اکشن میاورد.بهم لقب آرنولد رو داده بود ....
ما ی داماد داریم که مداح هستش و یکی از دوستان برادرم شیفته صدایه داماد ما شده .و الان چند سالی هست که از هر فرصتی استفاده میکنه تا با داماد ما هم کلام بشه طوری که خواهر من میگه این پسره شده هووی من
دوست عزیز به خاطر عاطفی بودن دخترا در روابط دوستانه گاها" وابستگی هایی به وجود میاد که
برای بعضی از افراد شبهه همجنسگرایی به وجود میاد در صورتی که در اثر علاقه زیاد رخ داده چنین رفتارهایی بروز میکنه
شاید سنتی بودن و فشار محیط تعصبی اطراف عاملی باشه برای که فرد علاقه اش رو به این صورت بروز بده
لزبین ها در همه جوامع وجود دارند. حتی در قبایل دور افتاده و بدوی قلب آفریقا نیز می توان از آنها نشان یافت. اما فاکتورهای محیطی قاطعی وجود دارد که در افزایش و یا کاهش تعداد آنان از جامعه ای به جامعه دیگر دخالت می نماید. بسیار از سر نادانی بر این تصور هستند که همجنسگرایی مختص مردان است به این دلیل که زنان به دلیل نداشتن آلت تناسلی مردانه قادر به ابراز رفتار جنسی به یکدیگر نیستند در حالیکه عنصر روانی و ذهنی در هر رابطه جنسی مهمتر از عوامل فیزیکی و ارگانیکی می باشد. الت جنسی زنانه و مردانه به هیچوجه نقشی در ایجاد ارضای جنسی و ارگاسم ندارد بلکه همه اتفاقات در مغز می افتد. حتی لذت جنسی توسط مغز تولید و احساس می شود نه در اندام جنسی.
بنا بر این ویژگی بدنی شباهت اندام جنسی و یا عدم شباهت آن و به عبارت واضحتر مردانه یا زنانه بودن آلت جنسی ارتباطی به ارضا یا عدم ارضا ندارد . پس بر اساس این مکانیسم مغزی دو همجنس می توانند از بدن یکدیگر به ارضای کامل دست یابند همانگونه که دو ناهمجنس در س.ک.س خود به لذت کامل می رسند.
نمونه های دیگر آن خود ارضایی است که در غیاب شریک جنسی و فقط با تحریک موضعی و خیالپردازی تشفی جنسی صورت می گیرد و یا در س.ک.س با حیوانات شریک جنسی هیچ نمود انسانی نیز نمی تواند داشته باشد اما ارضای جنسی قابلیت دست یافتن را دارد. نتیجه اینکه دو همجنسگرای مونث نیز می توانند در روابط جنسی خود به ارضای کامل دست یابند. با قبول این واقعیت آنگاه ما می توانیم درک درستی از پدیده همجنسگرایی در زنان و مردان داشته باشیم.
جامعه ایرانی و چهار عامل ایجاد کننده این حالت همجنسگرایی:
الف - آغوش همجنس تصویر وهمی و ناخودآگاه آغوش مادری حمایت کننده است : بر اساس این تعریف زنان همجنسگرا در سازمان وهمی خود به دلایل گوناگون اوهامی را پرورش داده اند که هسته اصلی آن جستجوی آغوشی گرم و سرشار از عطوفت و مهربانی و امنیت است. در شرح حال دوران کودکی این زنان سابقه تجربیات ناخوشایند ازدست دادن مادر و یا دوری از آغوش مادر و یا مادران طرد کننده و سرد را بسیار مشاهده می کنیم. چنین تجربیاتی در دوران خردسالی می تواند به ایجاد و یا بازسازی و گسترش سازمانی پیچیده از جریانات وهمی ناخودآگاه منحر شده که در سالیان بعد به کنترل و هدایت رفتارهای فرد در فالب تمایلات ناخودآگاهانه به آغوش وهمی مادر در آغوش سایر همجنسها منجر شود. به عبارت دیگر با پناه بردن به آغوش زنان دیگر و انتخاب ناخودآگاه آغوشهای دیگر احساس امنیت و آرامش ناکام مانده و ارضا نشده دوران خردسالی را بدست می آورد. برای یک لزبین از دست دادن معشوق معادل از دست دادن مادر می باشد و همانند کودکان در فراق مادر به شیون و سوگواری می پردازند.
ب - در دختران همجنسگرا رفتار پدران در دوران طفولیت در ایجاد این تمایلات نقش مهمی ایفا می نماید. شایعترین خصوصیت رفتاری و روانی در پدران این دختران وسواس می باشد. پدران وسواسی و کنترل کننده با رفتارهای آسیب زننده وسواسی خود و با مراقبت بیش از حد و درگیری نامتعارف با دخترانشان ساختار وهمی خاصی را در ناخودآگاهی آنها ایحاد می کنند که با ترس از پدر و در نتیجه ترس از همه مردان در آینده همراه می شود. این اوهام ترسزا از مردان چهارچوبهای رفتاری فرار از مردان و انتخاب تنها گزینه یعنی زنان را میسر می سازد. آغاز گرایشات همجنسگرایی در زنان مصادف با دوران جامعه پذیری آنان یعنی قبل از بلوغ و بلوغ می باشد که برای تمام عمر به همراه آنان باقی می ماند. این یافته با ارزش که ارتباط بسیار قوی میان کنترل افراطی و وسواس در پدران این دختران است می تواند در زمینه پیشگیری از این گرایشات کمک فراوان نماید.
ج - ویژگیهای رفتاری دیگر در پدران این دختران نیز به کرات در بررسی زندگی کودکی آنها وجود دارد. رفتارهایی نظیر مشکلات زناشویی پدران - رفتارهای ضد اجتماعی - ناسازگاری بین والدین - تحقیرهای جنسیتی در فضای روابط خواهر و برادرها و احساس تبعیض - تجربه آغوش مادر در وضعیتهای تحریک کننده جنسی خردسالانه - فضای طردکننده افراطی در خصوص رابطه با جنس مخالف - ترس شدید و طولانی مدت از پدر - نفرت ریشه دار از مردانگی به دلیل شرایط تلقینی محیطی - احساس حقارت و ناتوانی از زنانگی عوامل دیگر در گذشته این دختران می باشد.
د - در حدود نود درصد از این زنان در کودکی خود سابقه تجربه ضربه جنسی داشته اند. این تروما یا ضربه روانی شکلهای گوناگونی می تواند داشته باشد. از سو استفاده ملایم جنسی در محیط خانواده تا تجاوزهای وحشیانه جنسی می تواند متغیر باشد.بسیاری از این دختران این تجربه را در زیر سن شش سالگی بیان می کنند. نتایج پژوهشهای من نشان می دهد بین شدت این ضربه و عوارض آن در بزرگسالی بصورت تمایلات همجنسگرایانه ارتباط بسیار نزدیک و قوی دیده می شود. مکانیسم روانکاوانه اثر این ضربه های روانی به این صورت تبیین می شود که هر ضربه روانی و بدنی در خردسالی به دلیل شرایط حساس مغزی کودکان به شکلی کامل دریافت می شود و به دلیل ناتوانی و عدم رشد مکانیسمهای محافظتی روانشناختی در آنان آسیبهای دائمی در سیستم روانی و عاطفی و هیجانی آنها ایجاد می نماید که این آسیبها با شکل دهی هسته های وهمزای قدرتمند به ایجاد شبکه های معیوب رفتاری در طی سالهای رشد تا بزرگسالی پرداخته و نظامی از شرایط خاص و دگرگون را باعث می شود که شکل رابطه فرد را با دنیای خارج تعیین می کند. محصول نهایی این فرآیند را ما به شکل رفتارهای ناهمگون در حوزه جنسی با علامت گرایش به همجنس در سطوح گوناگون در درون اجتماع مورد مطالعه قرار می دهیم.
خـــــدانـگهــــــدار
واقعا سخته !!!
علاقه به هم جنس خودت
نتونی خودتو کنترل کنی!! به هیچ دختری علاقه مند نباشی
توی بچگی بهت تجاوز بشه
وارد رابطه های جنسی همجنس خودت بشی
وسواس فکری بگیری احساس کنی بیماری
اینا خیلی سخته من یک پسرم هیکس درکم نمیکنه
توانایی دکتر رفتن ندارم
و خیلی چیزای دیگه .............
شما داری یه اشتباهی میکنی
هم جنس گرایی با همجنس باز خیلییی فرق داره ها
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دوتاشون یه مرضن که مغز ادمو درگیر میکنه و بهم رابطه نزدیکی دارن!
سلام
منم توی اطرافیانم دیدم ... مورد هایی که من دیدم چند تا آقا پسر کوچکتر از خودم بوده و همین طور چند تا دختر خانوم همسن خودم که از اواخر دبستان تا راهنمایی دورا دور ارتباط داشتم و می دونستم این مشکلو دارن . دعا می کنم مشکلشون بر طرف شده باشه چون به هر حال حالت عادی ای نیست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)