نوشته اصلی توسط
سرنوشت
با سلام من زنی 35 ساله هستم مدت 5 ساله که ازدواج کردم و یک فرزند دارم .من و همسرم از دو فرهنگ کاملا متفاوت هستیم و به خاطر علاقه ای که بهم داشتیم و با وجود مخالفت شدید مادر ایشون ما ازدواج کردیم البته جلب رضایت مادر ایشون 5 سال طول کشید قبل از ازدواج بارها من منصرف شدم و نخواستم ادامه بدم اما ایشان اصرار داشتند که من بدون تو نمیتونم همین باعث میشد مردد بشم بالاخره ازدواج کردیم وبعلت مشکل مالی همسرم تا الان در خانه پدری ایشان زندگی میکنیم. من و همسرم عاشق همدیگه هستیم امامادر ایشان هنوز با این موضوع کنار نیومده و با ناراحت کردن من سعی داره حرفش رو به همه ثابت کنه که ما بدرد هم نمیخوریمجلوی من یه جور رفتار میکنه اما وقتی همسرم هست خودش رو بامحبت نشون میده هیچوقت بهش بی احترامی نکردم و همش سکوت میکنم اما تازگیها همسرم بیشتر طرف خانوادش هست و وقتی جایی میریم کنار مادر و خواهرش میشینه انگار من وجود ندارم میگه تو با خانوادم چه مشکلی داری درحالی که تابه حال هیچ حرفی به اونا نزدم طوری که به خاطر خانوادش با من درگیر شد احساس میکنم نسبت به من دلسرد شده خواهش میکنم راهنماییم کنید