کسی میدونه مشکل علاقه من چیه؟

[milad01]

سلام من دانشجو هستم در رشته نیمه دولتی کامپیوتر (شبانه) و علاقه زیادی به کامپیوتر و علم (علم کامپیوتر و کهکشان ها) البته اگه زیادی خیال پردازی نباشه دارم.
دوست دارم رو یه چیزی تحقیق کنم و خیلی بیشتر بدونم.
دوست دارم در مورد کامپیوتر و همینطور علم کهکشان ها تحقیق کنم.
علاقه زیادی هم به برنامه نویسی دارم و دوست دارم برنامه های بزرگی بنویسم یا چیز های بزرگی ابداع کنم در علم تکنولوژی.
در کل علاقه زیادی به کار های علمی و ... دارم.
خب این هم از خیالات من حالا بریم سراغ مشکلات.
هیچ وقت نمیتونم کار هایی که تو ذهنم دارم رو عملی کنم.یعنی چند قدمی که میرم جلو بعدش از آن کار کسل میشم . خیلی بی حوصله نسبت به اون میشم.
قبلش که به اون فکر میکنم خیلی هیجان دارم ولی بعدش ...

مثلا :
چند تا کتاب دارم یکیش رو شروع به خوندن میکنم.فرداش یه کتاب دیگه رو میخونم.پس فرداش یه کتاب دیگه . ولی هیچ وقت این کتاب ها رو کامل نمیخونم.بعدش بر میگردم به همون اولی و ...

حس خودم اینطور میگه که هیچ علاقه ای به تکرار یه چیزی ندارم.منطورم اینه که مثلا همون کتاب اولی رو هر روز بخونم و تا آخر برم . هر روز که میاد دلم بعدی رو میخواد.حتی در برنامه نویسی هم همین و حتی در درس ها که باعث شده 2 ترم مشروط بشم .

حالا اگه کسی میتونه در این رابطه کمکی به من بکنه تا مشکل ام حل بشه ممنون میشم و دستش رو میبوشم.

[naghme]

سلام من دانشجو هستم در رشته نیمه دولتی کامپیوتر (شبانه) و علاقه زیادی به کامپیوتر و علم (علم کامپیوتر و کهکشان ها) البته اگه زیادی خیال پردازی نباشه دارم.
دوست دارم رو یه چیزی تحقیق کنم و خیلی بیشتر بدونم.
دوست دارم در مورد کامپیوتر و همینطور علم کهکشان ها تحقیق کنم.
علاقه زیادی هم به برنامه نویسی دارم و دوست دارم برنامه های بزرگی بنویسم یا چیز های بزرگی ابداع کنم در علم تکنولوژی.
در کل علاقه زیادی به کار های علمی و ... دارم.
خب این هم از خیالات من حالا بریم سراغ مشکلات.
هیچ وقت نمیتونم کار هایی که تو ذهنم دارم رو عملی کنم.یعنی چند قدمی که میرم جلو بعدش از آن کار کسل میشم . خیلی بی حوصله نسبت به اون میشم.
قبلش که به اون فکر میکنم خیلی هیجان دارم ولی بعدش ...

مثلا :
چند تا کتاب دارم یکیش رو شروع به خوندن میکنم.فرداش یه کتاب دیگه رو میخونم.پس فرداش یه کتاب دیگه . ولی هیچ وقت این کتاب ها رو کامل نمیخونم.بعدش بر میگردم به همون اولی و ...

حس خودم اینطور میگه که هیچ علاقه ای به تکرار یه چیزی ندارم.منطورم اینه که مثلا همون کتاب اولی رو هر روز بخونم و تا آخر برم . هر روز که میاد دلم بعدی رو میخواد.حتی در برنامه نویسی هم همین و حتی در درس ها که باعث شده 2 ترم مشروط بشم .

حالا اگه کسی میتونه در این رابطه کمکی به من بکنه تا مشکل ام حل بشه ممنون میشم و دستش رو میبوشم.

سلام، تبریک میگم به خاطر ایده های بزرگ و جالبی که دارین...

راهکاری که بهتون پیشنهاد میکنم: "برنامه ریزی مدون" هست:

یعنی شما ابتدا یه لیست از فعالیت هایی که در نظر دارین انجام بدین تهیه کنید

بعد این لیست رو به ترتیب اولویت شماره بزنین

یه دفترچه تقویم بذارین جلوتون و زمان انجام اون فعالیتا توی تقویم به صورت دقیق مشخص کنین

نکته1: لازمه برای تنوع بعضی فعالیتا رو چند قسمت کنین، مثلا فصلای یک کتاب را به صورت جداگانه در برنامه قرار بدین

نکته2: بعضی از فعالیتا باید بر اساس مدت زمان تقسیم بندی بشن، مثلا خودتون رو ملزم کنین که روزانه نیم ساعت برای مطالعه علوم مربوط به کهکشان وقت بذارین!


وقتی "هدف" و "مسیر" به صورت مکتوب مشخص بشه و طبق برنامه پیش برین...

اولا آرامش دارین که به همه امور در زمان خودش رسیدگی میشه

و درثانی کارها نیمه کاره رها نمیشه و ازین شاخه به اون شاخه نمیپرین ، چون اطمینان دارین همه چیز سرجای خودشه.

[milad01]

ممنون بابت نظرتون این کار ها که گفتید قبلا چند بار به ذهن خودم اومد اما عملی نشد.< دوباره اینجا بر میگرده به همون قسمت کسل شدن از این عمل و بی میلی به آن >
ولی باز نظر شما متین انشالله بازم انجام میدم ولی کمی جدی تر و اجبار کردن خودم.
بازم ممنون

[reza1]

ممنون بابت نظرتون این کار ها که گفتید قبلا چند بار به ذهن خودم اومد اما عملی نشد.< دوباره اینجا بر میگرده به همون قسمت کسل شدن از این عمل و بی میلی به آن >
ولی باز نظر شما متین انشالله بازم انجام میدم ولی کمی جدی تر و اجبار کردن خودم.
بازم ممنون

سلام دوست عزیز
خلاصه با زبون ساده میگم شاید تونستم کمکی کرده باشم .
قبل اینکه بخوای یک کاری رو شروع کنی خوب در موردش فکر کن و تو ذهت اونو مرور کن از اول استارت تا آخر تموم کردنش ، نحوه انجام ، اینکه بخوای کجا انجامش بدی ، چقدر زمان براش خرج کنی ، تو چه تایمی انجامش بدی و . . .
وقتی کاری انجام میدی حالا هر کاری ، میخواد پاک کردن سبزی باشه یا خوندن کتاب باید با علاقه انجام بدی و موقع انجام دادنش لذت ببری
وقتی رو که برای انجام کاری تعین کردی تو همون تایم انجام بده نه بیشتر باشه که خسته و زده بشی ،و نه کمتر باشه که نتیجه مطلوب نده
قبل اینکه کاری رو هم شروع کنی به خودت قول بده که تا آخرش میری و تمرکزت از روش از دست نمیدی ، به هر احساسی یا فکری هم که موقع تمرکز روی کاری که انجام میدی سراغت میاد بها نده
به خودت و توانای های که داری ایمان داشته باش تا احساس ضعف هم نکنی
موفق و پیروز باشی

[amir1370]

دوست عزیز

رک باید بگم علاقه شما متاسفانه کاذب هست و بدون کوچکترین تلاش و کوشش میخاهید به اون رویای ذهن برسید..اسم این مشکل کمالگرایی منفی هست که طرف بیشتر در رویا هست و بلند پروازه..

نظر من مراجعه به یک روانشناس رفتار شناختی

بعید بدونم اگر وار این حرفه هم بشید دوام بیارید / چون زندگی بالا پایین زیاد داره و وقتی رویا و بلند پروازی های شما عکس ان رخ دهد از حرفه مورد علاقت شاید دور و زده بشی

شرط میدم ، نشستی برای تک تک این رویاها یا خیال پردازی ها یا هدف ها ی چرتکه زدی و ی حسابی هم کردی که پول توش هست ؟ درسته؟
و در اخر در اینترنت تست MPTIرا انجام بده خیلی کمک کنندس...امتحانش ، احتمال تحول داره!

[fateme.68]

سلام
من این اعتقاد را دارم ک ما بزرگترها هم مثه بچه ها وقتی شوق جایزه یا تشویق برای انجام کاری را داشته باشیم آن کار را بهتر و سریعتر انجام میدیم.
اما جایزه ما با جایزه بچه ها کمی فرق دارد
وقتی کتابی را شروع کردین بعنوان جایزه به خودتان بگین وقتی این کتاب را تمام کردم میتونم برم سراغ فلان کتاب
و تازمانی ک این کتاب را تمام نکرد اون کتاب جدید را از خودتان دور کنید به حدی ک شوق خواندن آن کتاب باعث میشه ک این کتاب را زودتر تمام کنید
یا میتونید بعنوان جایزه ی تفریح یا دیدن ی برنامه علمی ک به آن علاقه دارید یا ی کار علمی باشه
اینجوری تا ی کار را به پایان نرسوندین سراغ کار دیگه (ک همون حکم جایزه را داره) نمیرین.
درواقع باید خودتان را منع کنید تا پیروز بشین.