نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: پدر هميشه معترض!!!

1111
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11203
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پدر هميشه معترض!!!

    سلام بزرگواران
    دختري 19 ساله هستم. با پدرم مشكل پيدا كردم. جديدا خيلي بداخلاق، منفي بين و معترض شده. يعني به همه چيز و همه كس اعتراض ميكنه. قبلا اينطور نبود. پدرم خيلي معلومات بالا و ديد قوي به مسائل داره. قبلا وقتي تو ماشين با هم حرف ميزديم اطلاعات مفيدي ب من ميداد ك من به خودم ميباليدم كه چنين پدر دانايي دارم.
    ولي جديدا(2-3ماه اخير) وقتي تو ماشين با هم حرف ميزنيم به زمين و زمان ايراد ميگيره. 90%حرفهاش شده اعتراض اميز و با دادوبيداد. مثلا هربار كلي از ترافيك غر ميزنه، از مردمي كه بد ميرونند مخصوصا خانوما، از چيزايي ك باورم نميشه حتي ارزش فكر كردن داشته باشه. مثلا اينكه ماشين جلويي تو بارون چرا برف پاكنش عقبش رو زده! چرا مثلا كارخونه پفك نمكي وسط شهره!!! همينا رو با داد ميگه!
    با مادرم هم خيلي بد حرف ميزنه و احترامش رو نگه نميداره. با داداشم هم همينطور. انگار كه فكر ميكنه فقط خودش همه چي رو ميفهمه. سعي ميكنه هم رو تخريب كنه. فقط از خودش تعريف ميكنه. مادر و داداشم هم از اين وضعيت ناراضي هستن. شبي نيست كه قبل خوابم صداي دعواي بابا با مامانم رو نشنوم اون هم سر مسائل بسيار بسيار ناچيز .
    اوايل خيلي مقابله ميكردم باهاش. ميگفتم ((مثبت نگر باش، سرمسائل جزيي ناراحت نشو. مهربون باش! من نياز به توجهت دارم.))
    ولي اصلا گوشش بده كار نبود. ميگفت تو ميخواي منو تربيت كني.
    بعد از اون ديگه سعي كردم ك باهاش حرف نزنم. حرفهامون هي كمتر و كمتر شد. تا اينكه الان ارتباطمون فقط درحد سلام كردن هست. من قهر نكردم فقط ديگه متنفرم از همصحبت شدن باهاش. چون در بهترين حالت بايد داد و بيدادش رو گوش كنم و اعتراضشو تاييد. از وقتي باهاش حرف نميزنم خيلي راحتترم ولي اين بيتفاوتي نسبت به مشكلمون رو كار درستي نميدونم. اينم بگم كه حس ميكنم بابام جديدا حس مرد سالاري داره و خانمها رو خيلي سطح پايين ميبينه. كاملا هم اعتقاد داره كه زن ناقص العقله. و اين موضوع هم خيلي ازارم ميده. سقف منو خيلي كوتاه ميبينه و به پيشرفتي كه تو رشتم دارم اهميتي نميده. با مادرم همينطوره. يعني مادرم بايد امر و نهي هاشو گوش بده و اعتراضهاي بي موردش رو تحمل كنه و حرفي هم نزنه چون حقي نداره كه اعتراض كنه. و فقط كافيه يه كم ولوم صداش بره بالا!
    شرمنده كه طولاني شد. لطفا راهنمايي كنيد.
    اينو هم بگم كه من فقط باهاش حرف نميزنم، اصلا بي احترامي نميكنم بهش. خيلي ممنون ميشم اگه كمكم كنيد.

  2. کاربران زیر از zahra75 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15108
    نوشته ها
    236
    تشکـر
    919
    تشکر شده 354 بار در 141 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    دوست عزیز سلام

    می خواستم قبل از هر چیز یه سوال ازتون بپرسم

    شما خودتون حدس میزنین دلیل این رفتار پدرتون چی باشه؟
    اخیرا اتفاق خاصی نیفتاده؟

    ما هرچی بیشتر بدونیم ، بهتر و صحیح تر میتونیم کمکتون کنیم ...

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11203
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط لبخندتلخ نمایش پست ها
    دوست عزیز سلام

    می خواستم قبل از هر چیز یه سوال ازتون بپرسم

    شما خودتون حدس میزنین دلیل این رفتار پدرتون چی باشه؟
    اخیرا اتفاق خاصی نیفتاده؟

    ما هرچی بیشتر بدونیم ، بهتر و صحیح تر میتونیم کمکتون کنیم ...
    سلام

    نه اتفاق بخصوصي نيفتاده واسه همينه كه خيلي متعجبم.

    تنها مورد اينه كه
    بابام يكسال ماموريتي شهرستان بود و دوهفته يكبار مارو ميديد. هممون خيلي اذيت ميشديم بخاطر دوري ما عاشق هميم واقعا!
    5-6 ماه پيش برگشت ولي اوايل اينطور نبود رفتارش. احساس ميكنم ممكنه بخاطر اين باشه كه اينجا تفريحات كمتري داره، اونجا بيشتر با دوستانش به تفريح ميرفت اما فشار كار و دوري از خانواده رو هم داشت.

    واقعا گيج شدم...

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15108
    نوشته ها
    236
    تشکـر
    919
    تشکر شده 354 بار در 141 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    دوست خوبم

    به پدرتون فرصت بیشتری بدین

    مردها گاهی دچار مشکلات و به تبع سردرگمی هایی میشن . تمایلی هم به مطرح کردنش ندارن . سرسختانه مایل هستن خودشون مشکلشون رو حل کنن و ناراحتیشون رو به صورت مشاجره بروز میدن ...

    به پدرتون محبت کنید . محبت بدون انتظار ... درسته که شما بی ادبی نمی کنید اما همین سرد بودنتون ایشون رو بیشتر آزار میده و وضعیت رو پیچیده تر میکنه

    پیشنهاد میدم با مادرتون هم صحبت کنید ... ازشون در خواست کنید به هیچ وجه با پدرتون بحث نکنن و حتی گاهی همسرشون رو تایید کنن . گذشت داشته باشن و فقط در سکوت
    و صبر همراه همسرشون باشن ... باور کنید سکوت معجزه می کنه!

    پدر شما متوجه هستن که خانواده رو از خودشون رنجوندن ، احساس می کنن محبوبیتشون رو در قلمرو خانواده از دست دادن و حالا به هر دلیلی قادر به تغییر این وضعیت نیستن . پس شما "با سکوت و صبر" کمکشون کنید تا تمرکز از دست رفتشون رو به دست بیارن .

    جدا توصیه می کنم سعی نکنید سر از کارشون در بیارید . مردها فقط زمانی به دیگران اجازه ی دخالت می دن که خودشون بخوان ...

    ضمنا یادتون باشه! هرگز یک مرد رو نصیحت نکنید ! خصوصا اگر اون مرد پدرتون باشه !!!

    من مطمئنم که به زودی پدرتون با خودشون کنار میان و شرایط دوباره عادی میشه . فقط همه چیز بستگی به شما ، مادر و برادرتون داره ...

    یاد آوری می کنم

    به پدرتون محبت کنید و خواسته هاشون رو حتی المقدور اجرا کنید


    امیدوارم تونسته باشه کمکی بکنم

    موفق باشید عزیزم
    ویرایش توسط لبخندتلخ : 04-30-2015 در ساعت 03:45 PM

  6. کاربران زیر از لبخندتلخ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11203
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط لبخندتلخ نمایش پست ها
    دوست خوبم

    به پدرتون فرصت بیشتری بدین

    مردها گاهی دچار مشکلات و به تبع سردرگمی هایی میشن . تمایلی هم به مطرح کردنش ندارن . سرسختانه مایل هستن خودشون مشکلشون رو حل کنن و ناراحتیشون رو به صورت مشاجره بروز میدن ...

    به پدرتون محبت کنید . محبت بدون انتظار ... درسته که شما بی ادبی نمی کنید اما همین سرد بودنتون ایشون رو بیشتر آزار میده و وضعیت رو پیچیده تر میکنه

    پیشنهاد میدم با مادرتون هم صحبت کنید ... ازشون در خواست کنید به هیچ وجه با پدرتون بحث نکنن و حتی گاهی همسرشون رو تایید کنن . گذشت داشته باشن و فقط در سکوت
    و صبر همراه همسرشون باشن ... باور کنید سکوت معجزه می کنه!

    پدر شما متوجه هستن که خانواده رو از خودشون رنجوندن ، احساس می کنن محبوبیتشون رو در قلمرو خانواده از دست دادن و حالا به هر دلیلی قادر به تغییر این وضعیت نیستن . پس شما "با سکوت و صبر" کمکشون کنید تا تمرکز از دست رفتشون رو به دست بیارن .

    جدا توصیه می کنم سعی نکنید سر از کارشون در بیارید . مردها فقط زمانی به دیگران اجازه ی دخالت می دن که خودشون بخوان ...

    ضمنا یادتون باشه! هرگز یک مرد رو نصیحت نکنید ! خصوصا اگر اون مرد پدرتون باشه !!!

    من مطمئنم که به زودی پدرتون با خودشون کنار میان و شرایط دوباره عادی میشه . فقط همه چیز بستگی به شما ، مادر و برادرتون داره ...

    یاد آوری می کنم

    به پدرتون محبت کنید و خواسته هاشون رو حتی المقدور اجرا کنید


    امیدوارم تونسته باشه کمکی بکنم

    موفق باشید عزیزم
    پاسختون واقعا كامل و جامع بود از اينكه وقت گذاشتيد متشكرم.
    خودمم حس ميكنم كه انگار يه مشكلي داره و نميخواد يا نميتونه بگه.

    با اينكه سخته ولي تمام تلاشمو ميكنم كه عمل كنم به توصيه هاتون.

    بازم بينهايت ممنونم

    Sent from my C6603 using Tapatalk

  8. کاربران زیر از zahra75 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    درود - خوش آومدین به مشاور - پدر گرامیتون چند سالشونه وشغلشون چیه؟

    اینو هم که میگید قبلا مهربون واینجور نبوده جدیدا عصبانیت وپرخاش درایشون منفعل شده میتونه ریشه دریک مشکل درونی روحی وعقده یا هم فشار کاری باشد.
    اگر خودشون مجاب و این درکو بکنند دارند زیاده روی واین رفتارشون درست نیست و بروند مشاوره خیلی از مساول روشن میشه- چون تا فرد نخواد نمیتونیم نسخه بپیچیم از روحدس وگمان دختر گلم .

    توضیحاتی داری بیشتر درتاپیک بگید من درخدمتتونم یاحق

    این مقاله روهم بخون


    پرخاشگري در خانواده علل مختلفي دارد. برخي به‌ صورت ژنتيکي زمينه پرخاشگري را دارند، خصوصا آنهايي که به صورت فاميلي دچار بيماري‌هاي وسواس، افسردگي يا نوسان خلق هستند، معمولا آدم‌هايي تحريک‌پذير و عصبي هستند. اما چون ديگران اين بيماري‌ها را نمي‌بينند، فقط جنبه پرخاشگري و تحريک‌پذيري را در فرد مي‌بينند و آن فرد به عنوان يک انسان عصبي و بداخلاق به مردم معرفي مي‌شود. اگر بحث پرخاشگري فرد، مربوط به ژنتيک او باشد، با مراجعه به تاريخچه خانوادگي فرد و نوع رفتار والدين او، مي‌توان به آن پي برد و براي حل آن مشکل تلاش کرد.


    دومين علت پرخاشگري، به نحوه نگرش فرد نسبت به واقعيات جامعه‌اي که در آن زندگي مي‌کند، باز مي‌گردد. بسيار پيش مي‌آيد که يک فرد نسبت به يک مساله که در محيط بيروني اتفاق مي‌افتد، عصبي شده و واکنش نشان مي‌‌دهد؛ در حالي که ديگران از کنار آن مورد به راحتي عبور مي‌کنند، چون واقعيات موجود در جامعه و محيط براي همه افراد، يکسان است. در اين شرايط بايد نوع نگاه و نگرش فرد را کشف کنيم و در پي اصلاح آن باشيم. بايد باورهاي غلط، نوع نگاه و نگرش،‌ تعابير و تفاسيري که به صورت اشتباه در ذهن فرد شکل مي‌گيرد را کشف کرد و با تغيير اين نوع نگرش نادرست، تلاش کرد تا اين موضوعات باعث ناراحتي فرد نشود و سرانجام حالت‌هاي عصبي و پرخاشگري در فرد بروز نکند.



    سومين علت پرخاشگري به فرهنگ رايج در خانواده‌ها برمي‌گردد. خانواده و نوع رفتار اعضاي خانواده‌اي که فرد در آن بزرگ شده و رشد يافته، در نوع رفتارهاي فرد بسيار موثر است. اينکه والدين و اعضاي خانواده با چه روشي مشکل خود را با يکديگر حل مي‌کردند، مي‌تواند به عنوان يک الگو باشد تا در آينده، آنها نيز در خانواده‌اي که خود تشکيل مي‌دهند از همين الگو، بهره‌برداري کنند.



    نوع ديگر پرخاشگري در افرادي ديده مي‌شود که در اصطلاح روان‌شناسي به آنها افراد سخت مي‌گويند. معمولا زندگي کردن با اين افراد به علت نوع رفتارها و عاداتي که دارند بسيار سخت است و همسر اين افراد براي زندگي مشکلات فراواني را تحمل مي‌کند و با اخلاق و رفتار همسرش بسيار مدارا مي‌کند. اين افراد کساني هستند که از هر مساله ريز و درشتي جهت شروع يک دعوا و پرخاشگري استفاده مي‌کنند و هميشه در طلب حق از دست رفته خود هستند. در اين ميان افرادي هم ديده مي‌شوند که گاهي اوقات و در برخي مکان‌ها و شرايط بسيار مبادي آداب و با آرامش رفتار مي‌کنند و در برخي شرايط ديگر پرخاشگري مي‌کنند. اين افراد به دو گروه تقسيم مي‌شوند. گروه اول آن افرادي هستند که به دنبال جايگاهي براي خود هستند و در هر شرايطي که براي آن جايگاه احساس خطر نمايند، حالت بازدارندگي خود را از دست مي‌دهند و به پرخاشگري رومي‌آورند. آنها در حقيقت از پرخاشگري به عنوان ابزاري براي به دست آوردن جايگاه خود استفاده مي‌کنند. گروه دوم، افرادي هستند که نمي‌توانند به جايگاه دلخواه و مناسب حال خود دست بيابند و حتي حاضرند با روش‌هايي مثل سرويس بيش از حد دادن به ديگران يا باج دادن و حتي کم کردن شأن اجتماعي و بهاي خود، به يک شرايط و جايگاه دلخواه برسند که اغلب هم موفق نشده و عصبي مي‌شوند. براي همين در مواجهه با افراد ضعيف‌تر از خود سعي در قدرت‌نمايي و عرض اندام دارند. به همين دليل در برابر همسر و يا فرزندان خود که به نوعي از نظر اقتصادي به او وابسته هستند، بداخلاقي و پرخاشگري مي‌کنند، تا فشارهاي ناشي از سرخوردگي اجتماعي که در محيط‌هاي بيروني برايشان اتفاق افتاده را به اين صورت تخليه کنند. اين افراد بايد بدانند که اين سرخوردگي‌ها، در خود شکستن‌ها، نزول شأن و شخصيت اجتماعي آنها در برابر ديگران، آسيب‌هاي جدي به روح و روان آنها وارد خواهد کرد و بايد به فکر يک راه‌حل درست و منطقي باشند. خانواده اين افراد بايد تلاش کنند که به چنين فردي روحيه بدهند و حس اعتماد به نفس را در وي تقويت نمايند تا او بتواند در جامعه و در برابر قدرت‌هاي بزرگ‌تر از خود تا هم‌سطح خود، عرض اندام نمايد و آن فشار رواني ناشي از سرخوردگي را با خود به محيط خانه نياورد که موجب بروز رفتارهاي عصبي و پرخاشگري شود.



    اصلاح پرخاشگري

    براي همه آدم‌ها خيلي راحت است که هنگام ناراحتي و عصبانيت، با پرخاشگري ‌و داد و فرياد و دعوا، اين حالات عصبي را سر ديگران خالي کنند؛ اما چرا همه به اين رفتارها روي نمي‌آورند و در هر شرايط و مکاني دست به چنين اقداماتي نمي‌زنند؟ به اين دليل که انسان‌ها به يکديگر احترام مي‌گذارند و براي همديگر ارزش و حرمت قايل هستند و همين رعايت حرمت‌هاست که افراد به خود اجازه نمي‌دهند در مقابل هر فرد و يا در هر مکاني، خشم خود را به طور غيرکنترل شده بروز دهند. معمولا افراد از کودکي مي‌آموزند که در برابر بزرگ‌ترها و والدين از جملات محترمانه استفاده کنند و به صورت رها و بدون کنترل رفتار و حرکاتي انجام ندهند که باعث حرمت‌شکني ديگران شود. معمولا اين‌گونه اشخاص که اين نوع رفتار را آموخته‌اند و به مقام و شأن ديگران احترام مي‌گذارند، بهتر مي‌توانند خشم خود را کنترل نمايند و آن را مديريت کنند. اما افرادي که از «مديريت خشم» بي‌بهره‌اند، در اولين قدم بايد به يک مشاور روان مراجعه نمايند و تلاش کنند رفتارهاي نادرست خود را اصلاح کنند. از آنجا که اکثر افراد پرخاشگر، در زمان عصبي شدن، خود را محق مي‌دانند و عامل بروز عصبانيت خود را طرف مقابل خود مي‌دانند که با انجام دادن يا انجام ندادن يک رفتار دلخواه فرد پرخاشگر باعث برافروختگي او شده‌اند، معمولا از مراجعه به مشاور امتناع مي‌کنند چون از نگاه آنها هيچ رفتار اشتباه و خلاف عرفي رخ نداده. در اين صورت، طرف مقابل فرد پرخاشگر (در داستان زندگي اين هفته‌مان: «احسان») بايد با مراجعه به مشاور نوع عکس‌العمل در برابر پرخاشگري را بياموزد و از اين راهکارها در زمان لازم استفاده کند. براي نمونه به چند مورد اشاره مي‌کنم. اولين قدم براي مقابله و اصلاح رفتارهاي پرخاشگرانه، کاهش تعامل است؛ يعني بايد سطح ارتباطي خود را با اين قبيل افراد کاهش دهيد تا از بروز رفتارهاي پرخاشگرانه‌شان پيشگيري شود. فرد پرخاشگر به تدريج تنها مي‌شود و براي حل اين تنهايي يک فکر اساسي مي‌کند و تصميم مي‌گيرد؛ مثلا مدتي تلفن‌ها و قرار مدار‌ها را با او کم کنيد تا متوجه شود که از رفتار آن روزش ناراحت شده‌ايد. تنها که باشد، شايد نظرش عوض شود و حاضر شود درمان و مشاوره را شروع کند.



    در قدم دوم، اگر کاهش سطح تعامل موثر نشد، بايد از افرادي که روي اين افراد پرخاشگر نفوذ دارند، بخواهيد ضمن صحبت کردن و گوشزد کردن عواقب اين رفتار اشتباه از او بخواهند که به سمت ترک رفتارهاي غلط بيايد تا از شکاف عاطفي بين خود و خانواده‌اش پيشگيري کند.



    قدم سوم اين است که با استفاده از نقاط ضعف فرد پرخاشگر، او را به سمت درمان و ترک رفتارش هدايت کنيد؛ مثلا اگر همسرتان در حضور بچه فرياد مي‌زند و دعوا راه مي‌اندازد، به او بگوييد: «به خاطر اين رفتارت، من بچه‌ را با خودم مي‌برم؛ چون تو به او آسيب‌ مي‌زني. هر وقت رفتارت را اصلاح کردي، برمي‌گرديم.» چون بد والدي از بي‌والدي بدتر و آسيب‌زننده‌تر است. يک پدر يا مادر پرخاشگر، زماني که به يک کودک‌آزار تبديل شود، آسيب بزرگي به فرزندش خواهد زد و چه بهتر است که به جاي نظارت اين والد بيمار کودک تحت سرپرستي پدربزرگ با مادربزرگ‌اش زندگي کند.



    ريشه پرخاشگري را بخشکانيم

    اولين الگوهاي بچه‌ها، والدين آنها هستند. وقتي ما عصباني مي‌شويم، در واقع به فرزندمان ياد مي‌دهيم چه رفتاري بايد در هنگام عصبانيت انجام دهد و چگونه خشم خود را مديريت کند. اين ما هستيم که الگوي زندگي سالم يا ناسالم را به فرزندمان مي‌آموزيم. پس بايد به کودکان‌مان بياموزيم که اگر کسي شما را عصباني کرد، براي کمتر آسيب ديدن خودتان و آن فرد، به جاي آنکه تحت تاثير جو دعوا قرار بگيريد، بايد از آن محيط دور شويد و پس از برقراري آرامش و تفکر در مورد حل مساله، با فرد پرخاشگر صحبت کنيد. اين خيلي مهم است که آموزش ياد شده را به صورت عملي به بچه‌هاي خود بياموزيد. اگر او ببيند که پدرش در برابر فردي که فرياد مي‌کشد با صداي بلندتر فرياد مي‌زند، معناي کم نياوردن و قدرت را اين‌طور درک مي‌کند اما اگر پدر با آرامش و پس از گذشت زمان به فرد موردنظر بگويد: «تو کنترل خودت را از دست داده‌اي و بهتر است به‌وقتش با هم صحبت کنيم» کودک هم ياد مي‌گيرد آن کسي که فرياد نمي‌زند و خشم‌اش را کنترل مي‌کند و يا به طريق مناسبي آن را بيرون مي‌ريزد، قدرتمند‌تر است. فرياد زدن، کار آساني است که از هر کسي برمي‌آيد اما اگر انسان قوي باشد، مي‌تواند اين فشار را کنترل کند و به جاي فرياد کشيدن، تصميم درستي بگيرد

    یاحق

  10. کاربران زیر از Dr . Security بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15108
    نوشته ها
    236
    تشکـر
    919
    تشکر شده 354 بار در 141 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    p30today2014 عزیز

    به نظر من مشکل ایشون اینقدر ها هم جدی و حاد نیست

    با گذشت زمان و کمی صبر همه چیز خودبه خود حل میشه ....

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدر هميشه معترض!!!

    درود توجه داشته باشید بنده هم نگفتم حاده یا تائید یا رد من دوکلمه از حرفاشون با حدس وشاید نوشتم مقاله روصرف اطلاعات عمومی دادم خدمتشون وخواستار توضیحات بیشترازایشون بودم موفق باشید

  13. 2 کاربران زیر از Dr . Security بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهر معتاد
    توسط tara1 در انجمن اعتیاد
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-19-2015, 01:02 AM
  2. دارم معتاد میشم
    توسط ahmadreza در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 02-24-2015, 11:53 AM
  3. اعترافات جالب و خنده دار
    توسط mahastey در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-20-2014, 04:31 PM
  4. اعتراف میکنم ....
    توسط Reepaa در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-21-2014, 10:52 PM
  5. من اعتراض دارم
    توسط ♥رویا♥ در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2014, 10:08 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد