نوشته اصلی توسط
sima69
24سالمه و6ماه عقد کردم(نامزدیم)حدود 2ماه میشه بین خانواده هامون مشکل بیش اومده...چون اختلاف فرهنگی زیادی بینمونه...متاسفانه بدرشوهرم خیلی سنتی و تفکر قدیمی دارن....مشکل اصلی مون اینه من دلم میخواد مستقل باشیم اما نامزدم میگه نمیشه بدرم اجازه نمیده....اگه خونه مستقل بگیرین دیگه نه من نه تو!!!کلا تو این چند ماه احساس کردم بیشتر به خونواده ش اهمیت میده ...این یکی از مشکلاتمونه....به خاطر اختلاف سطح خونواده هامون من از نامزدم خواستم که با خونواده های بدریش کمتر رفت و امد کنیم چون واقعا اذیت میشم بینشون...اما قبول نمیکنه میگه خونوده واسم مهمه!ما قبلا تقریبا 2سال با هم دوست بودیم...خانواده اونا میدونن ولی من به بابام چیزی نگفته ام چون میترسیدم بابام عصبانی بشه و....الان احساس میکنم اگه با نامزدم ازدواج کنم خوشبخت نمیشم....حتی تصمیم گرفتم همه واقعیت و به بابام بگم....فکر طلاق به ذهنم اومده...نمیدنم درسته یا نه...خیلی گیج شدم بخدا..واقعا سرد شدم از ازدواج باهاش...