سلام حالم خیلی بده از زمینو اسمون متنفرم ارامش ندارم داغونم از همه متنفر م از مردا از جنس مخالف از پیرمردا از همه دارم دیوونه میشم نه نه نمیدونم فقط حالم بده تنفرم زده بالا دوست ندارم هیچ کاری کنم من کم توقع شدم احساس میکنم ظرف محبتم خالی شده
سلام حالم خیلی بده از زمینو اسمون متنفرم ارامش ندارم داغونم از همه متنفر م از مردا از جنس مخالف از پیرمردا از همه دارم دیوونه میشم نه نه نمیدونم فقط حالم بده تنفرم زده بالا دوست ندارم هیچ کاری کنم من کم توقع شدم احساس میکنم ظرف محبتم خالی شده
سلام گلم
این حالت از کی بهت دست داده و چرا
اتفاقی برات افتاده ک اینطور ششدی
همه ما آدمها در طول زندگی دچار حس نفرت میشویم؛ نفرت از آدمها، اشیاء، حیوانات و حتی زمانهای خاص. در ذهن ما چه اتفاقاتی رخ میدهد که به ایجاد حس تنفر منجر میشود؟
نفرت یکی از انواع هیجانات است که از بدو تولد همراه انسان است. به همین علت روانشناسان کارکردگرا و تکاملگرا این حس را یک امر فطری میدانند.
پس اگر فطریبودن حس نفرت و انزجار را قبول داریم باید بپذیریم که این حس بیهوده در وجود ما نهاده نشده و قرار است کاری برای ما انجام دهد.
مثلا وقتی ما به خاطر یک غذای فاسد یا بوییدن یک خوراکی آلوده دچار حس انزجار میشویم، معلوم است این هیجان قرار است به نفع سلامتی ما فعال شود.
این حالت در تعاملات اجتماعی ما نیز تکرار میشود؛ چون این حس، حسی فطری است و زمانی به کار ما میآید که باید منبعی را که منزجرکننده است و باعث انزجار ما میشود، طرد کنیم.
به همین علت است که ما نمیتوانیم هیجاناتمان را به دو گروه خوب و بد تقسیم کنیم و مثلا بگوییم خشم، عصبانیت و ترس جزو هیجانات بد است و خوشحالی، سرمستی و شادی جزو
هیجانات خوب. اگر به موضوع نفرت نیز از این زاویه نگاه کنیم حتما بیشتر و بهتر برای ما قابل پذیرش است.
البته ما در متون اسلامی توصیه میشویم که دیگران را ببخشیم و حس نفرت و کینه را از خودمان دور کنیم؛ این موضوع از بعد روانشناسی هم مد نظر است، اما مهم این است
که ما چطور نفرت را از وجودمان پاک کنیم و بتوانیم فرد مورد نظر را ببخشیم؟
برای همین است که در روانشناسی تاکید میشود همه افراد در مرحله اول باید هیجاناتشان را بشناسند و این آگاهی هیجانی را نسبت به اطرافیانشان نیز کسب کنند؛ یعنی اول بدانند که خودشان چه هیجاناتی دارند و دوم این که بدانند این هیجانات در افراد دیگر نیز وجود دارد.
پس از این دو مرحله است که ما میتوانیم وقتی با نفرت دیگران روبرو شدیم یا خودمان، نسبت به فردی که احساس انزجار کردیم بهترین واکنش را نشان دهیم.
این خیلی خوب است که همه ما بدانیم که نفرت، حسی فطری و حتی ضروری برای ادامه زندگی است، اما بحث ما درباره آدمهایی است
که به صورت افراطی از همه چیز و همه کس نفرت دارند. چرا نفرت در وجود بعضی از آدمها تا این حد رشد میکند؟
روانشناسی امروزی تاکید دارد که هیجانات از جمله هیجان نفرت، زمانی در وجود آدمها شدت میگیرد و به حسی دائمی تبدیل میشود که افراد خیلی با آن درگیر میشوند؛
حتی در اوقاتی که افراد نمیخواهند این حس آزاردهنده در وجودشان باشد.
در چنین مواقعی بیشتر افراد به جای این که این حس ناخوشایند را از خود دور کنند، میکوشند تا آن فرد، شیء یا شرایط آزاردهنده را از خود دور کنند.
البته این عکسالعمل طبیعی است چون ما از ابتدای زندگی یاد میگیریم از چیزهایی که در ما ایجاد انزجار میکنند دوری کنیم،
اما اگر ما آگاهی هیجانی داشته باشیم نیازی نیست به صورت دائمی برای دورکردن این حس از وجودمان دست به جدالی درونی بزنیم.
در واقع، بهترین راه برای مواجهه با حس نفرت، آگاهشدن از وجود این هیجان در فطرت ماست؛ اما ما که این آگاهی را نداریم از هیجان نفرت وقتی مطلع میشویم
که به سطح رفتاری رسیده باشد؛ یعنی وقتی که این هیجان درونی، جلوه بیرونی پیدا کرده و دیگر نمیتوان آن را کنترل کرد.
وقتی وضع اینگونه میشود نفرتمان را یا با حرکات صورت و بدن نشان میدهیم یا طرف مقابل به ما میگوید که چرا چنین رفتارهایی داریم.
آدمها نفرت را در رفتارهایشان بروز میدهند، چون زمانی که این حس در درونمان به وجود آمده به جای این که آن را ریشهیابی و تجزیه و تحلیل کنیم، کوشیدهایم تا آن را از خودمان دور کنیم؛
در حالی که این حس مرموزانه و موذیانه جایش را در وجود ما باز میکند. من مراجعانی دارم که از حس نفرتشان نسبت به برخی افراد یا موضوعات حکایت میکنند
و من در جواب آنها میگویم بخش عمدهای از حس ناخوشایندی که شما در وجودتان دارید، ناشی از تلاشی است که برای از بینبردن این حس در درونتان انجام میدهید؛
پس یک مقدار از این حس فاصله بگیرید و به عنوان یک ناظر بیرونی به حس نفرت خودتان نگاه کنید تا بدانید این حس چیست،
از کجا آمده و از چه زمانی شروع شده یا با چه افرادی نشست و برخاست داشتی که این حس را در شما شکل دادهاند.
بخشی از احساس نفرت ما هم به خاطر تداعیشدن خاطراتمان اتفاق میافتد؛
پس اگر با خودمان روراست باشیم و سیر به وجودآمدن نفرت را بررسی کنیم، بهتر میتوانیم بر رفتار و افکارمان کنترل داشته باشیم
و به صورت افراطی از فرد یا شیء یا موضوعی خاص نفرت نداشته باشیم.
یعنی آگاه شدن از چرایی و چگونگی نفرت میتواند در کمشدن شدت این احساس به ما کمک کند؟
خـــــدانـگهــــــدار
سلام تنفر از پیرمردا از بچگی بعد از اتفاقی که برام افتاد در 8 سالگی ولی نسبت به بقیه از هفته ی پیش ید فعه دیگه حتی دلم نمیخواد با داداشم حرف بزنم نه کسه دیگه ای
درود دختر عزیزم - کاش بیشتر توضیح میدادی.
چند سالتونه ؟ و ایا گذشته تلخی رو تجربه کردی یا یک مقطع زمانی خاصی بوده وهست این حس ؟ یانه همینطوری دچار این افکار و حس و اختلال شدید ؟
الان بگید ایا این حستون گذراست و فروکش میکنه؟ یا نه تنفر دائمه ا؟ زخودتو ن چی متنفرید و احساس پوچی یا نه یک ادم خودبین مثبت وموفق میپندارید خودتون رو ؟ جواب بدید وتوضیح بیشتر تا بررسی کنیم و درتوانمون کمک می کنیم و یک مشاوره حضوری هم براتون ضروریه یا حق.
سلام من 17 سالمه ی بار رفته بودیم مسافرت بجنورد فکر کنم برای نماز رفتیم مسجد مادرم زودتر از من رفت من داشتم وضو میگرفتم و یک پیر مرد هم اونجا بود ومنو به زور ..........................
ببخشید بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم اون روز رو هیچوقت نمیتونم فراموش کنم
این حسم داعمی نیست ولی وقتی اوج میگره احساس نابودی میکنم
اره این احساس پوچی رو دارم درهر زمان نسبت به خودم
و دلم میخواد ای کاش هیچ مردی وجود نداشت مرد که نامرد دیگه به کسی اعتماد ندارم و جالب اینجاست دارم از نامزد داداشم متنفر میشم چون احساس میکنم اون بین منو داداشم فاصله انداخته
وهمچنین ی پسر تو گروهمون هست به شدت ازش متنفرم اون ی سر منو خرد میکنه و من دیگه نمیتونم در جوابش سکوت کنم دارم روانی میشم بدتر از اون که گارگردانمون گفته تو نقشامون این دو کارکتر باهم روابط احساسی دارن و از اون روز مادوتا تنفرمون نسبت به هم بیشتر شده نمی فهمم چیکار کنم اون نامردو دیگه کجای دلم جا بدم
چرا کسی جوابه منو نمیده دارم روانی میشم همش فکر فکر خسته شدم افکارم ازارم میده حتی نمیتونم بخوابم لطفا.......................................... ..............
سلام دوست خوبم
شما باید گذشته را فراموش کنید گرچه کارسختی هست
فرض کنید ی دختر یا ی زن به برادرشما بدی کنه و زجرش بده این درسته ک اون ازاون به بعد از شما و تمام دخترا بدبین بشه
تو هرجنسی خوب و بد هست این دلیل نمیشه ک همه را به ی چشم دید
هروقت دلت شکست یا عصبانی شدی سکوت کن و قدم بزن
از هرچی ک باعث عذابت هست تو ی کاغذ بنویس و حرصت را خالی کن
اخرهفته ها ی برنامه کوهنوردی برای خودت بزار و خودت راخالی کن
شما پراز فریاد و بغض هسین ک باید خالی بشین
هرکس ک تورا رنجوندتو به روش لبخند بزن این بزرگترین جواب به اون هست و باعث بزرگ شدن خودت هست
نفرت باعث فشار عصبی خودت میشه و عذابت میده اما محبت تورا بالا میبره و بهت عزت نفس میده
شاید بانوشتن مشکلت حل بشه
هرچی ک باعث آزارت میشه را بنویس و برگه را پاره کن اینطوری تخلیه میشی گلم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)