خيانت

[Black-roze]

يه زن وقتي پنهانكاريها وشيطنتهاي شوهرش رو ميبينه چه واكنشي بايدنشون بده مثلا وقتي متوجه ميشه شوهرش با دخترا چت ميكنه يا درحداس ام اس وتلفن ارتباطهايي داره البته فقط چت كردنش بهم ثابت شده وچندتا اس ام اس درحدخوش وبش كردن معمولي وبقيه ماجراهاشونميدونم فقط ميدونم خطهاي ديگه اي هم به جزخط اصليش داره اما نميدونم روابطش درچه حدوحدود هست ! كلا نميدونم چه عكس العملي درسته وچطورشوهرمو اصلاح كنم

[Ravanshenas]

يه زن وقتي پنهانكاريها وشيطنتهاي شوهرش رو ميبينه چه واكنشي بايدنشون بده مثلا وقتي متوجه ميشه شوهرش با دخترا چت ميكنه يا درحداس ام اس وتلفن ارتباطهايي داره البته فقط چت كردنش بهم ثابت شده وچندتا اس ام اس درحدخوش وبش كردن معمولي وبقيه ماجراهاشونميدونم فقط ميدونم خطهاي ديگه اي هم به جزخط اصليش داره اما نميدونم روابطش درچه حدوحدود هست ! كلا نميدونم چه عكس العملي درسته وچطورشوهرمو اصلاح كنم

باسلام
به مشاور خوش آمدید
مطلبتونو خوندم و در ابتدا در رابطه با موضوعتون سؤالاتی از شما دارم که پاسختون به اونها ما رو در حل مشکل و ارائه ی راهکارهای لازم راهنمایی میکنه
سن شما و همسرتون؟
شغل هردو؟
لطفا کمی از نحوه ی آشنایی و ازدواجتون برامون بگید
چند وقته ازدواج کردید؟ مدت زمان عقدتون؟
آیا صاحب فرزند هستید؟
کیفیت روابط عاطفیتون در چه حد است؟ روابط زناشوییتون چطوره؟
از چه زمانی شوهرتون به این کارها مشغول است؟

[Black-roze]

مابه شيوه سنتي وازطريق آشنايي بوسيله فاميل دورباهم ازدواج كرديم ٨ ماه عقدبوديم والان هم ٧ ماه است كه ازدواج كرده ايم من ٢٦ وشوهرم ٣٠ سال دارد هردو ليسانس ومن خانه داروشوهرم مغازه داراست روابط عاطفي خوبي داريم وشوهرم بامن خيلي مهربان است وبرخلاف ظاهرش دربيرون هميشه درخانه بامن بگووبخندوشوخي دارد روابط زناشويي بسيارگرمي هم داريم ودرحال اقدام براي بچه دارشدن هستيم ازهمان دوران عقديه چيزايي متوجه ميشدم كه البته انگارهنوزدرگيريه سري از روابط دوستي گذشته اش بوده اما بعدازازدواج همون ٣ يا ٤ ماه اول متوجه اين مسائل شدم برايم خيلي عجيب است كه با اين همه عشق وعلاقه كه ابرازميكندچرا اين كار راميكند درضمن شوهرمن بسياراهل دوست ورفيق است ورفقاي مجردزياد دارد وخيلي اهل مسخره كردن يكديگروسركارگذاشتن اين وآن هستن كه رفتاردرستي نيست حس ميكنم شوهرم به اين روابط عادت دارد ميترسم لطفا مراراهنمايي كنيدكه چطوربرخوردكنم جرأت بازگوكردن آن راندارم چون يكي دوباركه غيرمستقيم يه حرفهايي بهش زدم گفت شكاك نباش وازاين حرفها بهش برخورد ممنون ازجوابتون منتظرم.

[Black-roze]

يه سري مسائل ديگه هم كه شايدبراي اطلاعتون لازم باشه اينه كه شوهرم خيلي دوست داره كه هميشه حرف اول روخودش بزنه وهمه روش حساب كنند وازش تعريف وتمجيدكنند ومن گاهي لجبازي ميكنم وحرفهاشوگوش نميدم شوهرم روي من گاهي حساسيت بيخودي دارد مثلا اينجا برو اونجا نروالبته من خيلي اهل گشتن نيستم ولي خوب گاهي حساس ميشود يه اخلاق بدي هم خودش ودوستاي دور وبرش دارن اينه كه همش توي نخ ديگرانند وميخوان آمار همه خصوصا خانمها ودخترارو داشته باشندواينكه كي با كي رابطه داره توي خونه ميگه اين آدم خوبي نيست اين وضعش درست نيست وازاين حرفا اينجا شهركوچيكيه وتقريبا همه همديگروميشناسن يه چيزديگه هم اينه كه من ازلحاظ ظاهرازشوهرم سرترم البته طبيعيه كه زن ازمردسرترباشه اما خب من ازش بلندترم وخودش ميگه توجذاب تري وازاين حرفاكه اصلا براي من ظواهرمهم نيستن وشوهرموهمينجوري كه هست خيلي دوست دارم اما حس ميكنم شوهرم گاهي فكرميكنه كه من دوسش ندارم بااينكه هميشه بهش ميگم اماخيلي وقتها ازم ميپرسه توازمن وزندگيت راضي هستي ميگم آره ميگه نه تودروغ ميگي من گاهي بهانه گيرميشم آخه زودرنجم البته الان خيلي روي خودم كاركردم وبهترشدم نميدونم گفتم شايداين توضيحات گفتنش بد نباشه ببخشيدطولاني شد

[Ravanshenas]

مابه شيوه سنتي وازطريق آشنايي بوسيله فاميل دورباهم ازدواج كرديم ٨ ماه عقدبوديم والان هم ٧ ماه است كه ازدواج كرده ايم من ٢٦ وشوهرم ٣٠ سال دارد هردو ليسانس ومن خانه داروشوهرم مغازه داراست روابط عاطفي خوبي داريم وشوهرم بامن خيلي مهربان است وبرخلاف ظاهرش دربيرون هميشه درخانه بامن بگووبخندوشوخي دارد روابط زناشويي بسيارگرمي هم داريم ودرحال اقدام براي بچه دارشدن هستيم ازهمان دوران عقديه چيزايي متوجه ميشدم كه البته انگارهنوزدرگيريه سري از روابط دوستي گذشته اش بوده اما بعدازازدواج همون ٣ يا ٤ ماه اول متوجه اين مسائل شدم برايم خيلي عجيب است كه با اين همه عشق وعلاقه كه ابرازميكندچرا اين كار راميكند درضمن شوهرمن بسياراهل دوست ورفيق است ورفقاي مجردزياد دارد وخيلي اهل مسخره كردن يكديگروسركارگذاشتن اين وآن هستن كه رفتاردرستي نيست حس ميكنم شوهرم به اين روابط عادت دارد ميترسم لطفا مراراهنمايي كنيدكه چطوربرخوردكنم جرأت بازگوكردن آن راندارم چون يكي دوباركه غيرمستقيم يه حرفهايي بهش زدم گفت شكاك نباش وازاين حرفها بهش برخورد ممنون ازجوابتون منتظرم.

يه سري مسائل ديگه هم كه شايدبراي اطلاعتون لازم باشه اينه كه شوهرم خيلي دوست داره كه هميشه حرف اول روخودش بزنه وهمه روش حساب كنند وازش تعريف وتمجيدكنند ومن گاهي لجبازي ميكنم وحرفهاشوگوش نميدم شوهرم روي من گاهي حساسيت بيخودي دارد مثلا اينجا برو اونجا نروالبته من خيلي اهل گشتن نيستم ولي خوب گاهي حساس ميشود يه اخلاق بدي هم خودش ودوستاي دور وبرش دارن اينه كه همش توي نخ ديگرانند وميخوان آمار همه خصوصا خانمها ودخترارو داشته باشندواينكه كي با كي رابطه داره توي خونه ميگه اين آدم خوبي نيست اين وضعش درست نيست وازاين حرفا اينجا شهركوچيكيه وتقريبا همه همديگروميشناسن يه چيزديگه هم اينه كه من ازلحاظ ظاهرازشوهرم سرترم البته طبيعيه كه زن ازمردسرترباشه اما خب من ازش بلندترم وخودش ميگه توجذاب تري وازاين حرفاكه اصلا براي من ظواهرمهم نيستن وشوهرموهمينجوري كه هست خيلي دوست دارم اما حس ميكنم شوهرم گاهي فكرميكنه كه من دوسش ندارم بااينكه هميشه بهش ميگم اماخيلي وقتها ازم ميپرسه توازمن وزندگيت راضي هستي ميگم آره ميگه نه تودروغ ميگي من گاهي بهانه گيرميشم آخه زودرنجم البته الان خيلي روي خودم كاركردم وبهترشدم نميدونم گفتم شايداين توضيحات گفتنش بد نباشه ببخشيدطولاني شد

سلام مجدد
خب اولا شما باید از این مسئله مطمئن بشیدکه ایشون با شخص دیگه ای در ارتباطه (البته اگر مطمئن شدین دیگه نیازی به دانستن کم و کیف ماجرا نیست، چرا که باعث رنجش خاطر بیش از پیش شما خواهد شد)
در وهله ی بعد شما با یک آشنای مشترک در میان بزارید (یعنی کسی که با هر دوی شما آشناییت داشته باشد و از طرفی فرد معتمد و رازدار و قابل اتکا از لحاظ مشورتی باشد و همچنین یکطرفه به نفع هیچکدامتان قضاوت نکند)، البته این مسئله صرفا در جهت در جریان قرارگرفتن یک شخص ثالث و نیز مشورت گرفتن از ایشان در مواقع لزوم می باشد نه تصمیم گیری عجولانه و یا انتشار این مشکل در بین اقوام یا دوستان
نکته ای که در این میان حائز اهمیت است اینست که باتوجه به شرایطتون اقدام برای بچه دارشدن در این مقطع زمانی کار عاقلانه ای نمی باشد و بهتر است در این مورد حداقل در حال حاضر تجدیدنظر کنید
حال پس از اقدامات بالا میتوانید بصورت مستقیم این مسئله رو با ایشون در میان بزارید و از ایشون در این زمینه توضیحات لازمه رو جویا بشید ، اما نحوه ی بیان این مسئله بسیار مهم می باشد چرا که قصد شما از طرح این موضوع با همسزتون، بهبود روابط و زندگیتون هست نه فروپاشی آن ، و برای این مهم شما می بایست این مسئله رو بعنوان یک دغدغه و آفت زندگی مشترکتون با ایشون در میان بزارید تا حالت تدافعی به خودشون نگیرن و یا نتونن شما رو به احساسات و حسادتهای زنانه متهم کنند
علاوه بر اینها شما بایستی با برنامه ریزی و کشاندن ایشان به سمت خودتون و افراد مورد اعتمادتون کم کم روابطشون با دوستان ناسالمشون رو کمرنگ تر از قبل بکنید و اینها نیازمند تدابیر ظریف و سیاستهای زنانه شما میباشد
در پایان اینکه همیشه توکلتون به خدا باشه و لحظه ای از یادش غافل نشوید...
باز هم موردی بود درخدمتم

[Black-roze]

سلام ممنون ازجوابتون شوهرمن خيلي لجبازومغروره وحرف هيچ كس روحتي پدرومادر خودش روقبول نداره من كسي رونميشناسم كه واسطه قراربگيره واين موضوع رومطرح كنم فقط من به دخترعموم موضوع روگفتم واسه درد ودل كردن خودمم ازعكس العمل شوهرم ميترسم آخه زود ازكوره درميره خلاصه گاهي ميگم بيخيال شم شايدبهتر باشه وبه مرورزمان درست بشه چون ماواقعا ازنظرعاطفي و زناشويي مشكلي نداريم نميدونم چرا اين مسئله پيش اومده ؟

[Black-roze]

من واقعا ميترسم كه اين موضوع رومطرح كنم وبعدش ديگه روابطمون هيچوقت مثل قبل بامحبت نباشه يبارتوي دوران عقداس ام اس هايي روكه ديده بودم ازدوست دخترسابقش كه توي عقدمون اس ام اس داده بود البته اون دخترخانم اس ام اس داده بودنه شوهرمن ولي خوب شوهرم هم جواب داده بودبهش گفتم اونم عصبي شدوگوشي روكوبيدبه ديواروجروبحث البته بعدش اومدمنت كشي من ولي قضيه روماست مالي كردورفت الانم ميترسم همينجوري بشه به نظرشما واقعا چراشوهرمن كه اينقدربه من محبت داره اينكارارو ميكنه من ميگم شايدعادت دوران مجرديه وتحت تاثيردوستاي دوروبرش باشه نميدونم ميشه براش توي نامه بنويسم وبگم چون نميتونم مستقيم بازگوكنم يا اينكه كلا بيخيال بشم

[Ravanshenas]

من واقعا ميترسم كه اين موضوع رومطرح كنم وبعدش ديگه روابطمون هيچوقت مثل قبل بامحبت نباشه يبارتوي دوران عقداس ام اس هايي روكه ديده بودم ازدوست دخترسابقش كه توي عقدمون اس ام اس داده بود البته اون دخترخانم اس ام اس داده بودنه شوهرمن ولي خوب شوهرم هم جواب داده بودبهش گفتم اونم عصبي شدوگوشي روكوبيدبه ديواروجروبحث البته بعدش اومدمنت كشي من ولي قضيه روماست مالي كردورفت الانم ميترسم همينجوري بشه به نظرشما واقعا چراشوهرمن كه اينقدربه من محبت داره اينكارارو ميكنه من ميگم شايدعادت دوران مجرديه وتحت تاثيردوستاي دوروبرش باشه نميدونم ميشه براش توي نامه بنويسم وبگم چون نميتونم مستقيم بازگوكنم يا اينكه كلا بيخيال بشم

سلام ممنون ازجوابتون شوهرمن خيلي لجبازومغروره وحرف هيچ كس روحتي پدرومادر خودش روقبول نداره من كسي رونميشناسم كه واسطه قراربگيره واين موضوع رومطرح كنم فقط من به دخترعموم موضوع روگفتم واسه درد ودل كردن خودمم ازعكس العمل شوهرم ميترسم آخه زود ازكوره درميره خلاصه گاهي ميگم بيخيال شم شايدبهتر باشه وبه مرورزمان درست بشه چون ماواقعا ازنظرعاطفي و زناشويي مشكلي نداريم نميدونم چرا اين مسئله پيش اومده ؟

ببینید دوست عزیز، شما در واقع 1 سال و 3 ماهه که وارد یه زندگی مشترک شدین و اگه بخوایم دلایل احتمالی این رفتارهای شوهرتونو بررسی کنیم باید بگم که:
یکی از دلائلش اینه که ایشون رابطه ی قبل از ازدواج داشته و اینکه با چندنفر ... ما نمیدونیم و درواقع چندان هم مهم نیست ، چرا که نفس این قضیه مهمتر از مسائل حاشیه ای اونه ، که ایشون به هرحال روابط قبل از ازدواج رو داشته و تجربه کرده
مسئله ی بعدی اینکه شوهر شما بقول خودتون آدم دوست بازیه و دوستان مجرد بسیاری داره و مهمتر از همه اینکه با این توصیفات به نظر میرسه که این دوستان افراد متعهد و بهنجاری نیستند
از طرفی شما در سالهای ابتدایی ازدواج به سر میبرید و باید صادقانه بگم که ایشون که از الان این رفتارها رو دارن ، سالهای بعدتر رو دیگه خودتون بهتر میدونید شرایط بدتر میشه که بهتر نمیشه
علاوه بر اینها ، این رفتارها حتی اگر بقول شما هم عادت باشه و قصد و نیت خاصی پشت سرش نباشه، آیا میدونید که تغییر دادن این عادات چندان کار آسانی نیست؟
و توی صحبتهاتون گفتین که "گاهي ميگم بيخيال شم شايدبهتر باشه وبه مرور زمان درست بشه" آیا به این نیز فکر کردید که اگه به مرور زمان هم درست نشد چی؟ اونوقت چیکار میخواین بکنید؟ آیا فکر اونموقع رو هم کردین؟ آیا فکرشو کردین که اونموقع حتی اگر هم بخواین ممکنه دیگه نتونید کاری بکنید ، چرا که شاید فرزندی داشته باشید؟؟؟

بنابراین با توجه به همه ی این موارد پیشنهادم در وهله ی اول اینه که بنشینید و با خودتون فکر کنید و سنگهاتونو با خودتون وا بکنید و شرایطتون رو واقع بینانه بررسی کنید و و منطقی بیندیشید (وقتی نیمه ی پر لیوان رو می بینید ، به نیمه ی خالی اون نیز بنگرید) و آینده نگر باشید و در هیچگاه عجولانه تصمیم نگیرید

باز هم با هم در ارتباط خواهیم بود

[Black-roze]

باسلام ببخشيدشما يجوري صحبت ميكنيدكه آدم ازهمه چيزنا اميدميشه من فقط ميدونم كه شوهرم با يكي دوتا دخترچت كرده وميدونم كه اصلا كارش درست نيست ولي من شوهرم وزندگيمو دوست دارم وانصافا شوهرم ازهيچ نظر واسه من كم نذاشته هم عاطفي هم مادي من ميخوام درستش كنم نه اينكه بخوام تركش كنم وزندگيموخراب كنم من ميدونم كه بايدصحبت كنم ولي نميدونم چجوري بگم وازكجاشروع كنم كه اوضاع زندگيم بهم نريزه من يه نامه نوشتم وهمه حرفهايي روكه بايدبگم گفتم اماهنوزنتونستم بهش بدم نميدونم يعني يه راهي وجود نداره كه من غيرمستقيم به شوهرم بفهمونم كه كارش نادرست بوده وبايدبه زندگي متاهلي متعهد باشه ؟

[Ravanshenas]

باسلام ببخشيدشما يجوري صحبت ميكنيدكه آدم ازهمه چيزنا اميدميشه من فقط ميدونم كه شوهرم با يكي دوتا دخترچت كرده وميدونم كه اصلا كارش درست نيست ولي من شوهرم وزندگيمو دوست دارم وانصافا شوهرم ازهيچ نظر واسه من كم نذاشته هم عاطفي هم مادي من ميخوام درستش كنم نه اينكه بخوام تركش كنم وزندگيموخراب كنم من ميدونم كه بايدصحبت كنم ولي نميدونم چجوري بگم وازكجاشروع كنم كه اوضاع زندگيم بهم نريزه من يه نامه نوشتم وهمه حرفهايي روكه بايدبگم گفتم اماهنوزنتونستم بهش بدم نميدونم يعني يه راهي وجود نداره كه من غيرمستقيم به شوهرم بفهمونم كه كارش نادرست بوده وبايدبه زندگي متاهلي متعهد باشه ؟

دوست عزیز هدف من از راهنمایی هایی که در پست قبلی به شما ارائه کردم ناامید کردنتون و یا خدایی ناکرده تصمیم به جدایی و ترک نبود، بلکه صرفا قصدم این بود که شما هم واقع بینانه به شرایط موجود بنگرید و هم به فراز و نشیب این راه آشنایی پیدا کنید تا درنهایت بتونید با آگاهی کامل قدمهاتونو باهدفتر و محکمتر بردارید
حال باتوجه به اینکه توی صحبتهای قبلیتون اشاره کردید که "شوهرمن خيلي لجبازومغروره وحرف هيچ كس روحتي پدرومادر خودش روقبول نداره من كسي رونميشناسم كه واسطه قراربگيره واين موضوع رومطرح كنم " و اینکه تقریبا یکبار روش گفتگوی رودررو و مستقیم رو برای مطرح کردن این مسئله در گذشته تجربه کردین و نتیجه ی قابل قبولی در پی نداشته ، به نظر میرسه روش نامه نگاری در این شرایط گزینه ی بعدی بتونه باشه

[Black-roze]

ممنون از راهنماييتون سعي ميكنم درستش كنم وبازم ازتون كمك بگيرم

[Black-roze]

ميدونيدمن ازبرخوردشوهرم ميترسم چون زودعصباني ميشه البته زودهم آروم ميشه تازه من اعتقاد دارم آدما تا خودشون نخوان درست بشونيستن ورفتاربدشون رودرست نميكنند فقط بيشترپنهانكاري ميكنندچون من قبلا به شوهرم همچين مسئله اي روگفته بودم ماست مالي كردورفت حتي يبار گفتم چت ميكني عيب نداره فقط بادختراچت نكن گفت باشه بهش هم برخورد گفت شكاك وازاين حرفا من دنبال يه راهي هستم كه درستش كنم وشوهرم متوجه بشه وواقعا بفهمه كه اين كارا اشتباهه وبفهمه كه ديگه مجردنيست وبايدمتعهدباشه

[Black-roze]

البته منظورم اين نيست كه مستقيم بهش گفته باشم كه ديدم توبادختراچت كردي بهش گفتم كه چت كردن بادوستات مشكلي نداره اما بادخترا چت نكن