نمایش نتایج: از 1 به 20 از 20

موضوع: دختری به شدت پر اضطراب و عصبی

2334
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15632
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry دختری به شدت پر اضطراب و عصبی

    با سلام دختری هستم 35 ساله و مجرد و به شدت پر اضطراب و عصبی متاسفانه مشکلات زیادی با خانوادم و به خصوص مادرم دارم که منشآ تمام ناراحتیهام رو از اون میدونم مادرم زنی بسیار تنگ نظر بد خلق و خود بزرگ بین میباشد پدرم سالهاست فوت کرده و من بعد از یه دوره کاری پر بهران از کار اخراج شدم آنهام بصورت کاملا ناجوان مردانه اونقدر حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم از کودکی یادم میاد به بهانه های مختلف من جمله شیطنتهای بچگی مادرم با چوب و کفگیر یا هر چیزی که دم دستش بود لهم میکرد اصلا یه چوب برای کتک زدن داشت، از کودکی همیشه تحقیر شدم هر روز آرزو میکردم از خونم جدا بشم اما متاسفانه با اخلاقها و رفتار مادرم و قبل از اون پدرم کسی سراغم نمیومد.(پدرم از مادر جانی تر و وحشی تر بود و مدام مادرمو کتک میزد و فحش میداد به نوعی کا مادرم اون تلافیها رو سر ما بچه ها در میورد) دو برادر دیگهم چون پسر بودن ظلم کمتری بهشون میشد مادرم از ترک کردن خونه از جانب اونها میترسید اما در مورد من اینطور نبود و نیست حرفهایی به من میزنه و نسبتهایی به من میده که از شدت خورد شدن گاهی تصمصیم گرفتم بکشمش ولی جرات نکردم. به من کمک کنید میترسم با این وضعیت از این بیشتر نابود بشم. تحصیل کردم فوق لیسانس گرفتم به امید رهایی ازین خونه ولی نشدددددددددددددد من به جنون رسیدم کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10438
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    9
    تشکر شده 15 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها میری نمایش پست ها
    با سلام دختری هستم 35 ساله و مجرد و به شدت پر اضطراب و عصبی متاسفانه مشکلات زیادی با خانوادم و به خصوص مادرم دارم که منشآ تمام ناراحتیهام رو از اون میدونم مادرم زنی بسیار تنگ نظر بد خلق و خود بزرگ بین میباشد پدرم سالهاست فوت کرده و من بعد از یه دوره کاری پر بهران از کار اخراج شدم آنهام بصورت کاملا ناجوان مردانه اونقدر حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم از کودکی یادم میاد به بهانه های مختلف من جمله شیطنتهای بچگی مادرم با چوب و کفگیر یا هر چیزی که دم دستش بود لهم میکرد اصلا یه چوب برای کتک زدن داشت، از کودکی همیشه تحقیر شدم هر روز آرزو میکردم از خونم جدا بشم اما متاسفانه با اخلاقها و رفتار مادرم و قبل از اون پدرم کسی سراغم نمیومد.(پدرم از مادر جانی تر و وحشی تر بود و مدام مادرمو کتک میزد و فحش میداد به نوعی کا مادرم اون تلافیها رو سر ما بچه ها در میورد) دو برادر دیگهم چون پسر بودن ظلم کمتری بهشون میشد مادرم از ترک کردن خونه از جانب اونها میترسید اما در مورد من اینطور نبود و نیست حرفهایی به من میزنه و نسبتهایی به من میده که از شدت خورد شدن گاهی تصمصیم گرفتم بکشمش ولی جرات نکردم. به من کمک کنید میترسم با این وضعیت از این بیشتر نابود بشم. تحصیل کردم فوق لیسانس گرفتم به امید رهایی ازین خونه ولی نشدددددددددددددد من به جنون رسیدم کمکم کنید
    از نظر من زندگی توی ی همچین خانواده ایی اصلا صلاح نیست چون بیمار میشی..کاملا میفهمم... دنبال ی کار تمام وقت باش ک کمتر توی محیط خونه قرار بگیری یا اگه پولشو داری ی جای مستقل بگیر و کلا جدا شو.. توی این مدت هم اگه یه ادم درست اومد ردش نکن کسی ک تورو دوست داشته باشه ب خانوادت کاری نداره و تورو بخاطر خودت میخواد..خلاصه ک سعی کن کمتر خونه باشی خواهر گلممم

    Sent from my HUAWEI G730-U10 using Tapatalk

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8089
    نوشته ها
    237
    تشکـر
    244
    تشکر شده 520 بار در 197 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده

    رهای عزیز سلام

    کجا زندگی زندگی میکنی

    اگر تهرانی بهم بگو و اینکه چی خوندی؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : مشکل با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها میری نمایش پست ها
    با سلام دختری هستم 35 ساله و مجرد و به شدت پر اضطراب و عصبی متاسفانه مشکلات زیادی با خانوادم و به خصوص مادرم دارم که منشآ تمام ناراحتیهام رو از اون میدونم مادرم زنی بسیار تنگ نظر بد خلق و خود بزرگ بین میباشد پدرم سالهاست فوت کرده و من بعد از یه دوره کاری پر بهران از کار اخراج شدم آنهام بصورت کاملا ناجوان مردانه اونقدر حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم از کودکی یادم میاد به بهانه های مختلف من جمله شیطنتهای بچگی مادرم با چوب و کفگیر یا هر چیزی که دم دستش بود لهم میکرد اصلا یه چوب برای کتک زدن داشت، از کودکی همیشه تحقیر شدم هر روز آرزو میکردم از خونم جدا بشم اما متاسفانه با اخلاقها و رفتار مادرم و قبل از اون پدرم کسی سراغم نمیومد.(پدرم از مادر جانی تر و وحشی تر بود و مدام مادرمو کتک میزد و فحش میداد به نوعی کا مادرم اون تلافیها رو سر ما بچه ها در میورد) دو برادر دیگهم چون پسر بودن ظلم کمتری بهشون میشد مادرم از ترک کردن خونه از جانب اونها میترسید اما در مورد من اینطور نبود و نیست حرفهایی به من میزنه و نسبتهایی به من میده که از شدت خورد شدن گاهی تصمصیم گرفتم بکشمش ولی جرات نکردم. به من کمک کنید میترسم با این وضعیت از این بیشتر نابود بشم. تحصیل کردم فوق لیسانس گرفتم به امید رهایی ازین خونه ولی نشدددددددددددددد من به جنون رسیدم کمکم کنید
    سلام
    ازاون خونه برو
    برو ی جایی را اجاره کن و خودت کار کن و زندگی کن
    مادرت اگه مدتی تنها باشه شاید از این کارهاش دست بکشه

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    درود باتوجه مقطع سنی تون وهم دختر بودنتون این فشار را بر روح ورو ان شما دوچندان کرده و هم محیط و رفتار خانواده -حق میدم اینگونه آشفته باشید ولی علاجی نیست چون دختر هستید نمیشه کاری غیر متعارف یا جدا بشید یا هر چیزی که کار نسنجیده واز روی عصبانیت چیزی جز پشیمانی دربر نخواهد داشت خواهر گلم . برای رفع استرس سلامتی روحتون اولا به یک مشاور حضوری برید وهم سعی کنید تفریحات سالم روجایگزین کنید .
    ورزش و اجتماعی باشید تا افکارتون به یک جا بند نشه وعقده بشه وبادوستان شاد باشید تحصیل کرده هم هستید وبرای خودتون شغل و سرگرمی ایجاد کنید وبقول دوستمون اگر موقعیت مناسب ازدواجی پیش اومد رد نکنید اما گفتم مناسب نه اینکه برای رهایی از این وضعیت از چاله دربیای وب چاه بیفتی.
    همیشه کاراهارو بسنج هدف داشته باش و ومعقول واین توانایی درشما ب اثبات رسیده بااینگونه وضعیت تحصیلات عالیه دارید پس خودتون رو بپذیرید وباور وبازم تلاش کنید . بازم دوستان میان راهنماییتون موردی بود من درخدمتم یا حق

  6. کاربران زیر از Dr . Security بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    prv

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15647
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    با سلام
    من دختري ٢٩ ساله هستم ٢ ساله ازدواج كردم مشكلي با همسرم ندارم
    مشكل من پدرمه كه از بچگي هميشه بخاطر كارهاش غصه خوردم ، وقتي خيلي كوچيك بودم متوجه شدم پدرم معتاده و بخاطر همين موضوع با مادرم مشكل دارن
    پدر من هيچ وقت درآمد و شغل خوبي و عالي اي نداشت ولي برعكس مادرم درسش رو خوند و توي اجتماع ي جايگاه خيلي خوب داره. بخاطر مشكلات زندگيمون من خيلي زود بالغ شدم و ناگفته نمونه ك مادرم بخاطر سرخوردگي ناشي از ازدواجش من رو زياد كتك ميزد ك بعدها فهميدم ي خشم بزرگ درونم دارم ي عقده و بغضي ك هيچ وقت تموم نميشه . برعكس من خواهرم كه ٥ سال از من كوچيكتره دختري آزاد و فارغ از همه ي اين دردها بزرگ شد. الان بعد از گذشت سالهاي سال پدرم اعتياد رو خيلي وقته گذاشته كنار ولي هيچ وقت توسط مادرم بخشيده نشد و مادرم مثل غريبه اي ك ازش متنفره با پدرم رفتار ميكنه و اين موضوع منو ميرنجونه. پدرم نادم و پشيمون از گذشته افسرده شده و خيلي گريه ميكنه تو خلوت خودش كه من واسه همسرم و بچه ها هيچ كاري نكردم پدرم خيلي احساساتيه. من خيلي درد ميكشم مادرم ديگه كاملا بي توجه شده نسبت به پدرم و نميدونم من بايد چيكار كنم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15647
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    [COLOR=rgba(0, 0, 0, 0.701961)]در ضمن اينو بگم من كاملا آدم درون گرايي هستم سخت ترين كار توي زندگيم از مشكلاتم حرف زدنه[/COLOR]

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15632
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    دوستان ممنون از پاسخهایتان
    هر ثانیه در جستجوی کار هستم هنوز پیدا نکردم ساکن تهران هستم با رفتارهای مادرم متاسفانه دوستی ندارم در وضعیت بد بحرانی قرار دارم احساس یاس و نا امیدی دارم برام دعا کنید برای مشاوره حضوری باید هزینه پرداخت کنم این هزینه را ندارم
    بازم از همتون ممنون و سپاسگزارم

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15632
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    دوستان ممنون از پاسخهایتان
    هر ثانیه در جستجوی کار هستم هنوز پیدا نکردم ساکن تهران هستم با رفتارهای مادرم متاسفانه دوستی ندارم در وضعیت بد بحرانی قرار دارم احساس یاس و نا امیدی دارم برام دعا کنید برای مشاوره حضوری باید هزینه پرداخت کنم این هزینه را ندارم
    بازم از همتون ممنون و سپاسگزارم
    من حتی برای بیرون آمدن از خونه هم مشکل دارم وقتی بر میگردم در به رویم قفل میشود و باید کلی زاری و التماس کنم تا بتونم به خونه برگردم این رفتارها همگی در تحلیل رفتن غرورم و شخصیتم دخیلن ...

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8089
    نوشته ها
    237
    تشکـر
    244
    تشکر شده 520 بار در 197 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده

    اگر دوست داشتی من دوستت ،من هم تهرانم....خودم تبدیلت میکنم به ی دختر شاد و اکتیو ....هیچی مثل ورزش نیست....خونتون کدوم سمته؟

    البته در مورد اینکه در خونه رو قفل میکنن من راهی به ذهنم نمیرسه

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8089
    نوشته ها
    237
    تشکـر
    244
    تشکر شده 520 بار در 197 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده

    رهای عزیز چی خوندی؟

    اگر در رو قفل میکنن پس چه جوری میرفتی سرکار و دانشگاه؟

    دانشگاهت هم تهران بوده یا شهرستان بود؟

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8089
    نوشته ها
    237
    تشکـر
    244
    تشکر شده 520 بار در 197 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده

    رها جان

    لطفا بگو کدوم محدوده زندگی میکنین ،دوره های اموزشیه هنری ،فنی و... توسط سازمان فنی حرفه ای و بعضی نهادهای خیریه برگذار میشه کاملا رایگان توی همه ی کشور و البته چند نقطه ی تهران مدرک اینام داره....حتی مامانتم میتونه بره ....حتی دوره ی رانندگی پایه یک هم داره

    اگر واسه رشته تحصیلیت کار نیست فعلا بری یاد بگیری هم سرت گرمه و هم ی هنری یاد میگیری...مثلا کلاسهای گلیم، تابلو فرش،خیاطی و کلی چیزه دیگه

  14. کاربران زیر از همنورد بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    prv

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12210
    نوشته ها
    508
    تشکـر
    112
    تشکر شده 329 بار در 212 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها میری نمایش پست ها
    با سلام دختری هستم 35 ساله و مجرد و به شدت پر اضطراب و عصبی متاسفانه مشکلات زیادی با خانوادم و به خصوص مادرم دارم که منشآ تمام ناراحتیهام رو از اون میدونم مادرم زنی بسیار تنگ نظر بد خلق و خود بزرگ بین میباشد پدرم سالهاست فوت کرده و من بعد از یه دوره کاری پر بهران از کار اخراج شدم آنهام بصورت کاملا ناجوان مردانه اونقدر حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم از کودکی یادم میاد به بهانه های مختلف من جمله شیطنتهای بچگی مادرم با چوب و کفگیر یا هر چیزی که دم دستش بود لهم میکرد اصلا یه چوب برای کتک زدن داشت، از کودکی همیشه تحقیر شدم هر روز آرزو میکردم از خونم جدا بشم اما متاسفانه با اخلاقها و رفتار مادرم و قبل از اون پدرم کسی سراغم نمیومد.(پدرم از مادر جانی تر و وحشی تر بود و مدام مادرمو کتک میزد و فحش میداد به نوعی کا مادرم اون تلافیها رو سر ما بچه ها در میورد) دو برادر دیگهم چون پسر بودن ظلم کمتری بهشون میشد مادرم از ترک کردن خونه از جانب اونها میترسید اما در مورد من اینطور نبود و نیست حرفهایی به من میزنه و نسبتهایی به من میده که از شدت خورد شدن گاهی تصمصیم گرفتم بکشمش ولی جرات نکردم. به من کمک کنید میترسم با این وضعیت از این بیشتر نابود بشم. تحصیل کردم فوق لیسانس گرفتم به امید رهایی ازین خونه ولی نشدددددددددددددد من به جنون رسیدم کمکم کنید
    با سلام و ادب

    از پازل زندگی شما خیلی از تکه هاش کمه و دوستان به نظر بنده در راهنمائی احساسی عمل کردن و زود وارد گود شدن

    قدر مسلم شما یک شبه به این روز در نیومدین چون برای اینکه فوق لیسانس بگیرین لا اقل 5 الی 6 سال اجازه رفت و آمد به بیرون رو داشتین و مخصوصا" این هزینه گزاف از جائی تامین شده و کار کردن در بهران و اخراج شدن و اتفاقهای رخ داده خیلی مهمه تا اول از شخصیت زندگی شما یک تصویر منطقی به عمل بیاد و بعد از اون راه حلهای سازگار با وضعیت شما تجویز بشه .
    و مهمتر از همه اینکه شما بعد از 35 سال سن و داشتن فوق لیسانس چرا هنوز دارای شخصیت مستقل نیستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

    مارو مجبور نکنید تا یه طرفه به قاضی بریم و کمی از اتفاقات زندگیتون تعریف کنید و مخصوصا کارهائی که از نظر خودون درست بوده و دیگران مخالف اون بودند ؟؟؟

    آیا هنوز به عنوان دختر باکره هستید ؟؟ !!

    خواهر عزیز از صراحتم عذر خواهی میکنم ولی چون کسی همدیگه رو نمی شناسه باید اگه راهنمائی درست میخواین باید کمی بی پرده و صادقانه تر درد دل کنید وگر نه اینکه دوستان رو بصورت تک بعدی مجبور به اظهار نظر هائی بکنید تا موافق دل و خواسته شما واز روی ترحم راهنمائی کنند تا اعمالی رو در پیش خودتون توجیه کنید ؛؛ کمی بی انصافی خواهد بود .

    یه فوق لیسانس الان در دانشگاه تدریس میکنه و کلی شاگرد و دانشجو از اون الگو برداری میکنند ولی شما طوری مطالب رو بیان فرمودید که اصلا" باسواد بودنتون هم جسارتا" زیر سواله !!
    وباید پرده از رازهای نگوی زیادی بردارین تا با انصاف راهنمائی بشین و شما نیاز به ترحم ندارین ؛ هرچند دارین به شدت حس ترحم دوستان رو تحریک میکنید !!!

  16. کاربران زیر از ali502902700 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8089
    نوشته ها
    237
    تشکـر
    244
    تشکر شده 520 بار در 197 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali502902700 نمایش پست ها
    با سلام و ادب

    از پازل زندگی شما خیلی از تکه هاش کمه و دوستان به نظر بنده در راهنمائی احساسی عمل کردن و زود وارد گود شدن

    قدر مسلم شما یک شبه به این روز در نیومدین چون برای اینکه فوق لیسانس بگیرین لا اقل 5 الی 6 سال اجازه رفت و آمد به بیرون رو داشتین و مخصوصا" این هزینه گزاف از جائی تامین شده و کار کردن در بهران و اخراج شدن و اتفاقهای رخ داده خیلی مهمه تا اول از شخصیت زندگی شما یک تصویر منطقی به عمل بیاد و بعد از اون راه حلهای سازگار با وضعیت شما تجویز بشه .
    و مهمتر از همه اینکه شما بعد از 35 سال سن و داشتن فوق لیسانس چرا هنوز دارای شخصیت مستقل نیستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

    مارو مجبور نکنید تا یه طرفه به قاضی بریم و کمی از اتفاقات زندگیتون تعریف کنید و مخصوصا کارهائی که از نظر خودون درست بوده و دیگران مخالف اون بودند ؟؟؟

    آیا هنوز به عنوان دختر باکره هستید ؟؟ !!

    خواهر عزیز از صراحتم عذر خواهی میکنم ولی چون کسی همدیگه رو نمی شناسه باید اگه راهنمائی درست میخواین باید کمی بی پرده و صادقانه تر درد دل کنید وگر نه اینکه دوستان رو بصورت تک بعدی مجبور به اظهار نظر هائی بکنید تا موافق دل و خواسته شما واز روی ترحم راهنمائی کنند تا اعمالی رو در پیش خودتون توجیه کنید ؛؛ کمی بی انصافی خواهد بود .

    یه فوق لیسانس الان در دانشگاه تدریس میکنه و کلی شاگرد و دانشجو از اون الگو برداری میکنند ولی شما طوری مطالب رو بیان فرمودید که اصلا" باسواد بودنتون هم جسارتا" زیر سواله !!
    وباید پرده از رازهای نگوی زیادی بردارین تا با انصاف راهنمائی بشین و شما نیاز به ترحم ندارین ؛ هرچند دارین به شدت حس ترحم دوستان رو تحریک میکنید !!!

    آخه نیستن ،نمیگن فک کنم هنوز وقت نکرده بیاد
    چون من چند بار ازشون پرسیدم،جواب سلامم هنوز نداده

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با خانواده

    دوست عزیزم سلام نظرات دوستان راهگشاتون.در مورد قفل در هم اینکه کاری نداره یه کلید برای خودتون داشته باشید یا از قفل ساز کمک بگیرید شما الان 30 را رد کردید از چی میترسید مادر شما حتما 50 را دارن روز به روز ضعیف تر میشند شما نباید ازشون بترسید قوی باشید مومن همچون کوه ایستادگی میکند دعای بچه های انجمن هم بدرقه راهتونه توکلت علی الله فهو حسبه.

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دختری به شدت پر اضطراب و عصبی

    بفرمایید
    اینم یه دلیل دیگه واسه تغییر جنسیت
    ما دخترا بدبختیم
    جرات دارین بگین نیستیم همچین میزنم تابلو شین

  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دختری به شدت پر اضطراب و عصبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط smiley نمایش پست ها
    بفرمایید
    اینم یه دلیل دیگه واسه تغییر جنسیت
    ما دخترا بدبختیم
    جرات دارین بگین نیستیم همچین میزنم تابلو شین
    من میگم نیستیم
    این خانوم خیلی راحت میتونن کار پیداکنن چون الان کارپیدا کردن خانما راحت تره بعدش ی خانه اجاره کنن و ازپیش مادرشون برن دیگه بچه نیستن ک

  21. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10438
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    9
    تشکر شده 15 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری به شدت پر اضطراب و عصبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    من میگم نیستیم
    این خانوم خیلی راحت میتونن کار پیداکنن چون الان کارپیدا کردن خانما راحت تره بعدش ی خانه اجاره کنن و ازپیش مادرشون برن دیگه بچه نیستن ک
    با فاطمه موافقم....خیلی راحت میتونه کار پیدا کنه . از محیط خونه دور بشه .. حالا هر کاری حتی یه منشی سااده .. باز بهتر از اینه که توی ی همچین محیطی بیمار شه..تازه در آمد هم داره ..

  22. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8089
    نوشته ها
    237
    تشکـر
    244
    تشکر شده 520 بار در 197 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دختری به شدت پر اضطراب و عصبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط smiley نمایش پست ها
    بفرمایید
    اینم یه دلیل دیگه واسه تغییر جنسیت
    ما دخترا بدبختیم
    جرات دارین بگین نیستیم همچین میزنم تابلو شین

    بله که جرات دارم

    اگر شما خودتو دختر بدبختی میدونی ،به همه بسطش ندین

    و در مورد اینکه گفتی میزنم تابلو شین ....باید بگم اول بزار اونایی که زدی مرخص بشن بعد

    من یک دختر خانم بسیار بسیار خوشبخت ،ارام ،شاد موفق و همه چی تموم هستم و از دختر بودنم هم بسیاررررررررر خوشحالم هر کی که نمیتونه ببینه و بشنوه مشکل خودشه

  23. 2 کاربران زیر از همنورد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17958
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با خانواده

    سلام من کلی سوال دارم ولی نمیدونم چطوری بزارمش توسایت میشه راهنمایی کنید؟؟؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پدر عصبانی
    توسط 1380 در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-16-2014, 01:56 PM
  2. خیلی عصبی شدم
    توسط saba78 در انجمن عوامل استرس زای شدید
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 06-27-2014, 10:51 PM
  3. سالادی برای آرامش اعصابتان
    توسط Artin در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-10-2014, 08:32 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد