نوشته اصلی توسط
mehdishekouhi01
اینجانب حدود یک ماه است که با یک زن 33 ساله به مدت 1 سال صیغه محرمیت خواندم . و خودم 20 سال دارم . همسرم دو فرزن دارد یک پسر 13 ساله و یک دختر 7 ساله . و الان از خوانواده ام جدا شدم و به پدرم گفتم و پدرم در شیبور کرد و آبروی مرا جلو تمام فامیل برد و همه مرا سر زبان انداخت . و این ترم دانشگاه پیام نور شیراز قبول شدم و به علت مشکلات پیش امده نتوانستم ثبت نامکنم که تنبلی از خودم بود و بس . دوست دارم با این بنده خدا تا چند سال باشم چون پیش او ارامش دارم تا به یه مقصد معلوم مثل لیساتس برسم و بعد از او جدا بشوم اما این یک خود خواهیست . و از طرفی نمیتوانم تمام عمر را با او باشم . در ضم شوهرشان هم فوت نمودند . از طرفی همسسرم هم میگوید چند سال دیگر همه شما میروید هم دخترم هم تو و هم پسرم و من باید در ان موقع که کسی را داشته باشم و ان موقع اول پیری من است باید تنهای تنها بمانم . از شما خواستارم تابا توضیح مختصری که دادم برای من یک تصمیم بگیرید که هیچ سیخی نسوزد و یک تصمیم درست بگیرم .
ازدواج با زن مطلقه
نظرت چیه؟
