سلام. من نیاز داشتم که هر طور شده سئوالم رو آنلاین بپرسم و علاقه ای به مشاوره حضوری ندارم. من زهرا 24 سالمه. ظاهراً خیلی شادم اما همیشه احساس می کنم تنهام. با اینکه دوران دانشگاه خواستگار داشتم و کسایی هم بودن که خیلی ابراز علاقه می کردن. توی فامیل هم خواستگار داشتم و دارم. اما به همه جواب رد دادم. یکی از آقایون که در دانشگاه خیلی بهم علاقه داشت هنوز هم به من فکر می کنه و اینو از طریق پیغام هاش می دونم که از دوستاش می خواست بهم برسونن. چندبار برای فرار از دست این آقا خواستم به صورت اجباری به کسای دیگه علاقه مند بشم اما علیرغم اینکه با یکی دو نفر آشنا شدم نتونستم اعتماد کنم و زدم کنار. الان شاغلم و توی محل کارم خواستگار دارم. یه دوست اینترنتی هم داشتم که فقط تلفنی باهم در ارتباط بودیم اما خیلی بهش عادت کرده بودم. اونم همینطور. با این حال بهش اعتماد نداشتم و یه جورایی برخورد می کرد که نشون میداد خیلی بهم علاقه داره اما از طرف دیگه احساس می کردم با دخترای دیگه مرتبطه. من خانوادش رو تا حدودی می شناختم و خیلی از مسائل زندگیشو می دونستم. ولی با اینکه خیلی با هم خوب بودیم نخواستم ببینمش و بیشتر وابسته بشیم.چون بهش اعتماد نداشتم. حالا بعد از اینکه کلاً ارتباطم رو باهاش قطع کردم میگه که ازدواج کرده. هر چقدر هم که فکر می کنم در یک حد نبودیم و اون از من پایین تر بود از هر لحاظ. الان دیگه به اون فکر نمی کنم. ولی خیلی گیجم. خیلی وقتا بغض می کنم و بیخودی گریه ام می گیره این حس از 15 سالگی همرامه.مثل همین الان که دارم می نویسم. یه وقتایی هم دچار تپش قلب شدید میشم. واقعاً نمی دونم چه مرگمه. من کمبود محبت هم ندارم. چون از طرف خانواده خیلی حمایت میشم. شما بگید چکار کنم؟ چرا نمی تونم به کسی اعتماد کنم و کسیو دوست داشته باشم؟ تا حالا با هچکس راجع به شرایطم با کسی صحبت نکردم. اما برای اولین و آخرین بار می خوام شما کمکم کنید. ممنون