نوشته اصلی توسط
Atefeh22
سلام
من یه دختر 17 سالم و فرزند ه تغاری یه خانواده ی 4 نفره ام
خواهرم دو سالی هست که عقد کرده و تقریبا نصف ایام هفت رو همراه با نامزد یا به اصطلاح شوهرش خونه ما و نصف دیگه رو خونه پدر شوهرش هستن .
مادرم تو سن کم ازدواج کرد و تفاوت سنی خیلی کمی (16 سال ) با خواهرم داره . مادر من نه اینکه واقعا توی دلش چیزی باشه ولی ادمیه که زود جوش میاره و از کوره در میره و متاسفانه اغلب مواقع هم نمی تونه جلوی خودش رو بگیره و گاهی اوقات جلوی شوهر خواهرم با خواهرم دعواش میشه و باعث زدن حرفایی میشه که نباید گفته بشه البته خواهرمم اونقدری که باید احترام مادرم رو نگه نمیداره و اکثر جر و بحث هایی که بینشون اتفاق میافته تقصیر خواهرمه .
مشکل اصلی من اینه که بعد از این جر و بحث ها یا شوهر خواهرم از دست مادرم ناراحت میشه و یا خواهرم و متقابلا مادرمم از دست خواهرم دلخور میشه در نتیجه مادرم میاد پیش من و از رفتار های بد خواهرم میگه و خواهرمم میاد پیش و از رفتار های بد مادرم میگه .
از بس بین خواهر و مادرم قرار گرفتم احساس می کنم احساسی که به هر دوشون داشتم کم کم داره متزلزل میشه و دیگه مثل قبل دلم نمی خواد پیششون باشم . اکثر اوقات دلم می خواد توی خونه تنها باشم با اینکه من با مادر یا خواهرم مشکلی ندارم ولی همیشه دلم می خواد توی خونه تنها باشم .
اینم بگم که بیشتر موقع ها حق رو به مادرم میدم . مادرم خیلی ادم اجتماعی و خوش برخوردیه ولی نسبت به بچه هاش مسلما یکم سخت گیر تر و حساس تره . چون من همچین مشکلی رو با مادرم ندارم یا حداقل کم پیش میاد که با مادرم بحثم بشه . خواهرم ادم خودخواهیه بیشتر مواقع و همیشه حس میکنه در هر موردی حق با خودشه .
واقعا بین مادر و خواهرم قرار گرفتم و احساس می کنم کم کم دارم از هر دوشون دور میشم چون هر دفعه که طرف یکیشون رو گرفتم یکی ازم ناراحت شده و اگه حرفی هم نزنم فکر می کنن واقعا طالب اینم که بیشتر از بدی ها ی اون یکی بشنوم ولی واقعا از این دعوا های بچگانه خسته شدم . گاهی اوقات حس می کنم من خواهر بزرگترم چون رفتارای خواهرم به طرز فجیعی بچگانه است .
خواهش می کنم کمکم کنید . من نمیدونم چیکار کنم تا جلوی پیشروی این حس رو بگیرم چون تنها چیزی که این روزا دلم می خواد تنهاییه و واقعا از توی جمع بودن بیزارم .
هیچکدومشون حاضر نیست قبول کنه یه جاهایی مقصره . از طرفی هم خواهرم همیشه خانواده ی شوهرش رو با خانواد ه خودمون مقایسه می کنه این در حالیه که یه مواقعی هم بد خانواده ی شوهرش رو میگه . گاهی وقتا احساس می کنم خواهرم ثبات شخصیتی نداره چون خودشم نمیدونه که از زندگی چی می خواد .
به نظر شما من طرف کدوم رو بگیرم ؟
خواهش می کنم راهنماییم کنید چون شاید این موضوع خیلی پیش پا افتاده باشه ولی واقعا منو عذاب میده و باعث شده سر هیچ چیزی تمرکز نداشته باشم .
ببخشید یکم طولانی شد فقط امیدوارم منظورم رو رسونده باشم . اگه سوالی بود ازم بپرسید
ممنون