شما از نظر عاطفی رسیده اید یا خیر؟ آیا می دانید بلوغ عاطفی موجب پیشبرد اهداف و بهبود روابط تان در زندگی می شود؟ بلوغ عاطفی در واقع به معنای رهبری عواطف است به جای اینکه اجازه دهیم عواطف ما را هدایت کنند و طبعاً مشخصه هایی دارد.
البته بلوغ عاطفی به این معنا نیست که ما عواطف خود را پنهان و یا سرکوب کنیم. ما میتوانیم با روشهای تمدد اعصاب مانند شل کردن عضلات, یوگا و روشهای دیگری از این قبیل شدت آن را کم کنیم.
به طور کلی افکار ما همراه با محیط, عواطف مان را به وجود میآورند. اما خوشبختانه ما با آگاهی از افکار و عقاید منفی و نادرست خود میتوانیم افکارمان را کنترل کنیم. روان شناسان، بلوغ عاطفی را توانایی افراد برای پذیرش اشخاص و مسائل به همان شکلی که هستند و بدون نیاز به تغییر تعریف می کنند فکر ما هر آنچه به او بگوییم باور می کند. بنابراین اگر شما افکار نادرست و منفی را با افکار درست، مثبت و سازگار جایگزین کنید، توانایی هدایت عواطف به طرز چشم گیری افزایش می یابد و این مسئله موجب می شود روابط شما بهبود یابد، احساس شاد بودن کنید، خود را بیشتر دوست داشته باشید و بیشتر به اهداف تان برسید.
5 تفاوت عاطفی بین بالغان و نابالغان:
1. محبت کردن: اشخاصی که بلوغ عاطفی آنها از رشد بازمانده بیشتر نیازمند محبت و توجه هستند, اما نشانههای ضعف خود را پنهان میکنند و در نشان دادن عواطف خود دچار مشکل میشوند. افرادی که به بلوغ عاطفی رسیده اند محبت خود را ابراز میکنند, احساس امنیت را در خود پرورش داده و تقویت میکنند, میتوانند محبت خود را نشان دهند و محبت دیگران را هم بپذیرند.
2. عواطف: افراد نابالغ از نظر عاطفی انتقاد پذیر نیستند. حسود هستند, کسی را نمی بخشند, خلق و خوی آنها ثابت نیست و کج خلق هستند. اما افرادی که به بلوغ عاطفی رسیده اند از عاطفه به عنوان منبع انرژی استفاده میکنند. وقتی هم نا امید میشوند, اهدافشان را مشخص میکنند و به دنبال راه حل میگردند.
3. بازخورد: درس نگرفتن از تجربیات از جمله خصوصیات افرادی است که از نظر عاطفی نابالغ هستند. آنها معتقدند که تجربیات خوب و بد به شانس بستگی دارد و کمتر مسولیت شخصی کاری را برعهده میگیرند. اما افرادی که از نظر عاطفی به بلوغ رسیده اند معتقدند تجربیات زندگی به انسان درس میدهد. آنها مسئولیت اعمالشان را پذیرفته و از بازخورد آن پند میگیرند. به دنبال فرصتها میگردند و ادامه میدهند.
4. استرس: فرار از واقعیت, بدبینی, عصبانیت و اضطراب و حمله به اشخاص دیگر هنگامی که ناامید میشوند, از جمله مشخصات گروه نابالغ از نظر عاطفی است. در عوض اشخاصی که به بلوغ عاطفی رسیده اند به توانایی خود برای برنامه ریزی و آنچه میخواهند به دست بیاورند, اعتماد دارند.
5. وابستگی: اشخاصی که از نظر عاطفی نابالغ هستند, وابسته بوده, به آسانی تحت تاثیر قرار میگیرند, تردید دارند و بدون فکر عمل میکنند و مسئولیت عیوب خود را برعهده نمی گیرند. اما افراد نابالغ از نظر عاطفی مستقل هستند, کار گروهی, مدیریت و همکاری را دوست دارند, احساس همدلی و مهربانی میکنند. دوست, همسر و پدر و مادر خوبی هستند.
- ویژگی های افرادی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند
نیازمند محبت: اشخاصی که بلوغ عاطفی آن ها رشد نیافته، نیازمند محبت و توجه هستند، اما نشانه های ضعف خود را پنهان می کنند و در نشان دادن عواطف خود دچار مشکل می شوند.
کج خلق: این افراد انتقاد پذیر نیستند حسودند، کسی را نمی بخشند، خلق و خوی آن ها ثابت نیست و کج خلق هستند.
نپذیرفتن واقعیت: کسانی که بلوغ عاطفی ندارند، از ارتباطات گریزان هستند یا آن را تکذیب می کنند و به دنبال سرزنش اشخاص در این موارد هستند.فرار از واقعیت، بدبینی، عصبانیت و اضطراب و جمله به اشخاص دیگر هنگام ناامیدی نیز از ویژگی های کسانی است که به بلوغ عاطفی نرسیده اند
بخشیدن و دریافت نکردن:تمایل به بخشیدن و بی میلی برای دریافت بخشش، از خصوصیات دیگر نابالغان از نظر عاطفی است.
نپذیرفتن مسئولیت شخصی:این گروه از تجربیات خود درس نمی گیرند. آن ها معتقدند تجربیات خوب و بد به بخت و اقبال بستگی دارد و کمتر مسئولیت شخصی را بر عهده می گیرند.
مضطرب، بدبین و عصبانی: فرار از واقعیت، بدبینی، عصبانیت و اضطراب و جمله به اشخاص دیگر هنگام ناامیدی نیز از ویژگی های کسانی است که به بلوغ عاطفی نرسیده اند.
وابسته: اشخاصی که از نظر عاطفی نابالغ اند، وابسته بوده، به آسانی تحت تأثیر قرار می گیرند، تردید دارند و بدون فکر عمل می کنند و مسئولیت عیوب خود را بر عهده نمی گیرند.
صحبت کردن بیش از گوش دادن: نابالغان از نظر عاطفی بیش از اینکه گوش بدهند، صحبت می کنند گوش دادن به صحبت های دیگران به درک افکار و دیدگاه های آن ها نیازمند است. اما این اشخاص برای شنیدن دیگران وقت نمی گذارند و همین امر موجب می شود نتوانند به عمق هوشیاری عاطفی خود برسند.
همیشه محور و مرکز بودن: این اشخاص دوست دارند همیشه مرکز و محور توجه و تمرکز مکالمات و موضوعات باشند و با این مسئله که محوریت موضوع قرار نگیرند مشکل دارند.
- روش هایی برای بهبود بلوغ عاطفی
از آنجایی که بلوغ عاطفی تأثیر بسزایی در بهبود روابط و پیشبرد اهداف دارد، اشخاص می توانند با به کار بردن نکات زیر، بلوغ عاطفی خود را بهبود بخشند.
1- خود را درک کنید و بپذیرید: از اشخاص مهم در زندگی تان بخواهید در مورد رفتار شما بازخورد ارائه دهند خود را همان گونه که شما را می بینند، ببینید واقعیت را بپذیرید و با آن کنار بیایید.
2- خودخواه نباشید: اجتناب از خودخواهی را تمرین کنید و ببینید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند. رفتار دیگران را در مقابل خودتان با زمانی که خودخواه نبودید مقایسه کنید. کدام رفتار را ترجیح می دهید.
3- راه حل های بر نده- برنده را برای کشمکش با اشخاص پیدا کنید: از تسلط بر دیگران اجتناب کنید. اگر راه حل مسئله ای برای هر دوی شما خوب نیست حتماً برای روابط و زندگی تان هم خوب نیست.
4- روابط اجتماعی خود را ارزیابی کنید: دوستان خود را ارزیابی کنید. به موقعیت هایی که بهترین و بدترین را برای شما می آورد، توجه کنید. خود را در معرض افراد و موقعیت هایی قرار دهید که بهترین را برای شما به ارمغان می آورند.
5- از تفکرات جادویی پرهیز کنید! تفکر جادویی اعتقاد به این مسئله است که هر چیزی بدون ذره ای تلاش شما اتفاق می افتد. این روند فکری در بچه ها طبیعی است، اما در بزرگسالان روند فکری متناقضی است.همه ما گاه اشتباه می کنیم و ممکن است رفتاری خودخواهانه از خود نشان دهیم. بعضی مواقع این احساس گناه بر مبنای واقعیت است و مواجهه با آن به ما کمک می کند به فرد بهتری تبدیل شویم. اما برخورد غیرمنطقی با این احساس گناه موجب می شود ما دوباره اشتباه مان را تکرار کنیم
6- یاد بگیرید که در دو آسیب را تحمل کنید: درد و آسیب از پیامدهای طبیعی زندگی است، به دلیل این حقیقت ساده که زندگی پر از بالا و پایین و از دست دادن و به دست آوردن است، عواطف ما نیز مستعد آسیب پذیری هستند. چنانچه به آن ها بیش از حد حساسیت نشان دهیم، آسیب پذیرتر می شوند. در واقع در معرض درد و آسیب قرار گرفتن، فرصتی را برای ما به وجود می آورد تا قوی تر شویم و مهارت های کنترل و رویارویی با این آسیب ها را توسعه دهیم.
7- با احساس گناه خود روبه رو شوید: همه ما گاه اشتباه می کنیم و ممکن است رفتاری خودخواهانه از خود نشان دهیم. بعضی مواقع این احساس گناه بر مبنای واقعیت است و مواجهه با آن به ما کمک می کند به فرد بهتری تبدیل شویم. اما برخورد غیرمنطقی با این احساس گناه موجب می شود ما دوباره اشتباه مان را تکرار کنیم. پس بهتر است مسئولیت اشتباهمان را بر عهده بگیریم، پشیمانی را در گفتار نشان دهیم و به اصلاح آن اقدام کنیم.
8- با خود صادق باشید: بهتر است برای خود این مسئله را روشن کنید که شما چه کسی هستید و از زندگی خود چه می خواهید. همیشه نقاطی در زندگی شما وجود دارند که نیاز به توسعه و پیشبرد آن ها دارید. بعضی مواقع تغییرات از درون شما آغاز می شود و وقتی شما تغییر کنید، دنیای اطراف تان هم تغییر می کند. ما نباید در زندگی تحت کنترل چیزی باشیم. صادق بودن با خود موجب درک این نکته می شود که بعضی چیزها در زندگی اصلاً ارزش نگران شدن ندارند.
9- زندگی نه سیاه است و نه سفید، بلکه خاکستری است: هیچ چیز در این دنیا کامل نیست ما هم کامل نیستیم. برای رسیدن به بلوغ عاطفی هیچ گاه دیر نیست. پس بهتر است مسئولیت اشتباهات خود را بپذیریم و برای بهتر شدن اقدام کنیم. از به کار بردن کلمات همیشه و هرگز هم اجتناب کنیم.