با سلام
دختری 23 ساله هستم،یکسال پیش آقایی در دانشگاه ازمن خواستگاری کردند و من به علت نداشتن کار به ایشون جواب رد دادم من وایشون هردو از خانواده ای مذهبی هستیم،شماره من توسط واسط بین منو ایشون به ایشون داده شد و گاهی پیام میدادند به من که دنبال کار هستند،من دوسه بار در حد آشنایی های اولیه با ایشون حرف زدم توی این یکسال،و الان ایشون کار پیدا کردند و اومدند خواستگاری اما من به شدت سردرگمم،این آقا خیلی پرحرف و به نوعی پررو هستند طوریکه در خواستگاری جواب هرسوال پدر منرو یکساعت حرف میزدند و از برنامه هاشون میگفتند و این منو خانوادم رو آزار میده،ایشون همچنین خیلی از من سوال میپرسن، مثلا برادر بزرگ من به علت اختلافات خانوادگی توی خواستگاری من نبود،ایشون چندین بار ازمن پرسیدند که برادرتون برای من سوال هست،من گفتم به وقتش توضیح میدم اما ایشون با سوال پرسیدناش کلافم کرد و بالاخره بهش گفتم داستان زندگی برادرم رو حالا خواهرم میگه این پسر پررو بی ادب هست که انقدر ازت پرسیده،حالم واقعا بده،من یک مشکل دیگم اینه که وقتی با این آقا هستم ازش خوشم نمیاد،سردرگمم،چیکار کنم،ایشون مدعی هست که خیلی به من علاقه داره،دوستانش میگن پسر خیلی خوبی هست،فعال و شاگرد اوله توی دانشگاه و یکسال به شدت زحمت کشید تا کار پیدا کنه برای خواستگاری اومدن،اما الان این اعتماد به نفس بالاش و پرحرفی و پرروییش برای من مساله شده