تراكم كلسيم در خون ممكن است باعث دردهاي شكمي، حالت تهوع و استفراغ، از دست دادن اشتها، يبوست، تشنگي شديد و يا تعريق شديد، خستگي، ضعف و كاهش وزن شود و همچنين ممكن است باعث ناراحتيهاي جديتري مانند افسردگي، از دست رفتن آب بدن، شكستگي استخوانها، سنگ كليه و حمله قلبي شود.
اگر قرار باشد بدن ما به خوبي فعاليت كرده و اندامي متناسب داشته باشيم، به انواع مختلفي از ويتامينها و مواد بايد مواظب باشيم كه ميزان آنها در حد تعادل باشد، به طوري كه نه خيلي زياد و نه خيلي كم. اگر ميزان مصرف اين مواد از كنترل خارج شود، به طور طبيعي مشكلات و ناراحتي هايي نيز بروز ميكند.كلسيم براي رشد استخوانها و دندانهاي سالم ضروري است و به همين دليل، 99 درصد كلسيم بدن ما، در اين نواحي يافت ميشود.كمبود كلسيم باعث پوكي و در نتيجه باريك شدن استخوانها شده و احتمالا به آساني ميشكنند.كلسيم، همچنين براي انقباض ماهيچهها و تنظيم ضربان ضروري است و در فر آيند انعقاد خون نيز نقش دارد.براي كمك به جذب كلسيم در بدن، به ويتامين (دي) نياز داريم، اين ويتامين از طريق نور خورشيد و در زير پوست تشكيل ميشود و همچنين در غذاهايي مانند روغنكبد ماهي، ماهي ماكرل، كنسرو ماهي آزاد، تخم مرغ و شير يافت ميشود.براي داشتن بدني سالم، يكي از ضروريترين مواد، كلسيم است.مواد غذايي زير منبع خوبي از كلسيم هستند.
- 1 فرآوردههاي لبني
- 2 پنير
- 3 ماست
- 4 شير (پر چرب و كم چرب)
- 5 كنسرو ماهي
- 6 سبزيجات پر بر
- 7 نان و غلات غني شده
كنترل كلسيم چهار غدد پاراتيروئيد كه بزرگي آنها به اندازه نخود است، مسوول تنظيم ميزان كلسيم بدن هستند. اين غدد كوچك كه در بافتهاي غده هستند. اين غدد كوچك كه دريافتهاي غده تيروئيد قرار دارند، نوسانات ميزان كلسيم خون را مشخص ميكنند.وقتي ميزان كلسيم پايين ميآيد، غدد پاراتيروئيد هورمون پاراتيروئيد (PTH) ترشح ميكنند و در نتيجه، از استخوانها كلسيم رها ميگردد و كلسيم بيشتري از طريقكليهها باز جذب و مقدار بيشتري نيز از طريق كليهها باز جذب و مقدار بيشتري نيز از طريق غذا در روده ها جذب ميگردد. ارگ ميزان كلسيم بيش از حد زياد شود ترشح PTH كاهش يافته و دوباره ميزان كلسيم حالت طبيعي مييابد.
- كمبود شديد كلسيم (hypocalcaeamla) گاهي اوقات اين تعادل بر هم خورده و ميزان كلسيم به شدت كاهش مييابد، اين مساله ممكن است به علت افت مزمن كليه، پانكراس يا عدم است به علت افت مزمن كليه، پانكراس يا عدم ترشح هورمون پاراتيروئيد توسط غدد پاراتيروئيد باشد.اين وضعيت كه (هيپوپارا تيروئيديسم) ناميده ميشود، اغلب پس از آسيب ديدن غدد پاراتيروئيد در اثر جراحي غده تيروئيد روي ميدهد.كمبود كلسيم در خون ممكن است باعث كزاز، گرفتگي ماهيچه ها، دستها، پاها و برخي اوقات، گلو و همچنين افسردگي و گزگز كردن دستها، پاها و اطراف دهان شود.وقتي ميزان كلسيم شديدا پايين آيد، اغلب به قرصهاي كلسيم و ويتامين (دي) نياز است.
- تراكم كلسيم (ncalcaemia hypear) از سوي ديگر، گاهي اوقات، كلسيم بسيار زيادي وارد خون ميشود.اغلب اوقات اين مساله در نتيجه سرطاني است كه به استخوانها رسيده است، هر چند توليد بسيار زياد هورمون پاراتيروئيد و يا وجود تومور، در يك يا چند غده پاراتيروئيد ميتواند عامل اين مساله باشد.توليد بسيار زياد هورمون پاراتيروئيد ممكن است براي جبران عدم كارايي ديگر مكانيسمهاي متعادل عدم كارايي ديگر مكانيسمهاي متعادل كننده ميزان كلسيم باشد، به طور مثال، وقتي كه كليه ها به درستي كار نميكنند و يا وقتي ويتامين (دي) بدن كم است.تراكم كلسيم در خون ممكن است باعث دردهاي شكمي، حالت تهوع و استفراغ، از دست دادن اشتها، يبوست، تشنگي شديد و يا تعريق شديد، خستگي، ضعف و كاهش وزن شود و همچنين ممكن است باعث ناراحتيهاي جديتري مانند افسردگي، از دست رفتن آب بدن، شكستگي استخوانها، سنگ كليه و حمله قلبي شود.معالجات، بستگي به اين دارد كه ميزان كلسيم تا چه حد بالا است، چه علائمي بروز نموده و عامل نهفته بيماري چيست.گاهي اوقات به هيچ درماني نياز نيست در حالي كه در ديگر مواقع، براي كاهش ميزان كلسيم از داروهاي داخل وريدي (رگ) استفاده ميشود.اگر غدد پاراتيروئيد عامل بيماري باشند، ممكن است به عمل جراحي براي خارج نمودن آنها نياز باشد.كمك والدين به تشخيص سرطان كودكانمحققان ميگويند: متخصصان بهداشت براي تشخيص سرطان عمومي كودكان، بايد با دقت به سخنان والدين گوش فرا دهند.تحقيقات نشان ميدهند كه برخي از پزشكان عمومي توجه چندان به آنچه والدين ميگويند، نميكنند؛ در صورتي كه والدين اطلاعات ارزشمندي دارند كه ميتواند تشخيص بيماري را سرعت بخشد.در مصاحبه با 20 نفر از والدين كه كودك سرطاني دارند معلوم شد كه اولين علائم سرطان در كودكان غالب مبهم و عمومي است؛ مانند خستگي، زود خشمي و درد معده والدين اغلب اين علائم را نتيجه يك بيماري خفيف دانسته و سعي نمودهاند تا آن را در خانه و بدون مراجعه به پزشك كنترل كنند. بسياري از والدين فقط وقتي در شناخت علائم دچار سر در گمي ميشوند و يا وقتي علائم جديد و شديدتري بروز ميكند، از پزشكان كمك ميگيرند.برخي از والدين اعلام كردند كه به سختي توانستند دكتر را قانع كنند كه فرزندشان مشكلي دارد و برخي نيز گفتند كه مدتها معطل ماندهاند تا از يك متخصص وقت ملاقات بگيرند.پزشكان عمومي در اولين مشاوره غالبا علائم ابتدايي را مربوط به يك بيماري خفيف ميدانند؛ درست همان طور كه والدين تصور ميكنند.محققان خاطر نشان ميسازند عاقلانه نيست كه چنين علائمي را به بيماري خفيفي نسبت ميدهيم، زيرا بسياري از علائم اوليه سرطان به واقع از ديگر بيماريهاي رايج دوران قابل تشخيص نيستآنها همچنين تاكيد ميكنند پزشكان متخصص، سرطان هايي مثل لوكيمي را نسبتا سريع تشخيص ميدهند.دكتر (مري ديكسون وودز) گفت: (بسياري از علائم اوليه سرطان كودكان مانند علائم رايج بيماريهاي خفيف است و در مراحل اوليه) تشخيص آنها بسيار مشكل است))وقتي علائم بيماري شدت مييابند، همكار والدين و پزشكان در تشخيص بيماري اهميت بسيار دارد.
نظرت چیه؟