نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: دوراهی طلاق بدلیل دخالت

1611
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14642
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    9
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    دوستان سلاممردی هستم 30 ساله که 2 سال و نیمه با خانمی 24 ساله ازدواج کردمبدلیل از دست دادن پدر در سن نوجوانی مجور بودم که روی پای خودم بایستم و سالها تنها زندگی خودم رو اداره کردمهمسرم تک فرزند هست و در تمام طول زندگی هرگز سختی به خود ندیده و در ناز و نعمت بزرگ شدهساده ترین مسائل خانه داری را حتی نمیدونست و تا امروز هم انجام ساده ترین کارهای خونه براش سخت و کسل کننده استخونه ما اغلب اوقات شلوغ و بهم ریخته است و در طول هفته شاید بیشتر از سه وعده غذا نداشته باشیمدر هیچ یک از مسائل زندگی با من نمی خواد که شریک باشه و مسئولیتی بعهده بگیرهحتی مشکلات مالی و اقتصادی جاری که این روزها در زندگی همه ما اتفاق افتاده برای همسر من ولی مشکل و معضل لاینحل و بزرگی محسوب میشه و هرگز حاضر نیست از خواسته ها و ضوابط همیشگی زندگیش کمی ک.تاه بیاد و صرف نظر کنهدر کنار تمام این مشکلات که من بذلیل عشقی که به زندگیم دارم با صبر و حوصله به گذر زمان سپرده بودم خانواده همسرم به امروز معضل بزرگتری محسوب میشن و عملا با دخالت های بی جا دارن زندگی مارو از هم می پاشنجدا از اشتباهات همسرم که از سیر تا پیاز زندگی رو دائم داره مخابره می کنه مادرش حتی متوجه نیست که این دختر بچه کوچولو الان شوهر کرده و خودش ستون یک زندگی باید باشه . با همون لی لی به لالا گذشتن ها و قربونت برم مادر اونجا نری اوف میشی ایکارو نکن خسته میشی واقعا امروز زندگی مارو به مرز جدایی کشونده و همسرم متوجه نیست که این وابستگی و از طرفی اختلافی که اواخر بین ما پیشامد چقدر در این ورطه موثرهاز مدل دکوراسیون خونه من به سلیقه خانم چیده میشه تا اینکه چرا سفر خارجی نرفتیم یا چرا کادو تولد فلان چیز تهیه نشده...حتی شستن لباس های من هم از دیدشان در نقش و مسئولیت دخترشان نمی گنجه!ما صاحب خانه هستیم یه 206 قراضه زیر پامونه و فوق لیسانس دارم و تا امروز خداروشکر همیشه مشاغل خوب و آبرومندی تونستم که داشته باشم ولی نگاه این خانواده که مساوی با تفکر و نگاه همسرم به من و زندگیمه کاری کرده که امروز هرچقدر هم تلاش میکنم از دید همسرم همیشه چیزی جایی کم و کسر هست و مدام بهانه گیری میکنهخسته ام!!!!.....دوستان خسته ام!کمکم گنید ....در اقدام جدید پدرش اورا آمده و در ساعاتی که من منزل نبودم حتی برده خانه خودشان که طلاق بگیر!من همسرم را با تمام کاستی هایی که دارد دوست دارم نه اهل رفیقم نه اهل هیچ تفریح و برنامه....فقط یک دید داره نگاهم و اون همین خونه و کسیه که منتظرمه شاید!!! به من بگید چه کنم و چجوری این سایه سیاهو از زندگیم دور کنم که خدا نمی گذره ازین ظلم
    امضای ایشان
    مانده ام خیره به راه ... نه مرا پای گریز ... نه مرا تاب نگاه!

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت و وابستگی به خانواده

    ی بار برای همیشه باهاشون اتمام حجت کنید
    .من احساس میکنم شما هم دارید لی لی به لا لایه همسرتون میزارید.تو بعضی مواقع هم جایزه که مرد ی خودی نشون بده.اما مراقب باشید که رفتاره خلاف قانون ازتون سر نزنه با احترام بهشون بگید محبتهایه شما نسبت به دخترتون و دلسوزیاتون اثر مخرب تو زندگی ما داره لطفا ادامه ندید بزارید خودمون به عنوان دو فرد عاقل و بالغ زندگیمونو اداره کنیم. رفت و آمدتون رو با خانواده همسرتون کم کنید و مدت حضورتونم همینطور.
    چون از اول ی جورایی شل اومدید بد عادت شدن و کار سختی پیش روی شما هست.

  3. کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت و وابستگی به خانواده

    ی بار برای همیشه باهاشون اتمام حجت کنید
    .من احساس میکنم شما هم دارید لی لی به لا لایه همسرتون میزارید.تو بعضی مواقع هم جایزه که مرد ی خودی نشون بده.اما مراقب باشید که رفتاره خلاف قانون ازتون سر نزنه با احترام بهشون بگید محبتهایه شما نسبت به دخترتون و دلسوزیاتون اثر مخرب تو زندگی ما داره لطفا ادامه ندید بزارید خودمون به عنوان دو فرد عاقل و بالغ زندگیمونو اداره کنیم. رفت و آمدتون رو با خانواده همسرتون کم کنید و مدت حضورتونم همینطور.
    چون از اول ی جورایی شل اومدید بد عادت شدن و کار سختی پیش روی شما هست.

  5. کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت و وابستگی به خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط zafar نمایش پست ها
    دوستان سلاممردی هستم 30 ساله که 2 سال و نیمه با خانمی 24 ساله ازدواج کردمبدلیل از دست دادن پدر در سن نوجوانی مجور بودم که روی پای خودم بایستم و سالها تنها زندگی خودم رو اداره کردمهمسرم تک فرزند هست و در تمام طول زندگی هرگز سختی به خود ندیده و در ناز و نعمت بزرگ شدهساده ترین مسائل خانه داری را حتی نمیدونست و تا امروز هم انجام ساده ترین کارهای خونه براش سخت و کسل کننده استخونه ما اغلب اوقات شلوغ و بهم ریخته است و در طول هفته شاید بیشتر از سه وعده غذا نداشته باشیمدر هیچ یک از مسائل زندگی با من نمی خواد که شریک باشه و مسئولیتی بعهده بگیرهحتی مشکلات مالی و اقتصادی جاری که این روزها در زندگی همه ما اتفاق افتاده برای همسر من ولی مشکل و معضل لاینحل و بزرگی محسوب میشه و هرگز حاضر نیست از خواسته ها و ضوابط همیشگی زندگیش کمی ک.تاه بیاد و صرف نظر کنهدر کنار تمام این مشکلات که من بذلیل عشقی که به زندگیم دارم با صبر و حوصله به گذر زمان سپرده بودم خانواده همسرم به امروز معضل بزرگتری محسوب میشن و عملا با دخالت های بی جا دارن زندگی مارو از هم می پاشنجدا از اشتباهات همسرم که از سیر تا پیاز زندگی رو دائم داره مخابره می کنه مادرش حتی متوجه نیست که این دختر بچه کوچولو الان شوهر کرده و خودش ستون یک زندگی باید باشه . با همون لی لی به لالا گذشتن ها و قربونت برم مادر اونجا نری اوف میشی ایکارو نکن خسته میشی واقعا امروز زندگی مارو به مرز جدایی کشونده و همسرم متوجه نیست که این وابستگی و از طرفی اختلافی که اواخر بین ما پیشامد چقدر در این ورطه موثرهاز مدل دکوراسیون خونه من به سلیقه خانم چیده میشه تا اینکه چرا سفر خارجی نرفتیم یا چرا کادو تولد فلان چیز تهیه نشده...حتی شستن لباس های من هم از دیدشان در نقش و مسئولیت دخترشان نمی گنجه!ما صاحب خانه هستیم یه 206 قراضه زیر پامونه و فوق لیسانس دارم و تا امروز خداروشکر همیشه مشاغل خوب و آبرومندی تونستم که داشته باشم ولی نگاه این خانواده که مساوی با تفکر و نگاه همسرم به من و زندگیمه کاری کرده که امروز هرچقدر هم تلاش میکنم از دید همسرم همیشه چیزی جایی کم و کسر هست و مدام بهانه گیری میکنهخسته ام!!!!.....دوستان خسته ام!کمکم گنید ....در اقدام جدید پدرش اورا آمده و در ساعاتی که من منزل نبودم حتی برده خانه خودشان که طلاق بگیر!من همسرم را با تمام کاستی هایی که دارد دوست دارم نه اهل رفیقم نه اهل هیچ تفریح و برنامه....فقط یک دید داره نگاهم و اون همین خونه و کسیه که منتظرمه شاید!!! به من بگید چه کنم و چجوری این سایه سیاهو از زندگیم دور کنم که خدا نمی گذره ازین ظلم

    دوست عزیز در بعضی جاها بد توضیح داده بودید

    ولی در مواردی که در زندگی شما دخالتی اگر باشه و همسر شمارو به زور برده باشن میتونی قانونی رفتار کنید

    که بعید میدونم همسر شما رو به زور وادار به ترک خانه کرده باشن !

    ولی همونطوری که دوستمون گفتن باید در زمانی مناسب با ایشون صریح و روشن صحبت کنید و تا زمانی فرصت بدید تا

    در رفتارش تجدید نظر کنه و امیدوارم که بتونه چنین رفتاری رو از خودش بروز بده

    وگرنه زندگی که بخواد با این روش ادامه پیدا کنه همون بهتر که تمام بشه تا بتونید مسیر زندگی واقعی خودتون رو پیدا کنید

    در این مورد هم مشاوره حقوقی و هم مشاوره روانشناسی برای شما بسیار لازمه

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    همسر شما هنوز بین زندگی خودش و خانواده پدری اش هیچ مرزی قایل نمی شه.

    اول به یک مشاور خانواده مراجعه کنید، اگر لازم باشه خانواده ی همسرتون هم برای مشاوره دعوت بشن.

  9. 2 کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت و وابستگی به خانواده

    و مورد دیگه اینکه اصلا با همسرتون درباره دخالت های خانواده اش به طور مستقیم صحبت نکنید تا سر لج نیافته و همینطور کاری نکنید که خانواده اش از شما کینه به دل بگیرن. چون همسرتون شما رو می تونه ببخشه ولی خانواده اش اگر از شما کینه داشته باشن زندگی شما رو هم خراب می کنن.

  11. 2 کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14642
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    9
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    ضمن تشکر از پاسخ همه شما عزیزان چند مورد رو عرض می کنم

    1-تذکری که بنده در نهایت احترام به خانواده ایشان دادم متاسفانه منجر به اختلاف و کدورت شد و انگار مادرش بیشتر سرلج افتاد و پدرش را که تا آنروز هم نظر با من بود را هم تابع خودش کرد.

    2-به مشاوره خانواده بیش از 3-4 جلسه هر کدام مراجعه کردیم و ایشان هم متاسفانه نظرشون اینه که همسرم در عالم کودکی خودش جامونده و باید فرصت بدم تا بزرگ بشه...و نکته جالبی که به من واضح کفتند این بود که باید بپذیرم این یک مسابقه است!هر چه اونا محبت کنند من باید بیشتر محبت کنم هر چی اونا بخرند من باید بیشتر بخرم و امروز صلاحیت ایشون هم از نظر من زیر سواله که مگر میشود با این سیستم زندگی را ادامه داد؟ وتا کی و کجا؟؟!!

    3- از خانواده همسرم هم لازم دونستند که دعوت کنند برای مشاوره ولی از نتیجه بی خبرم چون همسرم فعلا در قهر منزل پدرش به سر میبرد! و جالب اینکه برای جلسه مشاوره دو نفره خودمون هم با پدرش اومد و ایشون پایین منتظر موندند تا کارش تموم شه و بعذ برشگردونن خونه! که حتی خانم مشاور گفتند اینکار درست نیست همسرت اگر لازم باشه برگردی خودش تورو برمی گردونه ولی حتی نتونست پدرش رو مجاب کنه که برگزده و همونجور اون پایین وایساد و آخر مچ دستشو گرفت وبا خودش برد!!

    4- من حتما با شماره هایی که دادید تماس می گیرم و ممنونم...بار قبل که این اتفاق افتاد و حتی نمی گذاشتند که من تلفنی با همسرم صحبت کنم من به 110 زنگ زدم و گزارش پلیس 110 رو دارم نمی دونم از بابت عدم تمکین چکاری می تونم انجام بدم...البته تمام تلاشم اینه که کار به اینجور داستانا نکشه حتی الامکان
    امضای ایشان
    مانده ام خیره به راه ... نه مرا پای گریز ... نه مرا تاب نگاه!

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    با سلام خدمت شما
    من نمی دانم همسر شما چه جور ادمی است
    اما این را خوب میدانم خانوم ها روی اینکه طرفشان به انها احترام بگذارند حساسند علی الخصوص خانوم شماکه تک فرزندن
    از بسیاری از خانوم ها شنیده ام که میگویند اگر قدرت خرید ندارد مهم نیست اما چرا مرا وخواسته مرا زیر سوال برد وخانوم ها میگویند اگر نمی تونه به نیازم جواب بده حداقل با توهیناش دلمم نسوزونه ایه قران هست که میگه اگه نیازمندی از شما کمک میخواد کمکش کنید اگه نمیتونید با سخنی خوش اورا از خود دور کنید.
    حتی یه گدا را هم نباید باهاش بد رفتار کرد اوکه همسر شماست مطمئنا از اول اینطوری نبوده که در خانه کار نکنه از چیزی دلسرد شده.
    جنس خانوم ها را خوب میشناسم خیلی مراقب باشید به خانواده اش توهین نکنید حتی به علت دخالتاشون
    مطمئنم که همسرتون شما را هنوز دوست داره و میخواد کمی نازش خریدار داشته باشه اون دلشکسته است
    به نظرم خانوم ها زود میبخشند چون مادران اینده اند فقط کافیه دستشو بگیری برید بیرون و
    باهاش حرف بزنی بهش بگی چه قدر دوستش داری چه قدر دلت میخواد دردودلاشو بشنوی خانوم ها اوایل زندگی راحت نمی تونند دردو دل کنند برای همین همه چیز تو دلشون میمونه وبعضی وقتا عین لجن میزن بالا.سعی کنید هر چه زودتر اونو به طرف خودتون بکشید تا دیر نشده وپدرو مادرش اونو پرتر نکردن هیچ مامنی برای یه زن محکم تر از شوهرش نیست حالا چرا به طرف مامانش کشیده شده به علت کم توجهی شما.مثلا وقتی از سرکار برمیگردید به حرفاش گوش بدید اگه خسته اید یا موقع صحبت دعواتون میشه ازش بخواین نامه براتون بنویسه اون خیلی به شما احتیاج داره فقط بهش بگید اگه یه بار دیگه خونه مادرت رفتی دیگه دنبالت نمیام.
    براورده شدن نیاز جنسی هم مهمه باید خیلی وقت بذارید برای این موضوع واونو ارضا کنید بعد از ارضا شدن خانومتون خیلی بیشتر بهتون توجه میکنه وبه حرفاتون گوش میده.از نوره هم استفاده کنید.از بوی خوش وخلاصه از هرچیزی که زداینده افسردگیه.
    یکی از اساتیدمون ایه 34سوره فصلت را خواندند وگفتند این ایه را پیغمبر اسلام ارواحنا فداه در مورد ابوسفیان عمل کردند این ایه معجزه میکنه از حضرات معصومین بخواین مشکلتونو حل کنند خمس مالتونو بدید چون همه این راه حل ها در صورتیکه خمس ندید مثه اب در هاون کوبیدنه چون ان سهم شما نیست واون موقع شما در پیشگاه الهی ظالم به حساب میاین وباید تقاصشو پس بدید.
    ومن الله توفیقا خدا پشت وپناه زندگیتان باشد ماهم دعاگوی شما هستیم ما را از حالتان بیخبر نگذارید.یا حق

  14. کاربران زیر از zramzni بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14642
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    9
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    بله دوست عزیز شما دقیقا به نکات درست اشاره کردید
    متاسفانه بنده زیر تمام این فشارها گاها از کوره در رفتم و به خانواده همسرم توهین کردم(البته پیش خودش)و همین طور به خودش . و مضمون تمام حرفم این بوده همیشه که چرا برای من و زندگیمون احترام و استقلال نمی تونه بخره و چرا به زندگی خودش و تصمیمات خودمون تکیه نمی کنه...ولی هرگز خدایی نکرده دست روش بلند نکردم و اون چند بار هم کلامی بوده....و بارها هم اظهار پشیمانی کردم...ولی یه اشکال همسرم حاضرجوابی بیش از حدشه و اشکال دومی اینکه به سختی این چیزو فراموش می کنه یا شاید بهتر بگم اصلا فراموش نمی کنه

    هنوز حرفایی که تو دوران نامزدی یکبار تو عصبانیت گفتم تو دلش مونده

    بالاخره رندگی بالا و پایین داره من ازش توقع دارم که به مرد واقعی و همیشگی زندگیش که اغلب صبوره و عاشقانه زندگیشو دوست داره و تلاش میکنه برسه نه اینکه با خودخوری و بزرگ کردن نکات منفی در ذهنش به اینجا برسونه که دیگران اینقدر راحت تاثیرگذار بشن وبتونن کارو به اینجا بکشونن!

    یه نکته که فکر میکنم الان لازمه بگم اینه که همسرم از دو سال قبل از ازدواج با بنده قرص های اعصاب سیتالوپرام و نورتریپتلین مصرف میکنه دوسال اول قطع کرد ولی از 7-8 ماه پیش که مشکلات ایجاد شد دوباره به تجویز دکتر مصرف می کنه...دلیلش هم فوبیا نسبت به مریضی و اضطراب و دلشوره هست...من نمی دونم که آیا عوارض این قرص ها ربطی به مسائل اخیر داره یا نه
    امضای ایشان
    مانده ام خیره به راه ... نه مرا پای گریز ... نه مرا تاب نگاه!

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    نقل قول نوشته اصلی توسط zafar نمایش پست ها
    بله دوست عزیز شما دقیقا به نکات درست اشاره کردید
    متاسفانه بنده زیر تمام این فشارها گاها از کوره در رفتم و به خانواده همسرم توهین کردم(البته پیش خودش)و همین طور به خودش . و مضمون تمام حرفم این بوده همیشه که چرا برای من و زندگیمون احترام و استقلال نمی تونه بخره و چرا به زندگی خودش و تصمیمات خودمون تکیه نمی کنه...ولی هرگز خدایی نکرده دست روش بلند نکردم و اون چند بار هم کلامی بوده....و بارها هم اظهار پشیمانی کردم...ولی یه اشکال همسرم حاضرجوابی بیش از حدشه و اشکال دومی اینکه به سختی این چیزو فراموش می کنه یا شاید بهتر بگم اصلا فراموش نمی کنه

    هنوز حرفایی که تو دوران نامزدی یکبار تو عصبانیت گفتم تو دلش مونده

    بالاخره رندگی بالا و پایین داره من ازش توقع دارم که به مرد واقعی و همیشگی زندگیش که اغلب صبوره و عاشقانه زندگیشو دوست داره و تلاش میکنه برسه نه اینکه با خودخوری و بزرگ کردن نکات منفی در ذهنش به اینجا برسونه که دیگران اینقدر راحت تاثیرگذار بشن وبتونن کارو به اینجا بکشونن!

    یه نکته که فکر میکنم الان لازمه بگم اینه که همسرم از دو سال قبل از ازدواج با بنده قرص های اعصاب سیتالوپرام و نورتریپتلین مصرف میکنه دوسال اول قطع کرد ولی از 7-8 ماه پیش که مشکلات ایجاد شد دوباره به تجویز دکتر مصرف می کنه...دلیلش هم فوبیا نسبت به مریضی و اضطراب و دلشوره هست...من نمی دونم که آیا عوارض این قرص ها ربطی به مسائل اخیر داره یا نه
    به نظرم خانواده همسر شما برای اینکه این دختر رو پیش خودشون نگه دارن از هیچ چیزی دریغ نمی کنن، از سنگ انداختن تو زندگی شما، از بیمار نگه داشتنش و مصرف قرص، خلاصه هر

    کاری که باعث شه فرزندشون از اون ها جدا نشه،

    خانوم شما شخصا نیاز به درمان و مشاوره دارن، چون ایشون شخصیت وابسته ای هستند و به قول همون مشاور قبلی تو عالم کودکیش باقی مونده، با یک کودک که شما نمی تونی زندگی

    کنی و توقع رفتار پخته رو داشته باشی. اما اگر شما بهش کمک کنید می تونه از این وضعیت خلاص شه، البته زمان نیاز داره و شما اگر به ایشون علاقه داری، این سختی ها رو به خاطرش

    تحمل کن، یه مدت باهاش خوش رفتاری کن و اصلا از مشکلات با هاش صحبت نکن، تا دوباره بهت اعتماد کنه.

    ببخشید که این مثال می زنم ولی تا معتادی به این نتیجه نرسه که مواد بهش نمی رسه اقدام به ترک نمی کنه، متاسفانه تا وقتی همسر شما حامیانی مثل مادر و پدرش داره، نمی خواد که مسئولیت در قبال زندگی قبول کنه.

  18. کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوراهی طلاق بدلیل دخالت

    باسلام وتشکر ازprvعزیز
    تا حدودی با ایشان موافقم اما خانوم ایشان در اعماق وجودشان دوست ندارد مثله یک دختر بچه باهاش رفتار بشه که پدر ومادرش بیاند دنبالش وهر روز سرزنش کنند ومثله دوران مجردی باهاش برخورد بشه
    بانظر همسرشان موافقم که داروها100در صد تاثیر منفی خودش را گذاشته بهتره به یک متخصص طب سنتی مراجعه بشه تا نظری در مورد داروهاشون وچگونگی قطع کردن داروها وجایگزین برای این خانوم محترم داده شود ومسئله دیگر تک فرزند بودن خانومشون هم خیلی خیلی موثر بوده برای وابستگی پدرومادر ایشون ومتقابلا وابستگی ایشون به پدرومادرشون.شاید کسایی که تواین محیط ها بزرگ نشدن متوجه نشند من چی میگم ولی خیلی سخته از یه طرف خونه روح لازم را برای بچه نداره واز طرفی دیگر چون پدرومادر بچه دیگری ندارند همه توجه ها به سمت اون فرزنده واغلب استرس ها وفشارهای روانی را ناخواسته به اوتحمیل میکنند چون یکی است سرجونشم میترسند وحتی اجازه اردو رفتن هم در دوران مدرسه به اونمیدهند وبه غول خوداقایzafarهمش لی لی به لالاش میذارن وهزاران مشکل دیگر اماهمه ما کاستی هایی داریم وازدواج میکنیم تا یکدیگر را کامل کنیم عیب های هم را بپوشانیم وباهم بزرگ شویم وبالا برویم پیمان عقد همین را میگوید به نظرم باید اقای zafarاحساسات خانوم خود را جریحه دار کنند وروی قلبش حکومت کنند نیازی به زور وتهدیدوحکم تمکین نیست فقط باید باهاش حرف بزنندو او را از این وابستگی ها رها کنند.
    اقای zafarاز صحبتاتون پر واضحه که انسان شریف وبافرهنگ ومتعهدی هستید واز انجایی که فرمودید پدر خود را ازدست دادید بیانگر استقلال و زود بزرگ شدن شماست وممکنه همین ها باعث اختلافات میان شما شده پس صبور باشید واز خدای منان کمک بخواهید ما در زندگیمان اگر پله پله حرکت کنیم وقتی به عقب نگاه میکنیم میگوییم ایا این من بودم که این راه را رفته ام این مشکلات بزرگ را از پس روی خود برداشتم به ان زمان فکر کنید که بدون پدر سرکار رفتید و...تا الان که خیلی راهها راطی کردید به قول اقای قرائتی:ما در وضعیت معمول میگوییم نمیتوانم بدوم اما وقتی گرگ به ما حمله کند انچنان میدوییم که خود تعجب میکنیم شماهم پتانسیل های زیادی در وجودتان هست که باید بالفعل شود.
    همه ما اشتباه میکنیم کاملا طبیعی است اما به قولی میگویند زن وشوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند ته عمق وجودی زن وشوهر هر چیم که دعوا کنند یه نیروی ربایش فوق العاده ای هست به نام عشق که خدا توی قران اسمشو گذاشته مودت ورحمت.هر چیم به هم بدی کنیم کینه ی همو نداریم بازم دلتنگ هم میشیم وپیش خودمون میگیم ای کاش عزیزمو ناراحتش نکرده بودم وگریه میکنیم اما پیش هم که میایم یه چیزی به اسم غرور نمیذاره ماراحت عذرخواهی کنیم هیچ کس به اندازه زن وشوهر به هم اینقدر نزدیک وصمیمی نیستند واینقدر به هم محتاج نیستند اقای zafarدرسته
    خانوم شما بیش از همه حتی پدرومادرش به شما محتاجه پدر ومادر هرگز نمیتونند مودت ورحمتو به وجود ادم تزریق کنن هرچه قدر هم که عاشق باشند.
    بچه های انجمن بیایم یه قراری باهم بگذاریم که اگه توی رابطه باهمسرمون اشتباه کردیم جبران کنیم مطمئنا موج مثبتش خیلی خیلی فزاینده است امروز اول ماه رجبه خدا فرموده این ماه ماهه من است اگر بنده ای بیاد وازمن عذرخواهی کنه میبخشمش هر بنده ای چه مثله من گنه کار چه مثل بقیه اعضای انجمن خوب همه را میبخشه باید توجه داشته باشیم خدا خیلی رحیمه نباید همه مسائل روانشناسی را با کتب روانشناسی حل کنیم فقط با افکار منفعت طلبانه مادی که هر جا به منافعشون برنمیخوره حرفای قشنگ میزنن اما هرجا به ضررشونه همونا همه چیزو زیر پا میذارن ما مسلمانیم باید یه فرقی با بقیه بکنیم ما پیرو محمد وعلی هستیم حتی اگر هم به غرورمون برمیخوره بازهم ببخشیم چون این مکتب ماست واگر غیراز این کنیم نفس بر ماحاکم میشود ونمیتوانیم گام برداریم ومشکلات متعدد مارا فرا میگیرد این تکنیکهای غربی تا حدکم به ماکمک میکنن اما انجا که ما باید پرواز کنیم وانسانیت خود را نشان دهیم دست وپای مارا انچنان میبندد که حتی خودمان هم ازاد نیستیم و مدام باخود درگیریم.اما انجا که لا الله الا الله امد ازادو رها هستیم ودیگر مشکلی نداریم.
    فعلا ذکر استغفر الله واتوب الیه وذکر لا حول ولا قوه الا بالله رامیگوییم هر مشکلی که داریم.

  20. کاربران زیر از zramzni بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد