مشکل باکرگی و ازدواج

[pari.art71]

سلام ببخشید من بار اولمه ک تواین سایت سوال میپرسم اگه جای اشتباهی مشکلمو نوشتم لطفا توضیح بدید.
من قبلا با۷مرد رابطه داشم الان با یه پسر کاملاباکره نامزدم.هفته اول ک رفتیم دکتر ودکتر گواهی باکرگی بمن نداد گف من مشکلی ندارم.الان ۹ماهه نامزدیم و اتفاقاتی بینمون افتاده ک من حس میکنم بخاطر باکره نبودن من درعذابه.بعدازکلی کش مکش مجبور شدم ب خانوادم هم بگم ک باکره نیسم.خانوادم اصرار چدی دارن ک طلاق بگیرم چون نامزدم تحت فشار خاهد بود ومنو هم عذاب خاهد داد.نامزدم میگه من عاشقتم قبولت دارم فقط باید کمکم کنی بت اعتماد کنم و طلاقت نمیدم ب هیچ وجه. حالا من بین ترسی ک از حرفای خانوادم برام بوجود اومده و احساس دوسداشتن منو نامزدم گیر کردم.چیکار کنم؟بنظرتون حرف خانوادمو گوش کنم یا باهمسرم بمونم؟

[satare]

از نوشتتون واقعا نمیدونم چی بگم انسانیت ما ادما کجا رفته نمیدونم ولی ب هر حال اگر اون پسر شما رو قبول داره و حاضر نیس ک طلاقتون بده و پشت شما وایساده خب طلاق معنا نداره ب شرطی ک شما هم دیگه درست زندگی کنید و وفادار باشید بهش

[pari.art71]

خب من قبلا بخاطر بچگیم این اتفاق برام افتاده بود. ولی باور کنید من تا آخر بش وفادارم.اما،ذهن نامزدم مسموم شده خانوادم میگن اون تا اخر هرچقدم دوست داشه باشه این قضیه مث خوره وجودشو میخوره ،واقعا موندم هم نامزدمو دوسدهرمو دوسم داره هم از اتفاق افتادن حرفای خانوادم میترسم .سر دوراهی موندم .

[Bita moein]

سلام ببخشید من بار اولمه ک تواین سایت سوال میپرسم اگه جای اشتباهی مشکلمو نوشتم لطفا توضیح بدید.
من قبلا با۷مرد رابطه داشم الان با یه پسر کاملاباکره نامزدم.هفته اول ک رفتیم دکتر ودکتر گواهی باکرگی بمن نداد گف من مشکلی ندارم.الان ۹ماهه نامزدیم و اتفاقاتی بینمون افتاده ک من حس میکنم بخاطر باکره نبودن من درعذابه.بعدازکلی کش مکش مجبور شدم ب خانوادم هم بگم ک باکره نیسم.خانوادم اصرار چدی دارن ک طلاق بگیرم چون نامزدم تحت فشار خاهد بود ومنو هم عذاب خاهد داد.نامزدم میگه من عاشقتم قبولت دارم فقط باید کمکم کنی بت اعتماد کنم و طلاقت نمیدم ب هیچ وجه. حالا من بین ترسی ک از حرفای خانوادم برام بوجود اومده و احساس دوسداشتن منو نامزدم گیر کردم.چیکار کنم؟بنظرتون حرف خانوادمو گوش کنم یا باهمسرم بمونم؟

عزیزم باید با پسر در این مورد صحبت کنید تا بتونه درست و قاطع تصمیم گیری کنه

پس وقتی گذشته شمارو درک کرده و تونسته باهاش کنار بیاد بهتره شما هم کمی کمکش کنید

شاید تلاش برای رسوندن این زندگی به آرامش بتونه گذشته شمارو کمرنگ کنه ... امیدوارم بتونید این اعتماد رو جلب کنید

در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید

021-22354282

021-88422495

021-88472864

[pari.art71]

خانوادم این موضوع رو قبول ندارنندارن،میگن هم اون خودش عذاب میکشه هم تورو عذاب میده،میگن ذلیلت میکنه هی ازین موضوع استفاده میکنه ،هی بم میگه باید بم تضمین بدی مثلا یه وقتایی میگه باید مهریتو ببخشی بعدش میگه میخاسم امتاحانت کنم،میگه اجازه نداری پیش بابات کار کنی ،فعلا تا بهم ثابت نشی نمیزارم ادامه تحصیل بدی،من نمیدونم اینجاها بهش حق بدم یا بگم داره سوءاستفاده میکنه واسه هربه اومدن

[pari.art71]

البته قبل ازینکه من این موضوع رو ب خانوادم بگم،و وقتی این موضوع رو ب طور النی بهش توضیح دادم،گف،من نمیتونم دیگه نامزد بمونم بیاین اردیبهشت عروسی بگیریم،هی خانواده من میگن ما تا شهریور موقعیت جهاز دادن نداریم ،بمن گف قبول کن و خانوادتم مجاب چن ب این کار،هرچی میشه میگه انجامش بده بهم ثابت کن دوسم داری،تاقبل اینکه خانوادم بدونن ک من این مشکل دارم هی تهدیدم میکرد ک یاقبول کن یا ب خانوادت میگم و کمر باباتو میش************م ، الان ک ب خانوادم گفتم خانوادم میگن اون هرچقدم عاشقت باشه چون خودش قبلا با هیچکسی نبوده نمیتونه با این موضوع کنار بیاد و تا اخر سر این موضوع مشکل خاهید داشت ،خانوادم میگن اون اگه مشکلتو واقعا قبول میکرد هی نمیگفت ک یا این کارو بکن یا میگم . خاهش میکنم یه جواب درستو حسابی بدید ببینم برم سمت طلاق یا نه

[sr1494]

دقیقا.حرف خانوادتون درسته.کسی که این موضوع رو هضم کرده و باهاش کنار اومده دیگه نباید مدام تکرارش کنه و یادآوری کنه.یا موضوع رو چوب کنه بزنه تو سر خطاکار.

کار هر کسی نیست هضم این موضوع.

[pari.art71]

یعنی شما میگید دوسداشتنیو ک بهم داررو در نظر نگیرم؟من میگم شاید ب اطمینان احتیاج داره ک اعتمادشو جلب کنم ،شاید بهم اعتماد کنه ،ولی خب تضمینی هم نیس،خودش میگه کمکم کن بهت ایمان بیارم ولی شاید من هرکاری کردمو این ایمان نیاورد.ولی خود من بعد اونهمه شکستی ک داشم اگه اینبار هم تو زندگیم شکست بخورم دیگه واقعا چیزی ازم نمیمونه ،و همینطور اونهم بشدت شکست میخوره و همچیشو میبازه

[sr1494]

من طبق حرفاشون گفتم.این حرفا از دل صاف بیرون نیومده.کسی که قلبش چرکین شده اینطور حرف میزنه.

اینها مطلق نیست چ بسا امکان داره با دیدن رفتار شما همه چی رو خاک کنه و با عشق و علاقه شمارو قبول کنه.دوست داشتن جادو میکنه.

[fateme.68]

سلام دوست عزیز
بشین باهاش حرف بزن بگو باعقلت تصمیم بگیر اگه میتونی این موضوع را واسه همیشه فراموش کنی و دیگه هیچوقت به زبان نیاری و حتی خاطرت هم نیاری بیا و ادامه بدیم وگرنه بهتره تموم کنیم
باهاش اتمام حجت کن و بزار خودش تصمیم بگیره و ی هفته ازش دور باش تا بهتر تصمیم بگیره اگه شما را انتخاب کرد ک دیگه مشکلی نیس چون میتونید بگین ک خودت خواستی و هیچ منتی سر شما نمیتونه بزاره و هیچ تحقیری هم نمیتونه بکنه

[pari.art71]

خب چطوری بفهمم اینو؟پدرو مادرم میگن ک هرطوری شده طلاق بگیر نه این بدرد تو میخوره نه تو بدرد اون،هم اون یه عمر عذاب میکشه هم یه عمر تورو تو عذاب و منگنه میزاره ،ولی خودش میگه تو مال من باش بامن باش دنیارم یپات میریزم ولی مامان بابام میگن اعتماد نکن ب این حرفش اون چون حسش الان داغه اینو میگه فردا یکی دوسال بعد ازدواج ک حسش بخابه عذابای بیشتری شروع میشه

[پریماه.]

به پسره بگو بیاد به خانوادت حرف بزنه که تورو دوست داره اینجوری بهتره

[satare]

به نظر من اصلا نباید دربارش باهاش میحرفیدی چون واقعا درکش براش سخت بدشم اگر الان تهدیدت میکن چرا بعدا سر هر چیز دیگه ای نکن اینکارو و تورو مجبور ب خواسته هاش بکن عزیزم حالا ناخاشته یا خاسته این اتفاق افتاده پس تو هم بنظرمن جدا بشی بهتر دیگه حقیقتو ب کسی نگ و گذشته تو مطعلق ب خودت و نیاز نیس برای هرکسی بازکوش کنی

[pari.art71]

بچه ها ممنونم از همگیتون .حرفای همتون خیلی کمکم کرد. بنابر فکرایی ک کردم ب این نتیجه رسیدم ک باهاش زندگی کنم و بهش ثابت کنم زن زندگیشم.

[پریماه.]

بچه ها ممنونم از همگیتون .حرفای همتون خیلی کمکم کرد. بنابر فکرایی ک کردم ب این نتیجه رسیدم ک باهاش زندگی کنم و بهش ثابت کنم زن زندگیشم.

افرین دقیقا همین حرفت بهش بگو
قول میدم زن زندگی برات باشم

و به خود پسره بگو بره با خانوادت حرف بزنه که با این موضووع کنار امده

ایشالله عاقبت بخیر بشی

[pari.art71]

ایول مرسی موفق باشین