گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه
شب که انقدر نباید به درازا بکشد....
گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه
شب که انقدر نباید به درازا بکشد....
گل در گلدان شکسته هم میشکفد
پر میکشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله قفسی عاشقت شده است ...
گل در گلدان شکسته هم میشکفد
تا بحال از عسل چشم کسی مست شدی؟
تا بحال عاشق دیوانه ی سرمست شدی؟
من همان عاشق دیوانه ی سرمست توام
تـو بـه اندازه ی من پای کسی هرز شدی؟
من که از دوری تو تارِ دلم می لرزد
تو هم اندازه ی من این همه دلتنگ شدی؟
در سکوت دادگاه سرنوش
/عشق بر ما حکم سنگینی نوشت
/گفته شد دلداه ها ازهم جدا
/وای بر این حکم و این قانون زشت
-دخترک رفت؛ ولی زیر لب این را میگفت:
او یقینا پی "معشوق" خودش می آید...
-پسرک ماند؛ ولی روی لبش زمزمه بود:
مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد!!
"عشق" قربانی مظلوم "غرور" است هنوز!!
چای مینوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای مینوشم ولی، از اشک فنجان پر شده است
دوک نخریسی بیاور، یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است
ویرایش توسط New folder : 04-17-2015 در ساعت 08:41 AM
گل در گلدان شکسته هم میشکفد
به جای سرزنش من، به او نگاه کنید
دلیل سر به هوا بودن زمین ماه است
ویرایش توسط New folder : 04-17-2015 در ساعت 08:40 AM
گل در گلدان شکسته هم میشکفد
بیت هایی که تابحال گذاشتم مال فاضل نظری هستن.
اشعارش فوق العاده ن. تشبیه و جان بخشی به اشیا آقای نظری خیلی جالبن و واقعا با خوندن بسیاری از شعراش به وجد میای
به هنردوستای شعرخون مون توصیه میکنم شعرای این شاعر کم نظیرو از دست ندن.... البته اگه تا حالا نخوندن!!
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت:
میروی اما بدان، دریا ز من پایین تر است
گل در گلدان شکسته هم میشکفد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)