سلام من یه دختر 16ساله هستم تقریبا یک سال پیش پسر خالم بهم گفت که مرا دوست دارد اما من اوایل اصلا دوسش نداشتم واسه همین گفتم ن و داداشمم مخالفت کرد بااینکه با پسرخالم خیلی صمیمی بود ولی گفت من بگم ن...بعد از یه مدت همه چیز مثه اول شد ولی من انگار یه علاقه ای به اون پیدا کردم وواقعا دوست داشتم هرروز ببینمش ونمیدونم چی شد که به پسرخالم گفتم تو منا واقعا دوست نداشتی.واز اون وقت پسرخالم واسم پیام میداد و باهم در ارتباط بودیم...تا اینکه داداشم فهیمید وبه من گفت که بگم ن ...ونمیدونم چرا اونوقت واقعا با عقل و منطقم گفتم ن چون پسرخالم هنوز بچه بود متولد 72....... وبعد از اینکه گفتم ن پسرخالم بهم تهمت زدکه من بایه پسردوستم ....ومن به داداشم گفتم وهمین باعث شد که اونا باهم بحثشون بشه و همه ی خانواده قضیه را بفهمند الان چند ماه گذشته ولی من هنوزم حالم بده و حس میکنم اونو ،دوست دارم......