نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: خواهرم

1068
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    387
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    خواهرم

    سلام .خسته نباشید
    من خواهری دارم که 18 سالش است و امسال کنکورش را داد . و فعلا منتظر نتایج دانشگاه آزاد و بین الملل ش است . خواهرم این روزها بیشتر وقتش را با دوست صمیمی اش میگذراند. تا ساعت 10 شب به خانه برنمیگردد .. با او به گردش و تفریح میرود و وقتی را هم به خانواده اش اختصاص میدهد ... قبلا برای من پر ازاحساس بود ... اما الان ..دوستانش انقدر بااو صمیمی شده اند که من را به حاشیه کشانده و شب ها فقط مدت کمی را به صحبت کردن به من اختصاص میدهد...و گاها با من عصبی یا بی حوصله است . حوصله ی حرف هایم را ندارد. هیچ حسی به دردودل هایم ندارد .دیگر به من محبت نمیکند!
    احساسش مانند سابق نیست ! من خواهرم را خیلی دوست دارم ... اینمسئله کم توجهی به من خیلی آزارم میدهد ... و کاملا به آدمه حسودی که به دوستان خواهرم حسودی میکنم تبدیل شده ام.. کمکم کنید..برای حفظ دوستیمان ،اینکه از بودن کنار من لذت ببرد چه کارکنم؟ممنون میشم..

  2. کاربران زیر از 100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خواهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط 100 نمایش پست ها
    سلام .خسته نباشید
    من خواهری دارم که 18 سالش است و امسال کنکورش را داد . و فعلا منتظر نتایج دانشگاه آزاد و بین الملل ش است . خواهرم این روزها بیشتر وقتش را با دوست صمیمی اش میگذراند. تا ساعت 10 شب به خانه برنمیگردد .. با او به گردش و تفریح میرود و وقتی را هم به خانواده اش اختصاص میدهد ... قبلا برای من پر ازاحساس بود ... اما الان ..دوستانش انقدر بااو صمیمی شده اند که من را به حاشیه کشانده و شب ها فقط مدت کمی را به صحبت کردن به من اختصاص میدهد...و گاها با من عصبی یا بی حوصله است . حوصله ی حرف هایم را ندارد. هیچ حسی به دردودل هایم ندارد .دیگر به من محبت نمیکند!
    احساسش مانند سابق نیست ! من خواهرم را خیلی دوست دارم ... اینمسئله کم توجهی به من خیلی آزارم میدهد ... و کاملا به آدمه حسودی که به دوستان خواهرم حسودی میکنم تبدیل شده ام.. کمکم کنید..برای حفظ دوستیمان ،اینکه از بودن کنار من لذت ببرد چه کارکنم؟ممنون میشم..
    باسلام
    به مشاور خوش آمدید
    در رابطه با موضوعی که مطرح کردین باید بگم که به هر حال خواهرتون توی یک مرحله سنی حساس قرار داره و یکی از مسائل مورد توجه در این دوره گروههای دوستیه که بسیاری از عواطف و احساسات فرد را به سمت خودش میکشونه
    و اما برای روشنتر شدن شرایطتون لازمه که توضیحات بیشتری درخصوص موارد زیر برامون بدین:
    شما خواهرش هستید یا برادرش؟
    از نظر سنی بزرگتر از خواهرتون هستید؟
    در کل در خانواده همین دو فرزند هستید؟
    شغل مادر و پدرتون چیه؟
    فاصله سنی تون با مادر و پدرتون چقدره؟
    روابط عاطفی در خانواده تون چطوره؟ با پدر و مادرتون رابطه ی صمیمانه ای دارید؟ آنها چطور؟
    خواهرتون کی با این دوستانش آشنا شده؟ و از کی در این حد با آنها رابطه داره و صمیمی تر شده؟
    توی خانواده تون هیچ چارچوبی برای فرزندان (یعنی شما و خواهرتون) تعریف نشده؟
    هیچ برنامه ی منظمی توی خانواده ندارین که ایشون براحتی تا اون موقع شب خونه نمیاد؟
    دیدگاه پدر و مادرتون نسبت به این مسائل چیه؟

    در کل با توضیحات بیشتر به روشن تر شدن موقعیت و مشکلتون کمک کنید تا ما نیز بدین وسیله بتونیم راهکارهای مناسب را در اختیارتون قرار بدیم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد